کودکان بیسرپرست بهزیستی؛ قربانیان خصوصیسازی خدمات حمایتی
به گزارش خبرنگار اجتماعی زیرنویس، از دههها پیش، سازمان بهزیستی پرچمدار حمایت از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست بوده است؛ اما آیا این نهاد واقعاً توانسته به وظایف خود عمل کند؟ شواهد موجود حاکی از آن است که این سازمان، بهویژه در دو دهه اخیر، بهجای حرکت در مسیر بهبود شرایط، گرفتار مشکلاتی عمیق شده است
به گزارش خبرنگار اجتماعی زیرنویس، از دههها پیش، سازمان بهزیستی پرچمدار حمایت از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست بوده است؛ اما آیا این نهاد واقعاً توانسته به وظایف خود عمل کند؟ شواهد موجود حاکی از آن است که این سازمان، بهویژه در دو دهه اخیر، بهجای حرکت در مسیر بهبود شرایط، گرفتار مشکلاتی عمیق شده است که نهتنها به این کودکان کمک نکرده، بلکه آسیبهای بیشتری به آنان وارد کرده است.
واگذاری خدمات؛ از سیاست تا بحران اجتماعی
تصمیم به واگذاری خدمات به بخش خصوصی، که از ابتدای دهه ۸۰ آغاز شد، یکی از بزرگترین نقاط عطف در عملکرد سازمان بهزیستی بود؛ اما آیا این تصمیم منطقی بود؟ هدف اصلی کاهش بار مالی دولت و بهبود خدمات اعلام شد، اما نتیجه چیزی جز افت کیفیت خدمات و ایجاد شکافهای مدیریتی نبود. مراکز خصوصی که حالا به میداندار اصلی نگهداری کودکان تبدیل شدهاند، بهجای تمرکز بر رفاه کودکان، به سودآوری و کاهش هزینهها گرایش پیدا کردهاند.
کاهش نظارت سازمان بر این مراکز، فضای خطرناکی را ایجاد کرده است که کودکان بیسرپرست را به حاشیه برده است. آیا سرنوشت کودکان بیپناه باید به دست نهادهایی سپرده شود که انگیزه اصلیشان سود مالی است؟
کودکان؛ قربانیان غفلت ساختاری
آمار و گزارشها نشان میدهد که بسیاری از کودکان در مراکز خصوصی، نهتنها از مراقبتهای کافی محروم هستند، بلکه در معرض انواع آسیبهای جسمی، روانی، و اجتماعی قرار دارند. این کودکان که باید در فضایی شبیه خانواده رشد کنند، بهدلیل کمبود منابع و نبود استانداردهای کافی، دچار احساس ناامنی و بیارزشی میشوند.
شاید هیچچیز دردناکتر از این نباشد که بدانیم کودکانی که به دلیل بیسرپرستی یا بدسرپرستی نیازمند حمایت هستند، در مراکزی زندگی میکنند که خود منشأ آسیبهای تازه برای آنان است. چه کسی پاسخگوی این بحران خواهد بود؟
بحران منابع مالی؛ کودکان در اولویت آخر
کمبود منابع مالی در مراکز خصوصی به حدی است که حتی نیازهای اولیه کودکان مانند تغذیه و پوشاک نیز بهدرستی تأمین نمیشود. در چنین شرایطی، مسائل آموزشی، بهداشتی، و درمانی به حاشیه رانده میشوند. این کمبودها نهتنها زندگی روزمره کودکان را مختل میکند، بلکه آینده آنان را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
چگونه میتوان از نسلی که در چنین شرایطی رشد میکند، انتظار داشت که به شهروندانی مسئول و موفق تبدیل شوند؟ آیا این بیتوجهی به آینده کودکان بیسرپرست، بیاعتنایی به آینده جامعه نیست؟
بازپیوند با خانوادهها؛ یک آرزوی محققنشده
یکی از مهمترین اهداف سازمان بهزیستی، بازگرداندن کودکان به خانوادههای زیستی بود؛ اما این سیاست، با شکستهای گسترده روبهرو شده است. نبود برنامهریزی دقیق و حمایتهای لازم از خانوادهها، باعث شده که بسیاری از کودکان همچنان در مراکز شبهخانواده باقی بمانند. این مراکز، برخلاف اهداف اولیه، نهتنها نتوانستهاند جایگزین مناسبی برای خانواده باشند، بلکه با مشکلات نظارتی و مدیریتی روبهرو هستند.
پرسنل تحت فشار؛ خدمات بیکیفیت
کازیرنویسن مراکز خصوصی نیز از مشکلات این ساختار ناکارآمد بینصیب نماندهاند. کاهش حقوق، عدم امنیت شغلی، و شرایط کاری نامناسب، انگیزه آنان را برای ارائه خدمات باکیفیت بهشدت کاهش داده است. این مسئله، چرخهای معیوب ایجاد کرده است که در آن، کیفیت خدمات پایین میآید و کودکان بیشتر آسیب میبینند.
پیامدهای اخلاقی و اجتماعی؛ یک تهدید جدی
وقتی کودکان بیسرپرست به حاشیه رانده میشوند، پیامدهای آن فقط به این افراد محدود نمیشود. این کودکان، اعضای آینده جامعه هستند و آسیب به آنها، به آسیبهای گستردهتر اجتماعی و اخلاقی منجر خواهد شد. در غیاب نظارت و مدیریت درست، مراکز خصوصی به جایگاههایی تبدیل شدهاند که در آن، حقوق ابتدایی کودکان بهراحتی نادیده گرفته میشود.
چه باید کرد؟
برای برونرفت از این بحران، سازمان بهزیستی باید فوراً به اصلاح ساختارهای خود بپردازد. ایجاد یک سیستم نظارتی شفاف و مستقل برای ارزیابی عملکرد مراکز خصوصی، تأمین منابع مالی کافی، و بازبینی سیاستهای بازپیوند کودکان با خانوادهها از جمله اقداماتی است که باید در اولویت قرار گیرد.
همچنین، مسئولیتپذیری سازمان در قبال کودکان بیسرپرست باید دوباره احیا شود. آیا وقت آن نرسیده که سازمان بهزیستی، بهجای واگذاری صرف وظایف، دوباره به نقش نظارتی و حمایتی خود بازگردد؟
کودکان بیسرپرست، گنجینههایی هستند که باید با دقت و عشق از آنان مراقبت شود. اما امروز، این گنجینهها به دلیل سیاستهای ناکارآمد و غفلت ساختاری در خطر نابودی قرار دارند. اگر سازمان بهزیستی نتواند مسیر خود را اصلاح کند، پیامدهای این بحران نهتنها دامنگیر این کودکان، بلکه دامنگیر تمام جامعه خواهد شد.
آینده این کودکان، آینده ماست. آیا برای نجات آنان، چارهای اندیشیده خواهد شد؟
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰