ماجرای جنجالی آپارتمانهای منتسب به مرتضی حیدری، مجری و گوینده خبر صدا و سیما به جاهای باریک کشیده و ساکنان این ساختمان با وجود قراردادهای رسمی مجبور به تخلیه واحدها شدهاند. خانوادههایی که حالا بدون آنکه پول پیش خانه به آنها بازپرداخت شود، با پلمب یا تخلیه و برخورد قهری مأموران همه مجبور به ترک خانه شدهاند.
گزارش روزنامه «شرق» از ماجرای ادامهدار مستأجران آقای مجری صداوسیما را بخوانید.
مستأجران ساختمانی در منطقه سهروردی که در روزهای قبل با پلمب خانهها مواجه شدند، از تحقیر و توهینی که به آنها شده، میگویند. همه یا مجبور به تخلیه واحد شدند یا خانههایشان پلمب شده است. یکی از این مستأجران در بین مکالماتش اشاره میکند: «در آن ساختمان از پرستار و هنرمند و وکیل، ساکن بودیم. همه از افراد محترمی هستند که به این شکل مورد توهین قرار گرفتند و مالشان را باختند…».
برای همین در دو روز گذشته عدهای با خانواده شب را در ماشین یا پارک سپری کردند. این خلاصه داستان مستأجران ساختمانی در محله سهروردی است که مالک آن، مجری معروف صداوسیماست که بدون پرداخت پول پیش، همه را از خانه بیرون کرده است.
قرارداد برخی از این مستأجران ماه قبل تمام شده و برخی دیگر تازه ماه قبل در این ساختمان ساکن شدهاند. طبق گفته آنها، همه برای اجارهخانه، با فردی به نام حسین طباطبایی قرارداد را امضا کردند و حالا در این مدت کوتاه متوجه شدهاند که صاحب اصلی خانه مجری معروف است. با این حال بدون پرداخت پول پیش خانه به مستأجران، با پلمب یا تخلیه و برخورد قهری مأموران همه مجبور به ترک خانه شدند. به آنها گفته شده به مدت یک ماه امکان اسکان در هتل آپارتمانی را دارند که چندان هم مناسب زندگی برای خانوادهها نیست.
به دلیل حمله مأموران پسرم دچار حمله عصبی شد
یکی از مستأجرهای این ساختمان که حالا به دلیل پلمب خانه، مجبور به ترک خانه شده، درباره برخورد پلیس و مأموران و شرایط این روزهای خودش میگوید: «من تازه تیرماه با آقای طباطبایی قرارداد بسته بودم. یک میلیارد تومان دادم و هنوز نیامده، الان خانه را پلمب کردند. تازه قرار بود کابینتها را هم درست کنند. واقعا ماندهام با دو بچه چه کنم… .
آن روز که پلیس آمد، آنقدر همه چیز وحشتناک بود که پسرم دچار حمله عصبی شد و من اصلا نمیدانستم باید چه کار کنم. بعد از اینهمه درگیری به ما گفتند به هتل آپارتمان بروید، رفتیم آنجا را دیدیم، اصلا به درد زندگی نمیخورد. یک آشپزخانه نداشت و با این حساب ما باید هر روز از بیرون غذا تهیه کنیم. الان همه سرمایه ما دست آنهاست و این موضوعات هم هزینهبر خواهد بود. الان با مقدار اندکی از لوازم شخصی آواره کوچه و خیابان شدهایم. درحالحاضر با دو پسرم در خانه مادرم هستیم، ولی این وضع تا چه زمان ادامه خواهد داشت؟ هیچکس نمیداند».
توهینآمیز ما را از خانه خودمان بیرون کردند
یکی دیگر از مستأجران، درحالحاضر به دلیل پلمب خانه به همراه خانواده در ماشین شخصیشان زندگی میکنند. آنها تنها یک ساک از لوازم شخصی برداشتند و دو شبی میشود که کنار پارک میخوابند: «خانههایمان را با تمام وسایل داخلش پلمب کردند و همه درواقع آواره شدیم. در این شرایط فکر میکنند به ما لطف کردهاند و به مدت یک ماه هتل گرفتند. هرچند که بعضی از ما بهناچار مجبور شدند به آن هتل بروند. اگر قرار بود آقای مجری به ما لطفی کنند، میگذاشتند آن یک ماه را در خانهای که اجاره کردهایم، بمانیم. چرا هزینه اضافه کردند و ما را با رفتار کاملا توهینآمیز از خانه خودمان بیرون کردند. الان هرکدام از خانوادهها مجبور شدند جایی بروند، بعضی به خانه دوست و آشنا رفتند، بعضی به شهرستان رفتند و برخی دیگر شبها در ماشین میمانند. مثلا خود من نمیدانم امشب با خانواده باید کجا بخوابم. واقعا برای شخصیت من خیلی سخت است که در این شرایط قرار گرفتهام. با احترام کامل پولی دادم تا خانهای اجاره کنم و الان با بیاحترامی تمام حقم ضایع شده و من و خانوادهام را بیخانه کردند. خلاصه زندگی ما را متلاشی کردند».
با فرزندانم بیرون از خانه ماندیم
مستأجر دیگری از شرایط سخت این دو روزش میگوید که به همراه کودکانش مجبور شده تا بیرون از خانه بماند و میگوید: «ما در این چند روز دیگر آقای حسین طباطبایی را پیدا نکردیم و جواب ما را ندادند. وکیل آقای مجری هم به ما گفته ما تلاش میکنیم تا بخشی از پول شما تا آخر هفته پرداخت شود. از تمام وسایل داخل خانه ما فقط یک ساک برداشتیم و از خانه بیرون زدیم. همه چیز ما داخل خانه مانده. من میدانم که دو شب قبل یکی از همسایهها با خانواده در ماشین خوابیدند.
مثلا خود من چون بچه دارم، برای استفاده از سرویس بهداشتی و حمام دچار مشکل شدیم. الان مجبور شدیم ماشین را کنار پارکی در تهران بگذاریم که به سرویس بهداشتی نزدیک باشیم. الان تمام لحظه به لحظه زمانمان را در ماشین طول میدهیم تا فقط شب شود. برای سر کار رفتن و هزار موضوع به مشکل برخوردیم. چرا واقعا باید چنین بلایی بر سر ما نازل میشد؟ برای ما جهنم ایجاد کردند. به جای آن هتل آپارتمانی که با منت برای ما گرفتند، میگذاشتند داخل همان خانه خودمان بمانیم. اصلا این رفتار برای همه ما عجیب است. همه ما مستأجران این ساختمان تحقیر شدیم و حقمان هم خورده شد. ما را با بدترین رفتار از خانه خودمان بیرون انداختند و دستمان هم به جایی بند نیست».
شبیه یک جنایتکار با ما رفتار شد
در بین این اهالی مستأجر دیگری اشاره میکند که شما تصور کنید ما یک میلیارد پول را با عزت نفس برای اجاره خانه پرداخت میکنیم، ولی به جای آنکه برای تخلیه خانه پول ما را بدهند، ما را با توهین بیرون کردند. خانم من آنقدر حالش بد شده بود که زیر سرم رفت. چون فشار روانی که به ما وارد کردند، اصلا باورکردنی نیست. این میزان تحقیر بسیار دردناک است. الان هم هوا در حال سردشدن است و نمیدانیم قرار است وضعیت ما با خانواده به چه صورت بشود.
با ما مثل مجرم رفتار کردند
یکی از اهالی ساختمان که روز حضور مأموران در ساختمان حاضر بوده، درباره آن روز میگوید: «برخی از ساکنان همان روز که پلیس آمد، ترسیدند و اسباب خود را جمع کردند و رفتند، اما بقیه ما که اساسا جایی را نداشتیم تا وسایل را ببریم، خانههایمان پلمب شد. همه ما ترسیده بودیم. به شکلی مأمور آمده بود که گویا ما مجرم هستیم. ما مجبور به پذیرش شرط وکیل آقای مجری شدیم که یا به هتل آپارتمانی که برای شما تهیه شده، میروید یا چارهای نیست و ما در خانهها را میشکنیم و داخل میرویم. الان ما حتی یک دست لباس نداریم بپوشیم، چون همه چیز ما در خانه مانده. هر کار کردم، عزت نفس من اجازه نداد تا در آن هتل آپارتمان ساکن شوم. آنهم چه هتلی؟ چون آشپزخانه ندارد، باید برای وعده ناهار، شام و صبحانه خودمان هزینه کنیم که همه اینها در چنین وضعی هزینه مضاعف برای ما خواهد بود. ما در ماشین ماندیم، پریشب شرق تهران بودیم و دیشب هم سمت غرب تهران بودیم، این وضع ما شده است.
بعد از یک ماه هم اگر وسایل را از خانه جمع نکنیم، مستقیم به انبار منتقل میکنند. رأی دادگاه براساس خواسته ما جلو نرفت و بین دعوای دو نفر دیگر ما متضرر شدیم. درصورتیکه هنگام عقد قرارداد اصلا اسم آقای مجری مطرح نبود و حتی آقای طباطبایی هم در این زمینه به ما چیزی نگفتند. دستور تخلیه، رفع ید یا خلع ید همزمان با هم بوده که دستور تخلیه باید علیه شخصی که ساکن در ملک است، صادر میشده، درحالیکه خلع ید علیه ما صادر شده است. این کارها همه خلاف قانون رخ داده است. تا الان هم هیچ تعیین تکلیفی برای ما انجام نشده است که پول ما را چه زمانی میدهند».
از شدت وحشت خانمها و کودکان همه حالشان بد شد
مستأجر دیگر از تمام سرمایهاش میگوید که همین پول پیش بوده و اضافه میکند: «ما شورای حل اختلاف بودیم و به ما گفتند شواهد امر نشان میدهد این مسئله قابلیت پیگیری دارد. ظاهر کار کاملا قانونی است ولی امکان دارد پشت آن چیز دیگری باشد و نیاز است تا درباره آن تحقیق کنید. ما به آنها گفتیم خانه ما را گرفتند، ولی شما طوری این پرونده را پیش ببرید که دیگر کلاهبردارها با حکم تخلیه نتوانند چنین بلایی بر سر مستأجرها بیاورند. حالا منتظریم ببینیم نتیجه پرونده چه میشود. ما جایی را نداشتیم تا وسایلمان را ببریم. برای همین همه وسایل در خانه ماند و مأموران در خانه را پلمب کردند. من و خانواده با دو بچه با یک ساک مجبور شدیم از خانه بیرون بیاییم. الان از روی ناچاری به خانه مادرم آمدهایم که شرایط واقعا سخت است. آنها واقعا با ما تند برخورد کردند، خانمها و کودکان همه حالشان بد شد ولی به هیچ چیز توجه نکردند.
نیروی انتظامی با لحن بسیار بدی رفتار کرد و پلیس ضد شورش و آمبولانس آوردند. من تا به حال در عمرم چنین وضعیتی را ندیده بودم. الان باید یک میلیارد به من بدهند که تمام سرمایه من است. آقای مجری به ما گفتند، آقای طباطبایی سند جعل کرده، درصورتیکه شواهد امر نشان میدهد ایشان دروغ میگوید. هرچه بوده، دراینبین ما نباید متضرر شویم. در این هشت سال متوجه نبودند که آقای طباطبایی در خانه چه میکند؟ در آن ساختمان از پرستار و هنرمند و وکیل، ساکن بودیم. همه از افراد محترمی هستند که به این شکل مورد توهین قرار گرفتند و مالشان را باختند».