تاریخ انتشار : سه شنبه 4 دی 1403 - 6:35
کد خبر : 142293

دوستی کارمند مخابرات با زن متاهل با از دست دادن جانش تمام شد

دوستی کارمند مخابرات با زن متاهل با از دست دادن جانش تمام شد

مروری بر اخبار گذشته؛ بازدید:۳ صد آنلاین | شوهر زن جوان وقتی از رابطه همسرش با کارمند مخابرات مطلع شد، با کمک برادران همسرش، مرد خیانتکار را به طرز فجیعی به قتل رسانده و سپس متواری شدند.   وی در پاسخ اظهار داشت: دخترم به اتفاق داماد و پسرم به تهران رفته اند که این

مروری بر اخبار گذشته؛

دوستی کارمند مخابرات با زن متاهل با از دست دادن جانش تمام شد

بازدید:۳

صد آنلاین | شوهر زن جوان وقتی از رابطه همسرش با کارمند مخابرات مطلع شد، با کمک برادران همسرش، مرد خیانتکار را به طرز فجیعی به قتل رسانده و سپس متواری شدند.

 

وی در پاسخ اظهار داشت: دخترم به اتفاق داماد و پسرم به تهران رفته اند که این موضوع به نظر می رسید واقعیت ندارد و به همین دلیل تصمیم به بازجویی گرفته شد و وی در بازجویی خبرداد دخترش در خانه پدربزرگش در روستا پنهان شده است.به دنبال این خبر فرد مشکوک به پلیس آگاهی احضار و مورد تحقیقات و بازجویی های فنی قرار گرفت. نامبرده در نخستین بازجویی راز ارتباط تلفنی خود با فقدانی را این گونه توصیف کرد و گفت : چند روز پیش مریض شدم و به خانه مادرم به روستا رفتم و از آنجایی که تلفن خانه مادرم قطع شده بود؛ با تلفن همراه خودم با اداره مخابرات برای رفع قطعی تلفن تماس گرفتم؛ و بعدها نیز چندین بار مشکل را پیگیری کردم.

 

 

 

بعد از چند روز پیامکی خالی از شماره ای ناشناس که بعداً مشخص شد مفقودی است؛ دریافت کردم. همین کم کم باعث آشنایی مان شد که نامبرده اصرار بر رابطه داشت.  حوالی عصر روز واقعه بود که من تنها در خانه نشسته بودم که تلفن همراهم به صدا درآمد، نامبرده بود و اصرار داشت که اگر تنها هستم نزدم بیاید ، من هم قبول کردم مدتی بعد او آمد و با هم رابطه برقرار کردیم. وی ساعتی در خانه ما بود که ناگهان در حیاط باز شد،اما من در ورودی را قفل کرده بودم ، خودم را جمع و جور کرده و در را باز کردم. شوهرم بود. برای سرکشی به کبوترش آمده بود. شوهرم کمی کنار کبوترها ماند و چون هوا سرد بود به داخل خانه آمد که خودش را گرم کند. من فکر می کردم همین که گرم بشود می رود اما انگار شک کرده بود.

 

 

 

بعد از مدتی چراغ روشن اتاق خواب او را به اتاق خواب کشاند. در آنجا با مفقودی مواجه شد. بقیه اش را واقعاً نمی دانم. من ترسیده بودم و او مرا در اتاقی انداخت و در را قفل کرد. سپس موضوع را به برادر، مادر و دایی ام اطلاع داد و پس از حضور آنان در خانه من به همراه مادرم از خانه خارج شده و به روستا رفتم.  حوالی صبح از به قتل رسیدن مفقودی مطلع شدم. بعد از قتل هم برادرم به اتفاق شوهرم برای خروج از کشور به یکی از شهر های مرزی متواری شدند. به دنبال این اعتراف با ردیابی و راهنمایی برادر یکی از متهمان متواری و به کار بردن شگرد های روانشناسانه نامبردگان از خروج از کشور منصرف شده و به یکی از شهرستان های همجوار عزیمت و پس از شناسایی محل اختفاء آنان دستگیر و مورد تحقیق و بازجویی قرار گرفتند.   مرد نامبرده اظهارات همسرش را تایید و سپس محل اختفای جسد شناسایی و کشف شد که در اجرای دستور مقامات قضایی برای انجام معاینات پزشکی به پزشکی قانونی استان ارسال شد و کلیه متهمین پس از جمع آوری دلایل و مدارک موجود و ردیابی های مخابراتی جمع آوری شده و برای سیر مراحل قانونی به مراجع قضایی معرفی و با قرار بازداشت موقت روانه زندان شدند.  کشف و دستگیری متهمین پرونده فوق بازتاب گسترده ای در محافل عمومی و سیاسی شهرستان داشت که در کمترین زمان ممکن به نتیجه رسیده بود و این باعث خوشحالی مردم و اثبات اقتدار نیروی انتظامی و پلیس آگاهی شد.

این خبر قدیمی بوده و صرفا جهت عبرت آموزی باز نشر شده است.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

تازه ها

advanced-floating-content-close-btn