اثبات مالکیت ایران بر‌ جزایر سه‌گانه به‌روایت اسناد اروپایی‌


اتحادیه اروپا در حالی در بیانیه‌ای مالکیت ایران بر جزایر سه‌گانه خلیج فارس را «اشغال» خوانده که طبق اسناد تاریخی خودشان، مالکیت ایران بر این مناطق محرز است.

اولین اجلاس سران اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج‎ فارس در بروکسل برگزار شد. در پایان این نشست و در بیانیه مشترک ادعا‌هایی علیه جزایر سه‌گانه ایرانی (تنب بزرگ، تنب کوچک و بوموسی) مطرح شد. در بیانیه مشترک نشست پایانی کشور‌های عضو شورای همکاری خلیج ‎فارس و اتحادیه اروپا ادعا شده است: ما از ایران می‌خواهیم به اشغال جزایر سه‌گانه امارات متحده عربی، تنب بزرگ، تنب کوچک و بوموسی که نقض حاکمیت امارات متحده عربی و اصول منشور سازمان ملل متحد است، پایان دهد.

انتشار این بیانیه واکنش‌هایی را میان اهالی سیاست و فرهنگ به‌همراه داشت.

ظهور کشور‌های نوپدید در خلیج فارس سبب شده است هرازگاهی این کشور‌ها که به‌دنبال ساختن هویت تاریخی، سیاسی و فرهنگی برای خود هستند، ادعا‌هایی را مطرح کنند که خلاف واقع و تاریخ بوده و هست، از جمله این موارد ادعای امارات متحده عربی بر مالکیت سه جزیره تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی است که بار‌ها طی سال‌های متمادی تکرار و از جانب برخی از کشور‌ها از جمله آمریکا و چین مورد حمایت قرار گرفته است. از نکات جالبی که حمایت چین از ادعای امارات را به ذهن متبادر می‌کند، استفاده عبارت جعلی خلیج عربی به‌جای «خلیج فارس» در رسانه‌هاست، در دایره‌المعارف بزرگ اسلامی دراین‌باره آمده است: در عرصۀ رسانه‌ها نیز تا ۱۹۷۷ میلادی / ۱۳۵۶ شمسی، هیچ‌گاه از نام جعلی «عربی» برای این دریا استفاده نشده بود، خبرگزاری شین‌هوا (چین) نخستین خبرگزاری‌ای بود که از این عنوان استفاده کرد.

وجود معادن ارزشمند دریایی و زمینی کنار کشف میدان‌های جدید نفتی موجب تکرار این اعا‌ها علی‌رغم وجود اسناد تاریخی شده است. ابوموسی جنوبی‌ترین جزیره ایرانی در خلیج فارس است و از این لحاظ از اهمیت سیاسی و استراتژیک ویژه‌ای برخوردار است، اما امارات از چه‌زمانی مدعی مالکیت بر این خاک است و چرا ادعای او از سوی برخی از کشور‌های غربی و حتی کشوری، چون چین مورد اقبال قرار می‌گیرد؟ بررسی‌های تاریخی نشان می‌دهد که در ایجاد این ادعا، مطابق دیگر اختلافاتی که عموماً در کشور‌های منطقه وجود دارد، ردپای انگلیسی‌ها به‌خوبی دیده می‌شود.

از نظر تاریخی ابوموسی پیوستگی نزدیکی با تاریخ جزیرۀ کیش دارد و دنباله‌رو و تابع تمدن و آبادانی جزیرۀ کیش است؛ ولی تمام جزایر خلیج فارس از زمان‌های بسیار قدیم تحت حکومت فرمانروایان ساحلی و جنوبی ایران قرار داشتند، چنان‌که ابوموسی تا انقراض حکومت جواسم تابع بندرلنگه بوده است.

در مدخل دایره‌المعارف بزرگ اسلامی ریشه اختلاف و ادعای امارات این‌طور توضیح داده شده است: در ۱۳۰۴ هجری قمری محمدمهدی ملک‌التجار بوشهری که به حکومت بندرلنگه منصوب شد، با کمک احمدخان کبابی حکمران بندرعباس و شیخ زاید بن خلیفه، شیخ بندر ابوظبی حکومت جواسم را از بندرلنگه و جزایر تابع آن برانداخت و دست آنان را از آن نواحی کوتاه ساخ، پس از این واقعه، حاجی محمدمهدی پرچم ایران را بر فراز بنادر لنگه و چارک و جزایر ابوموسی و سیری برافراشت؛ ولی شیخ شارجه در این جزیرۀ متعلق به ایران اقدام به استخراج خاک سرخ و فروش آن به انگلیسی‌ها کرد و، چون با مخالفتی روبه‌رو نشد، به‌تدریج بر آن جزیره ادعای ارضی کرد و با استفاده از غفلت مسئولان گذشتۀ ایران آن جزیره را اشغال کرد.

ماجرای یک اشغال تدریجی

جریان این اشغال تدریجی به این صورت بود که در ۲۴ ربیع‌الاول ۱۳۲۲ از وزارت گمرکات و پست به عین‌الدوله (وزیر اعظم وقت) اطلاع داده شد: به‌گزارش مسیو دامبرن رئیس گمرکات بنادر خلیج فارس، شیخ رأس‌الخیمه مدعی مالکیت جزیرۀ تامب (تنب) شده و شیخ شرقا (شارجه) نیز ادعای مالکیت جزیرۀ ابوموسی را کرده و بیرق خودشان را در آنجا‌ها نصب کرده‌اند، حدود یک ماه بعد، در ۲۶ ربیع‌الآخر ۱۳۲۲ در پاسخ اعتراض دولت ایران نامه‌ای از سفارت انگلیس به‌عنوان وزارت امور خارجه رسید که در آن اظهار شده بود که دولت ایران دلیل‌های خود را مبنی بر اینکه ادعای آن دولت در مالکیت این دو جزیره بر ادعای شیخ شرقا (شارجه) تفوق دارد، اقامه نماید تا (از طرف سفارت انگلیس) برای دولت هندوستان ارسال شود.

ردپای صدام و روباه پیر در جعل نام خلیج فارس

یک سال بعد در ۲۸ ربیع‌الاول ۱۳۲۳ نامۀ دیگری از سفارت انگلیس به وزارت امور خارجه رسید که طی آن اطلاع داده شده بود که بنابر تحقیقات و گزارش شخصی میجر کاکس، خبری که دربارۀ ساختن عماراتی به‌وسیلۀ شیخ شارجه در جزیرۀ تنب، به دولت ایران رسیده است، ابداً حقیقت ندارد. در همین نامه اظهار تأسف شده است از اینکه «اشخاصی به‌رتبۀ جناب دریابیگی بدون اینکه قبل از وقت متحمل زحمت شده، معلوم نمایند که آیا هیچ حقیقتی در این‌گونه شهرت‌ها هست یا خیر، تلگرافاً به حکومت مرکزی اطلاع دهند که اسباب زحمت و مورث اشتباهات فی‌مابین دو دولت دوست گردد». مفاد این نامه به‌خوبی از این حکایت می‌کند که سفارت انگلیس مالکیت ایران را بر جزیرۀ تنب (و بالتبع بر ابوموسی) پذیرفته است.

پیشنهاد موذیانه انگلیس برای ملک طلق ایران

در خلال این مدت از طرف مقامات انگلیس چندبار پیشنهاد می‌شود که موقتاً دولت ایران پرچم خود را از جزیرۀ سیری و شیخ شارجه از تنب و ابوموسی بردارند، تا زمانی که موضوع مالکیت این جزایر محرز شود؛ ولی شاه ایران این پیشنهاد را شدیداً رد می‌کند و به صدراعظم خود متذکر می‌شود: این دو جزیره، ملک مسلم دولت ایران است، در این صورت حالا چطور دولت انگلیس در عالم دوستی راضی می‌شود که ما ملک طلق خودمان را به شیخ واگذار کنیم و او بیرق در آنجا بیفرازد. شما باز هم گفتگو کنید و ما به‌هیچ‌وجه از حق خود نخواهیم گذشت.

نقشه‌های تاریخی اروپایی‌ها در این‌باره چه می‌گویند؟

امارات این‌بار با هم‌دستی اتحادیه اروپا، ادعای خود را تکرار کرده است. این در حالی است که نقشه‌ها و اسناد تاریخی تدوین شده در کشور‌های اروپایی خود بر حاکمیت ایران بر این جزایر تأکید دارند.

محمدرضا سحاب، مدیر مؤسسه جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب، به این بخش از ماجرا اشاره کرد و گفت: این جزایر از پنج هزار سال پیش متعلق به ایران بوده است؛ زمانی که امارات و دیگر کشور‌ها در جنوب خلیج فارس وجود نداشتند. این کشور‌ها تازه در سال ۱۹۷۰ متولد شدند.

به گفته او؛ در نقشه‌های تاریخی تمام ساحل جنوبی و شمالی خلیج فارس، جزو ایران هستند؛ یعنی خلیج فارس را در دل ایران می‌بینیم، نه اینکه در جنوب آن واقع شده باشند. اما انگلیس‌ها در زمان قاجار، توطئه کردند و مدعی شدند که دزدان دریایی که در سواحل جنوبی حضور داشتند، امنیت آنها را از بین برده‌اند. اصلاً کتابی نیزبا عنوان «The coast of pirates» یا همان «ساحل دزدان» داریم که در آن، این ماجرا بیان شده است. انگلستان، از ناصرالدین‌شاه می‌خواهد که حفاظت بحریه انگلیس را در این منطقه برعهده بگیرد که دزدان دریایی نتوانند به کشتی‌های آنها دست‌درازی کنند، اما شاه ایران نمی‌پذیرد و عنوان می‌کند که ما امکانات لازم را نداریم. در آن زمان میان انگلستان و شاه ایران قراردادی نوشته می‌شود مبنی بر اینکه انگلستان خود حفاظت آن منطقه را برعهده بگیرد؛ آنها در واقع از طریق این قرارداد در خلیج فارس نفوذ می‌کنند.

نقشه مربوط به ساحل دزدان در حاشیه جنوبی خلیج فارس

سحاب اضافه کرد: انگلستان پس از مدتی ساحل دزدان را به «شیوخ متصالحه» تبدیل می‌کنند. این شیوخ، در سال ۱۹۷۰ با توافق شاه ایران، تبدیل به کشوری تحت عنوان امارات متحده عربی می‌شود. اینها هرکدام حکومت شیخی داخلی داشتند که انگلیسی‌ها به آنها «Sheikhdom» می‌گویند. شیخ قاسمی که الآن مدعی است، می‌گوید اینجا خلیج عربی است. کتابی هم با عنوان «The Gulf in Historical Maps ۱۴۷۸-۱۸۶۱» منتشر کرده است که ۹۹ درصدر نقشه هایش نام خلیج فارس را به همراه دارد و فقط چند نقشه تکراری از خانواده هوندیوس که جای خلیج عربی _دریای سرخ) را با خلیج فارس اشتباه کرده و بعدا نیز آن را در نقشه‌های اصلاح کرده است (اوحتی جرأت نکرده کلمه جعلی خلیج عربی را برای عنوان کتابش به کار ببرد، فقط نوشته خلیج!.)

 نقشه ایران ۱۷۴۷ میلادی ترسیم امانوئل باون که «بحرین بری» متعلق به ایران (محل امروزی امارات عربی) در سواحل جنوبی خلیج فارس را مشخص کرده است. 

مدیر موسسه جغرافیایی سحاب در ادامه به تلاش‌های شیخ قاسمی در سال‌های گذشته برای تغییر هویت تاریخی منطقه اشاره کرد و گفت: شیخ قاسمی با پرداخت یک میلیون و ۴۵۰ هزار دلار کنفرانس و نمایشگاهی یک روزه در دانشگاه «مک ماستر» در همیلتون کانادا برگزار کرده بود که در آن فردی به نام آقای «اسلات» B.Slot سخنرانی کرد؛ فردی که هلندی و نوکر مدعیان اسامی جعلی خلیج فارس و جزایر سه‌گانه است و در ازای دریافت پول، برای آنها کتاب می‌نویسد و تاریخ را جعل می‌کند. در این نمایشگاه تنها چهار نقشه ارائه شد که از سوی شرکت کارتوگرافی هوندیوس در لندن منتشر شده بود. این نقشه‌ها با یک خطا ترسیم شده بودند، یعنی به اشتباه نام خلیج عربی را که همان دریای سرخ است، در محل خلیج فارس نوشته که خانواده و همکارانش نیز از او تبعیت می‌کنند. اما نقشه‌های قبلی و بعدی که این شرکت منتشر کرده، به درستی نام خلیج فارس را در جای خود درج کرده است؛ آفتاب آمد دلیل آفتاب. آنها این چهار نقشه غلط را پیراهن عثمان کرده و با آن، نمایشگاه دایرمی‌کنند و صد‌ها نقشه تاریخی دیگر را در نظر نمی‌گیرند.

نقشه ایران ۱۷۰۰ میلادی ترسیم یوهان باپتیست هومان که «بحرین بری» متعلق به ایران (محل امروزی امارات عربی) در سواحل جنوبی خلیج فارس را مشخص کرده است.

دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس تو را؟

او ادامه داد: من از طریق دانشجویان ایرانی متوجه برگزاری این کنفرانس شدم. به آنها گفتم که با دوستان کانادایی خودتان بروید و به قول معروف دکان آنها را به هم بزنید. دانشجویان ایرانی پس از سخنرانی آقای اسلات که مدام «خلیج عربی» را تکرار می‌کرد، گفتند که اگر اینجا خلیج عربی است، چرا در نقشه‌های تاریخی، خلیج فارس ذکر شده است؟ دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس تو را؟ بالاخره آقای اسلات از پس آنها برنیامد. شیخ قاسمی هم که در آن کنفرانس با لباس اروپایی حاضر بود و لباس عربی نپوشیده بود، به روی صحنه رفت و به فارسی گفت که من می‌دانم شما ایرانی هستید، یک موقعی می‌گفتیم: خلیج فارس حالا می‌گوییم: خلیج عربی. این آدم نمی‌داند که اگر قرار باشد نام خیابانی تغییر کند، نیاز به ۱۰ مجوز دارد، نام دریای به این عظمت را که نمی‌شود یک‌شبه عوض کرد.

سحاب یادآور شد: خاندان قاسمی و اجدادش، قواسم و جواسم، اجاره‌نشین ابوموسی بودند و دام‌هایشان را در زمان قاجار آنجا می‌چرانده‌اند. حالا می‌گویند، چون ما در دوره‌ای آنجا حضور داشتیم، حالا آنجا برای ماست. کدام مستأجری می‌تواند پس از مدتی ادعای مالکیت بر ملک کند؟!

وی ادامه داد: موسسه کارتوگرافی سحاب درباره جزایر سه‌گانه کتابی با عنوان «حاکمیت ایران بر جزایر سه‌گانه»، به قلم دکتر پیروز مجتهدزاده به فارسی و انگلیسی منتشر کرده است. این اثر در حدود ۱۲ سال پیش منتشر شده است و در حال حاضر در بازار نشر نایاب است. این کتاب به تمام مسائل مربوط به جزایر سه‌گانه پرداخته است.

بخش دیگر صحبت‌های سحاب به اسناد و نقشه‌های تاریخی اروپایی‌ها در این زمینه اختصاص داشت. او در این‌باره به تسنیم گفت: اروپایی‌ها تابع منافع خودشان هستند. الان تجارتشان با امارات بالا رفته است و ما را تحریم کرده‌اند. اینها نوکر پول هستند و تاریخ سرشان نمی‌شود. در ساحل جنوبی خلیج فارس ما دو بحرین داریم؛ یکی جزیره بحرین است، دیگر «بحرین بَرّی». ساحلی که الان اسمش امارات است، قبلاً اسمش «بحرین بَرّی» بوده است. در نقشه‌های اروپایی در محلی که امروزه امارات نام دارد به فرانسوی نوشته شده: Roi de Perse / Roium de Perse / Empire Perse یعنی پادشاهی ایران. این نقشه‌ها مربوط به قرن ۱۸ و ۱۹ و اوایل قرن بیستم است، نقشه بسیار کهن متعلق به دوران کوروش کبیر نیست.

نقشه ایران ۱۷۴۰ میلادی ترسیم ژیل روبرت دو وگوندی که «بحرین بری» متعلق به ایران (محل امروزی امارات عربی) در سواحل جنوبی خلیج فارس

خلیج فارس پاره تن ماست

سحاب که سال‌ها به پژوهش در حوزه خلیج فارس مشغول بوده است، با بیان اینکه صیانت از خلیج فارس وظیفه ملی ماست، تأکید کرد: کلمه شوم و مجعول خلیج عربی را انگلیسی‌ها در دهان عرب‌ها گذاشتند. زمانی که عبدالکریم قاسم در عراق در سال ۱۳۳۷ کودتا کرد، در اولین سخنرانی از عنوان جعلی خلیج عربی استفاده کرد و مدعی شد که خوزستان هم جزو سرزمین‌های عربی است.

وی ادامه داد: پس از او، جمال عبدالناصر پس از شکست در جنگ شش روزه با اسرائیل، پان‌عربیسم را از مصر به محدوده خلیج فارس آورد و این عبارت جعلی را تکرار کرد. پیش از این، همین آدم در نامه‌هایش می‌نوشت: من المحیط الاطلسی الی خلیج الفارسی. بعد از مدتی نوشت: من المحیط الاطلسی الی خلیج و سپس این عبارت را به این جمله تغییر داد: من المحیط الاطلسی الی خلیج العربی. اینها در واقع اول اسمش را عوض می‌کنند، بعد کم‌کم ادعای مالکیت می‌کنند.

در خاتمه باید گفت که در اینگونه مسائل همه ایرانیان می‌بایست یک دل و یک صدا با جعلیات و دعاوی غیرمنطقی و بی اساس بیگانگان مبارزه کنند. خلیج فارس پاره تن ماست.

منبع: تسنیم

+

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn