به گزارش زیرنویس، مهدی رحمتی اواخر بهار سال ۹۳ به خاطر اختلاف نظر شدید با امیر قلعه نویی قید ماندن در استقلال و بازوبند کاپیتانی این تیم را زد و به پیکان رفت. این دو نفر اصلاً با همدیگر رابطه خوبی نداشتند و بهتر است بگوییم در آن مقطع اساساً با یکدیگر رابطهای نداشتند اما نیمه دی سال ۱۳۹۳ استقلال و پیکان اردوی تدارکاتی خود را به صورت همزمان در جزیره کیش برپا کرده بودند و اتفاقاتی رخ داد که گزارش آن به طور کامل در روز هفدهم دی ماه همان سال داخل زیرنویس منتشر شد.
نشسته که نشسته!
تمرین روز شانزدهم دی پیکان ساعت ۱۶ در کیش آغاز میشد و قرار بود بلافاصله پس از پایان کار آنها، استقلالیها از این زمین استفاده کنند به همین خاطر در اواخر تمرین پیکان، استقلالیها وارد ورزشگاه شدند تا آماده برگزاری دیدار تدارکاتی با پدیده شوند. در این گیرودار یکی از اطرافیان باشگاه پیکان به مهدی رحمتی گفت سرمربی سابقت در ورزشگاه حضور دارد ولی سنگربان آن زمان پیکان واکنش تندی به این مساله نشان داد و گفت:
“نشسته که نشسته! چه کار کنم؟ بگویم ایستاده مرا تماشا کند؟”
سلام نکردن استقلالیها
بعضی از بازیکنان استقلال با مهدی رحمتی احوالپرسی کردند اما تعدادی از آنها محل و مسیرشان را طوری تنظیم کردند تا با هم بازی خود مواجه نشوند به همین دلیل مهدی رحمتی در اواخر همان تمرین بازیکنان استقلال را هم بینصیب نگذاشت و با کنایهای که خیلیها مدعی شدند حنیف عمرانزاده مخاطبش بوده است، ادامه داد:
“آقای فلانی که با من ادعای رفاقت و برادری دارد را ببینید که حتی جرات سلام کردن هم ندارد. آدمی که ۱۰۰ کیلو باشد ولی بترسد از اینکه به رفیقش سلام کند، واقعاً نوبر است”
وقتی آدمهایش نباشند!
دروازه بان اسبق تیم ملی هنگام پایان تمرین و زمان خارج شدن از زمین خطاب به سیاوش اکبرپور گفت: دیدی بهت گفتم جایی که آدمهایش دور و اطرافش نباشند، میترسد از ۲۰ متری بقیه رد شود.
رحمتی همچنین با خنده به خبرنگاران گفت: آقا هر چیزی را ننویسید. این روزها مد شده پول خرج میکنند، وکیل بگیرند و از بقیه شکایت کنند. پیغام هم میفرستند که فلان آدم با نفوذ رفیقم است و میگویم حالت را بگیرد
ملاقات بدون احوالپرسی
در بخش دیگری از همان گزارش ۱۷ دی نوشتیم که رحمتی و قلعه نویی همدیگر را در راهرو منتهی به رختکنهای ورزشگاه المپیک کیش دیدند ولی ترجیح دادند سر خود را به سمت دیگری برگردانند و طوری وانمود کنند که انگار یکدیگر را ندیدهاند!
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰