تاریخ انتشار : چهارشنبه 21 آذر 1403 - 10:13
کد خبر : 133007

پولداری بیش از حد شوهر ، کار را به طلاق کشاند

پولداری بیش از حد شوهر ، کار را به طلاق کشاند

بازدید:۳ صد آنلاین | زن جوان وقتی با مرد ثروتمند ازدواج می‌کرد هرگز تصورش را هم نمی‌کرد که این ثروت برایش دردسر شود و در نهایت به پایان زندگی مشترکش بینجامد. او تمام طعنه‌های اطرافیانش را تحمل کرد، اما وقتی شوهرش به او سرکوفت زد،دیگر نتوانست تحمل کند و تصمیم گرفت برای همیشه به زندگی

پولداری بیش از حد شوهر ، کار را به طلاق کشاند

بازدید:۳

صد آنلاین | زن جوان وقتی با مرد ثروتمند ازدواج می‌کرد هرگز تصورش را هم نمی‌کرد که این ثروت برایش دردسر شود و در نهایت به پایان زندگی مشترکش بینجامد. او تمام طعنه‌های اطرافیانش را تحمل کرد، اما وقتی شوهرش به او سرکوفت زد،دیگر نتوانست تحمل کند و تصمیم گرفت برای همیشه به زندگی رویایی خود پایان دهد.

 

به گزارش صد آنلاین،  این زن هفته گذشته وقتی درمقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی‌‌اش گفت: دو سال پیش با حسام آشنا شدم.

 

 

او مردی ثروتمند بودویک شرکت ساختمان‌سازی داشت وخانواده‌‌اش هم بسیار پولدار بودند. ولی ما وضع مالی خوبی نداشتیم. با این حال من و حسام عاشق هم شدیم. وقتی تصمیم به ازدواج گرفتیم، خیلی‌ها به من طعنه زدند که به خاطر پول و ثروت با حسام ازدواج می‌کنم، حتی خانواده خودم هم مخالف این ازدواج بودند و مرا شکارچی ثروت می‌نامیدند. دیگر خانواده حسام که بماند چقدر به من طعنه زدند و مرا تحقیر کردند. با این حال من همه اینها را تحمل کردم، چون حسام همیشه حامی من بود و جلوی همه آنها ایستاد. به هرسختی بود، ازدواج کردیم، حتی یک عروسی ساده گرفتیم که کسی تصور نکند من عاشق تجملات هستم. ولی وقتی زندگی مشترک‌مان شروع شد، آغاز بدبختی‌هایم بود. حسام کم‌کم شبیه به اطرافیانش شد. هر بارمی‌خواستم از او پول بگیرم،بهانه می‌آورد و درنهایت مرا تحقیر می‌کرد. کافی بود یک‌بار به خرید بروم، شوهرم شروع می‌کرد به غر زدن و مرتب می‌گفت، تو که از پول و ثروت خوشت نمی‌آمد، حالا مرتب داری پول خرج می‌کنی. حسام در این دو سال فقط به من طعنه و کنایه زد. حتی یک کلاس هم نمی‌توانستم ثبت‌نام کنم، چون ولخرجی محسوب می‌شد و من تبدیل می‌شدم به یک زن زیاده‌خواه‌؛ اوایل صبر کردم، گفتم شاید حسام تحت تأثیر اطرافیانش قرار گرفته است، حتی به حرف‌هایش گوش می‌دادم و کمترپول خرج می‌کردم؛درصورتی که حسام اصلا مرد خسیسی نبود. او فقط تحت تأثیر حرف‌های اطرافیانش قرار گرفته بود و به من شک داشت. احساس می‌کرد من بیشتر از خودش،عاشق پول و ثروتش هستم.برای همین جرات نداشتم پول خرج کنم. دیگرطاقتم را ازدست دادم و تصمیم گرفتم برای همیشه از این مرد جدا شوم.

در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من تحت تأثیر اطرافیانم نبودم. رزیتا واقعا عاشق پول خرج‌کردن بود. پیش از ازدواج، به خاطر او با همه دعوا کردم، ولی بعد از ازدواج‌ فهمیدم او پول دوست دارد و عاشق ولخرجی است. درست بعد از شروع زندگی مشترک‌مان، می‌خواست مثل پولدارها زندگی کند. مرتب به خرید می‌رفت و لباس‌های گران‌قیمت می‌خرید. کلاس‌های غیرضروری ثبت‌نام می‌کرد، چون برای پولدارها بود. این رفتارهایش باعث شد احساس کنم حرف دیگران درست بوده و من با یک زن پول دوست ازدواج کرده‌ام؛ درصورتی که من به خاطر او در مقابل همه ایستادم، اما رزیتا حاضر نشد به خاطر من کمی تغییر کند. دیگر نمی‌خواهم در کنار این زن خودخواه زندگی کنم.

در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست با یک مشاوره خانواده مشورت کنند.    منبع : سایت جنایی

 

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

تازه ها

advanced-floating-content-close-btn