در گفتگو با رضا محمودی از رزمندگان و راویان دفاع‌مقدس، نگاهی به شرایط آن روز‌های دفاع‌مقدس می‌اندازیم. آبان سال ۱۳۵۹، حضرت امام دو فرمان درخصوص جبهه‌های دفاع‌مقدس صادر کردند. اولین پیام در ۱۴ آبان برای شکستن حصر آبادان بود و دومین پیام هم شامگاه ۲۵ آبان آزادسازی سوسنگرد صادر شد. صدور دو فرمان در یک […]


در گفتگو با رضا محمودی از رزمندگان و راویان دفاع‌مقدس، نگاهی به شرایط آن روز‌های دفاع‌مقدس می‌اندازیم.

آبان سال ۱۳۵۹، حضرت امام دو فرمان درخصوص جبهه‌های دفاع‌مقدس صادر کردند. اولین پیام در ۱۴ آبان برای شکستن حصر آبادان بود و دومین پیام هم شامگاه ۲۵ آبان آزادسازی سوسنگرد صادر شد. صدور دو فرمان در یک ماه و به فاصله حدود ۱۰ روز، نشان می‌دهد که آن روز‌ها جبهه‌های جنگ شرایط خاصی را سپری می‌کرد و ورود مستقیم امام به مسائل دفاع‌مقدس از همین رو صورت می‌گرفت. در گفتگو با رضا محمودی از رزمندگان و راویان دفاع‌مقدس، نگاهی به شرایط آن روز‌های دفاع‌مقدس می‌اندازیم. محمودی معتقد است که هرجا گره‌ای در کار جنگ تحمیلی می‌افتاد، حضرت‌امام با فرامین‌شان گره‌گشایی می‌کردند و بن‌بست‌ها را از بین می‌بردند. 

۱۴ آبان ۵۹ پیام امام مبنی بر شکستن حصر آبادان را داریم، آن زمان این شهر چه شرایطی داشت که باعث شد، امام درخصوص آن پیامی صادر کنند؟
خرمشهر چهارم آبان ۵۹ به اشغال دشمن درآمد و بعثی‌ها چهار روز بعد از بهمنشیر گذشتند و وارد کوی ذوالفقاری آبادان شدند. ورود دشمن به این قسمت از شهر آبادان که حومه آن به شمار می‌رفت، شامگاه هشتم آبان صورت گرفت. دو طرف ساحلی که بعثی‌ها از آن عبور می‌کردند، نخلستان بود. دشمن از این پوشش گیاهی برای مخفی‌ماندن نیروهایش استفاده می‌کرد. از طرف دیگر در ذوالفقاری جمعیت زیادی زندگی نمی‌کردند. آنجا حاشیه‌شهر بود و ۹ کیلومتر با خود آبادان فاصله داشت. گورستان اتومبیل‌های اسقاطی بود، خصوصاً که با شروع جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریورماه تا هشتم آبان که عراق سعی می‌کرد کل آبادان را بگیرد، خیلی از مردم شهر از آبادان رفته بودند، بنابراین در کوه ذوالفقاری تک و توک آدم وجود داشت، اما به خواست خدا دریاقلی سورانی که در کوی ذوالفقاری اوراق‌فروشی می‌کرد، متوجه حضور بعثی‌ها شد و همان شب با دوچرخه خودش را به شهر رساند و خبرآمدن عراقی‌ها را به رزمنده‌ها داد. ۹ آبان گروه‌های مختلفی از نیرو‌های خودی به کوی ذوالفقاری حمله کردند و حتی جنگنده‌های ارتش هم پل‌های نصب شده از سوی بعثی روی بهمنشیر را منهدم کردند. به این ترتیب طی یک اتفاق، شهر از سقوط حتمی نجات پیدا کرد. وقتی گزارش‌ها مبنی بر سقوط خرمشهر (چهارم آبان) و امکان سقوط آبان (هشتم و نهم آبان) به حضرت امام رسید، ایشان فرمان شکستن حصر آبادان را در روز ۱۴ آبان ماه صادر کردند. 

پس به نوعی می‌توان گفت هر وقت در جبهه‌ها گره می‌افتاد، حضرت امام با فرامین‌شان گره‌گشایی می‌کردند؟
بله همین‌طور است. اولین فرمان امام برای دفاع‌مقدس در موضوع محاصره شهر پاوه از سوی ضدانقلاب بود که ایشان گفتند باید تا فردا پاوه آزاد شود وگرنه من قوای مسلح را مسئول می‌دانم. با صدور این فرمان به سرعت نیرو‌های نظامی رهسپار پاوه شدند و ضدانقلاب با شنیدن این پیام پا به فرار گذاشتند. با حمله صدام به ایران و شروع جنگ تحمیلی هم هرجا که احساس نیاز می‌شد، حضرت امام بن‌بست‌شکنی می‌کردند. در همین بحث آبادان یا آزادسازی سوسنگرد حفظ جزایر مجنون، تک‌های دشمن در اواخر جنگ و در کل هرجا که احساس می‌شد فرامین ایشان می‌تواند به حفظ کشور و مردم کمک کند، حضرت امام با دوراندیشی که داشتند، ورود می‌کردند. 

فرمان شکست حصر آبادان مثل قضیه آزادسازی پاوه، خاص این شهر صادر شده بود؟
اگر منظورتان این است که مثل ماجرای پاوه، حضرت امام یک پیام تلگرافی چند خطی صادر کنند نه این طور نبود. در قضیه پاوه شرایط بغرنج آنجا باعث شد که امام یک فرمان شبانگاهی در این خصوص صادر کنند. اگر یادتان باشد در فیلم «چ» هم دیدیم که ضدانقلاب تا پشت در خانه پاسدار‌ها می‌آیند و بعد با قرائت پیام چند خطی و البته کاملاً صریح امام برای آزادسازی ۲۴ ساعته پاوه که از طریق رادیو پخش شد، ضدانقلاب فرار می‌کنند. در واقع شرایط پاوه به اصطلاح اورژانسی بود و امام هم پیامی فوری و صریح صادر می‌کنند که به دلیل قرارداشتن در ماه مبارک رمضان، پیام ایشان ساعت سه صبح و هنگام برنامه‌های سحری پخش می‌شود، اما قضیه آبادان فرق داشت. زمانی که امام پیام‌شان درخصوص شکست حصر آبادان را صادر می‌کنند، این شهر بیش از یک ماه بود که در مقابل دشمن مقاومت می‌کرد و در عملیات کوی ذوالفقاری هم تا حدی خطر از شهر دور شده بود؛ بنابراین امام «شکست حصر آبادان» را روز ۱۴ آبان و هنگام سخنرانی در جمع خطیبان مذهبی در آستانه ماه محرم صادر کردند. در واقع ذیل سخنان‌شان در آن مراسم به آبادان هم اشاره و فرمان شکست حصر این شهر را صادر کردند. 

متن این فرمان چه بود؟
قبلش عرض کنم که متن این فرمان هم کاملاً صریح است. در صحیفه امام از آن با عنوان هشدار به نیرو‌های مسلح یاد می‌شود. در پیام آمده است: «من منتظرم که این حصر آبادان از بین برود و [هشدار]می‌دهم به پاسداران، قوای انتظامی و فرماندهان قوای انتظامی که باید این حصر شکسته بشود؛ مسامحه نشود در آن، حتماً باید شکسته بشود. فکر این نباشند که ما اگر اینها هم آمدند، بیرون‌شان می‌کنیم. اگر اینها آمدند، خسارات بر ما وارد می‌کنند. نگذارند اینها بیایند در آبادان وارد بشوند. از خرمشهر اینها را بیرون بکنند. حال تهاجمی بگیرند.» ایشان نه تنها دستور صریح شکست حصر آبادان را صادر می‌کنند که راهکار هم ارائه می‌دهند. مثل یک استراتژیست آن زمان بنی‌صدر می‌گفت که ما باید زمین بدهیم و زمان بخریم. تاریخ نشان داد که این استراتژی کاملاً غلط بود. بعثی‌ها هرجا می‌آمدند، سریع موانع درست می‌کردند و جای پای‌شان را محکم می‌کردند.

مثل خرمشهر که وقتی آنجا را گرفتند، حتی پل ارتباطی خرمشهر به آبادان را خودشان منفجر کردند تا ما دیگر نتوانیم از آنجا به آنها ضربه بزنیم؛ بنابراین امام دشمن را شناخته بود و می‌گفت: «اگر اینها آمدند، خسارات بر ما وارد می‌کنند. نگذارند اینها بیایند در آبادان وارد بشوند.» یعنی اصلاً نباید اجازه بدهیم که دشمن جایی را بگیرد که بعد بخواهیم او را بیرون کنیم، از اول باید جلویش را بگیریم. شهید چمران و حضرت‌آقا هم که نمایندگان امام در شورای عالی دفاع بودند، چنین استراتژی داشتند. شهید چمران می‌گفت ارتش عراق کلاسیک است. هرجا که وارد شد اگر همان لحظه به او حمله نکنیم، سریع جای پایش را محکم می‌کند. اصلاً نباید به چنین دشمنی فرصت بدهیم جاگیر شود. 

امام در آبان ۵۹ دو پیام صادر می‌کنند که نشان می‌دهد شرایط آن روز‌ها سخت و خاص بود. 
بله. دو ماه اول جنگ زمانی است که هنوز جبهه خودی نتوانسته بود انسجام لازم را به دست آورد. دشمن در طول مرز‌ها پیشروی‌هایی کرده بود و احساس نیاز می‌شد که امام‌خمینی (ره) به عنوان رهبر انقلاب شخصاً وارد عمل شوند و دستور‌هایی را صادر کنند. من یک نکته‌ای را بگویم. برخی از پیام‌های امام به صورت کتبی بود و برخی هم شفاهی در دیدار‌ها و سخنرانی‌های رسمی. بعضی از این پیام‌ها هم از طریق مرحوم حاج‌احمد فرزند ایشان یا دیگر بستگان امام مثل مرحوم اشراقی داماد امام نقل می‌شد؛ لذا برخی از این پیام‌های شفاهی که در خاطرات شخصیت‌ها و به صورت نقل قولی است، معمولاً در صحیفه امام موجود نیست.

مثل پیام امام برای آزادسازی سوسنگرد طبق خاطراتی که وجود دارد، وقتی امام از طریق شهید مدنی از وضعیت بغرنج محاصره نیرو‌ها در داخل سوسنگرد مطلع می‌شوند به آقای اشراقی می‌گویند به اطلاع فرماندهان و مسئولان امر برسانند که «اگر تا ۲۴ ساعت محاصره سوسنگرد شکسته نشود خودم به اهواز می‌روم.» وضعیت سوسنگرد هم مثل پاوه بغرنج بود و امام سریع و قاطع فرمان صادر و زمان هم تعیین می‌کنند، ولی برای شکستن حصرآبادان زمان تعیین نمی‌کنند. محاصره پاوه و سوسنگرد همانطور که، اما فرموده بودند ظرف ۲۴ ساعت رفع می‌شود، اما در مورد آبادان، شکست محاصره این شهر در پنجم مهر ۱۳۶۰ طی عملیات ثامن الائمه (ع) اتفاق می‌افتد. 

سخن پایانی

در کل پیرامون دفاع‌مقدس هرجا که شرایط می‌طلبید و احساس نیاز می‌شد، حضرت امام وارد عمل می‌شدند. مقام معظم رهبری هم دقیقاً همین منش و مدیریت را دارند. می‌بینیم که چطور در شرایط کنونی و تهدید‌های رژیم‌صهیونیستی و حامیانش، فرمایش‌های ایشان راهگشا می‌شود. در زمان جنگ هم امام اینطور رفتار می‌کردند. اوایل شروع جنگ وقتی که دشمن به نزدیکی اهواز می‌رسد، امام می‌فرمایند مگر جوانان اهوازی مرده‌اند که دشمن این شهر را بگیرد. همین یک پیام شفاهی چنان شوری ایجاد می‌کند که باعث انجام عملیات شهید غیور اصلی و فرار دشمن از شمال اهواز می‌شود. خدا سایه ولایت را همیشه برسر این کشور و مردمش حفظ کند.

منبع: روزنامه جوان

+