تاریخ انتشار : شنبه 8 دی 1403 - 23:52
کد خبر : 145957

بیگانه با حسرت و غرور

بیگانه با حسرت و غرور

پس از گذر از خیبر عمیق لرستان، انگشتان نوازشگر خود را بر سر علیپور کشید، از پشت پنجره به ماه نقره فام خزیده بر آسمان قلعه‌حسن‌خان خیره شد و لحظاتی بعد با ته‌لهجه ترکی خطاب به شاگردانش گفت: «اینجا پرسپولیس است. باید دل همه را به دست بیاورید. اینجا شکست یعنی ته دنیا.» پسر محله

پس از گذر از خیبر عمیق لرستان، انگشتان نوازشگر خود را بر سر علیپور کشید، از پشت پنجره به ماه نقره فام خزیده بر آسمان قلعه‌حسن‌خان خیره شد و لحظاتی بعد با ته‌لهجه ترکی خطاب به شاگردانش گفت: «اینجا پرسپولیس است. باید دل همه را به دست بیاورید. اینجا شکست یعنی ته دنیا.»

پسر محله عباسی تبریز حالا دیگر از رابطه و ربط نگاه‌ها فهمیده که بدل‌شدن به مرد شماره‌یک در جایی مثل خانه قرمز چه حساسیت‌هایی را به‌دنبال دارد. دور از کلافگی، اما کریم آموخته‌هایش در کلاس درس معلمانی چون ایوانکوویچ و گاریدو را به کار گرفت، بلکه از امتحاناتی سخت سربلند خارج شود و ریزنمرات قابل‌توجهی داشته باشد؛ این‌گونه سمفونی گردباد را کنار خط نمی‌شنود و از تشویش‌ها جذر می‌گیرد. گزافه نیست اگر بنویسیم او حتی باید تقدیر را به گونه‌ای رقم بزند که برای شستن رؤیاهایش نیازی به سدر و کافور نباشد.

باقری، اما کمربندش را محکم کرده است تا در همین دو بازی که زیر بار این مسئولیت دهشتناک رفته است، کمر خم نکند و قلب سرخ‌دلانی را که به او به چشم ناجی می‌نگرند، به دست بیاورد. پس گل‌زن‌ترین هافبک تیم ملی در قامت سکان‌دار، بی‌اعتنا به هیاهوی موج‌ها و همهمه لجوج‌ها گشتی در رختکن می‌زند و به مهاجمان مشق گل‌زنی می‌دهد. بازی برای آرپی‌جی‌زن قهار شروع شده و فاتح قلعه کانگوروها، در فصل تندباد‌های بی‌امان، پرسپولیس جدیدی را در چشم‌ خانه‌ها نشاند تا در فاصله نیمکت تا رختکن، هواداران برای شاکریم، چاکرم‌ها چاق کنند.

توپچی متعصب روزگار ماضی با ۸۷ بازی ملی در حالی پاشنه‌ها را ورکشیده که به واسطه کاراکتر خاص خود در همان ابتدای راه از حمایت برخی پیشکسوتان باشگاه برخوردار شده است. اگر خوان کارلوس گاریدو پس از سیزده هفته در حسرت رسیدن به یک ترکیب ثابت ماند و ستاره‌هایش را در روز‌های صعب‌ناک به نیمکت زنجیر کرد، فرمانده جدید با التفات به شناخت کافی از پیکره تیمش فکر می‌کند که معجونی از تجربه و جوانی را برای رویین‌تنی پرسپولیس بگزیند. صحرایی و بیابانی پیش چشمان او در حال قدکشیدن هستند و او می‌خواهد سایه‌ای سترگ برای خنکای بلوغ آن‌ها باشد.

او می‌خواهد بماند و برای ماندن، دست‌ به‌ عصای هیچ غرور و فخری نزده است. مرغ او همچنان یک پا دارد و می‌خواهد شاگردشوفر پرسپولیس بماند. مناعت‌طبع او در روزگاری که جوجه‌فوکلی‌های پاییزی برای گرفتن جای عقاب‌ها سرودست می‌شکنند، بی‌مانند است.

شهر آرا

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

تازه ها

advanced-floating-content-close-btn