تاریخ انتشار : چهارشنبه 28 آذر 1403 - 20:33
کد خبر : 138202

دست‌درازی پسر پارک‌نشین به دختر دانشجوی پزشکی

دست‌درازی پسر پارک‌نشین به دختر دانشجوی پزشکی

اواخر تابستان امسال دختر ۱۸ ساله‌ای با مراجعه به پلیس مدعی شد توسط پسری مورد آزار قرار گرفته است. وی در تشریح جزئیات شکایتش اظهار کرد: یک سال قبل با خانواده‌ام از شهرستان به تهران آمدیم. پدرم در یک شرکت به عنوان مستخدم مشغول به کار شد و من با تلاش بسیار زیاد در رشته

اواخر تابستان امسال دختر ۱۸ ساله‌ای با مراجعه به پلیس مدعی شد توسط پسری مورد آزار قرار گرفته است. وی در تشریح جزئیات شکایتش اظهار کرد: یک سال قبل با خانواده‌ام از شهرستان به تهران آمدیم. پدرم در یک شرکت به عنوان مستخدم مشغول به کار شد و من با تلاش بسیار زیاد در رشته پزشکی دانشگاه قبول شدم. عصر همان روزی که نتایج کنکور اعلام شد، از خوشحالی برای جشن با دوستانم به پارکی در غرب تهران رفتیم که در آنجا با پسری به نام بابک آشنا شدم. او به من ابراز علاقه کرد و دوست شدیم.

به جای بیمارستان مرا به خانه‌شان برد و…

شاکی گفت: چند هفته بعد، وقتی دوباره به پارک رفته بودیم، بابک به من مشروب داد. چون برای اولین بار این کار را می‌کردم حالم بد شد و سرگیجه و تهوع شدیدی گرفتم. اما بابک به جای اینکه من را به بیمارستان برساند، به خانه‌شان برد. وقتی اعتراض کردم، گفت مادرم خانه است و از تو مراقبت می‌کند. اما به محض اینکه وارد خانه شدم، فهمیدم کسی در خانه‌شان نیست و بابک بدون توجه به التماس‌هایم من را آزار داد و در نهایت هم با سر و وضع آشفته از خانه‌شان فرار کردم.

4756065

وی ادامه داد: می‌خواستم به بیمارستان بروم، اما چون پول نداشتم یک ساعتی پشت دیوار بیمارستان نشستم که راننده یک تاکسی وقتی دید حالم خوب نیست دلش سوخت و مرا سوار کرد. با گریه و ناراحتی به او گفتم چه بلایی سرم آمده، او هم مرا به خانه رساند و بعد با پدر و مادرم صحبت کرد و از آنها قول گرفت که از من حمایت کنند.

با این شکایت دختر جوان به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان آزار و اذیت وی را تأیید کردند. به این ترتیب بابک ردیابی و بازداشت شد. با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

این دختر دروغ می‌گوید!

در ابتدای جلسه شاکی به جایگاه رفت و برای متهم درخواست اشد مجازات کرد و گفت: خانواده‌ام با سختی زیادی من را بزرگ کردند و به دانشگاه فرستادند. وقتی در کنکور قبول شدم، فکر کردم توانسته‌ام حداقل جواب زحمات آنها را بدهم. اما بابک زندگیم را سیاه کرد. من حاضر به گذشت نیستم.

سپس متهم که با قرار وثیقه آزاد بود، به جایگاه رفت و اتهامش را رد کرد و گفت: من نمی‌دانم چه کسی چنین بلایی را سرش آورده و حالا می‌خواهد من را مقصر جلوه دهد. من هیچ‌وقت او را به خانه‌مان نبرده‌ام.

پس از آن مادر متهم گفت: آن شبی که شاکی ادعا می‌کند به خانه ما آمده، من در خانه بودم و برای اثبات ادعایم هم می‌توانم از محل کارم گواهی بیاورم که مرخصی داشتم. واقعا نمی‌دانم چرا این دختر از پسرم شکایت کرده است.

در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

همشهری آنلاین

+

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

تازه ها

advanced-floating-content-close-btn