چرا تصاویر لحظات آخر شهادت یحیی سنوار منتشر شد؟


اسرائیلی‌ها، متوجه نبودند که پخش تصاویر لحظات آخر شهید سنوار ضمن قهرمان‌سازی از او، ادعا‌های سابق‌شان مبنی بر پنهان‌شدن این شهید در تونل‌های زیرزمینی و همین‌طور استفاده او از مردم عادی به‌عنوان سپر انسانی را تخریب می‌کند!

همزمان با گسترش دامنه تجاوز هوایی و زمینی صهیونیست‌ها به لبنان، بسیاری از اندیشمندان جهان با این سؤال روبه‌رو هستند که آمریکا و اسرائیل چطور پیامد‌های بی‌اعتبار‌شدگی بی‌سابقه خود درسطح افکارعمومی دنیا رادرآینده مدیریت خواهند کرد؟!

کشتن بیش از ۴۰هزار انسان عمدتا زن وکودک وتخریب تقریبا کامل زیرساخت‌های غزه در طول یک‌سال گذشته توسط اسرائیل و با مهمات آمریکایی و حتی با کادر نظامی اسراییل (با توجه به وجود گزارش‌هایی مبنی بر مشارکت مستقیم نیروی هوایی آمریکا در حمله به غزه و لبنان) و بعد شروع به حمله همه‌جانبه زمینی و هوایی به لبنان، چیزی نیست که صهیونیست‌ها بتوانند آن را تحت عنوان واکنش هیستریک و شوک‌زدگی اولیه ناشی از طوفان‌الاقصی و بحث حق دفاع از خود توجیه کنند، به‌خصوص هم‌اکنون که اسرائیل عمده سران مقاومت در غزه و لبنان را ترور کرده است؛ آیا اسرائیلی‌ها که از متخصصان متبحر عملیات روانی در موساد و سیا و وزارت‌های جنگ خودشان و آمریکا جهت مدیریت اخبار جنگ بهره می‌برند، متوجه نبودند که پخش تصاویر لحظات آخر شهید یحیی سنوار ضمن قهرمان‌سازی از او، ادعا‌های سابق‌شان مبنی بر پنهان‌شدن این شهید در تونل‌های زیرزمینی و همین‌طور استفاده او از مردم عادی به‌عنوان سپر انسانی را تخریب می‌کند؟! این همه خودزنی از نظر حیثیتی در طرف آمریکایی-‌اسراییلی یعنی چه؟ این به‌اصطلاح شوآف (نمایش عمدی) منزجرکننده ددمنشی صهیونیستی از ترور و تجاوز همراه با حمایت رهبران تمام متحدانش در ناتو با چه هدفی صورت می‌گیرد؟

فراتر از بی شرفی
طوفان‌الاقصی و پیرو آن ورود مقاومت از شمال (حزب‌ا…) و جنوب (یمن) و در نهایت شرق (مقاومت اسلامی عراق) و فراتر از شرق (ایران)، صهیونیست‌ها را که برای حدود ۶۰ سال (از ۱۹۶۷ تا‌کنون) در چنان توهم آرامشی فرو رفته بودند که گمان می‌کردند هیچ‌گاه دیگر شاهد عملیات گسترده هیچ نیرویی در داخل مرز‌های اشغالی خود نخواهند بود و عمده عملیات به عملیات‌های بسیار محدود فلسطینی‌ها با امکانات بسیار اولیه محدود خواهد ماند، از خواب بیدار کرد.

در‌ این میان البته جنگ ۳۳ روزه و ۲۲ روزه هم رکوردی از ناکارآمدی و بی‌اعتبار‌شدگی برای ارتش اسرائیل ثبت کرده بود و معروف‌شدن اینکه این رژیم توان جنگ بلند‌مدت ندارد حیثیت نظامی آنها را خدشه‌دار کرده بود. جمله معروف سید شهید مقاومت حسن‌نصر‌ا… که اسرائیل از لانه عنکبوت هم سست‌تر است، یک سیلی روانی محکم بود که اسرائیل و آمریکا را سال‌ها آزار می‌داد.

طوفان‌الاقصی باقی‌مانده آن حیثیت را در دم فرو ریخت. تل‌آویو و واشنگتن به‌سرعت دریافتند که اگر به این ضربه آخر‌الزمانی حماس پاسخی آخر‌الزمانی ندهند، کار اسرائیل تمام است. به‌این ترتیب، سیاست ویرانه‌سازی غزه نه‌فقط انتقام از خود فلسطینی‌ها بلکه نوعی توحش‌نمایی عمدی صهیونیست‌ها بود که با‌هدف ارعاب کل جبهه مقاومت و بلکه همه جهان انجام شد؛ با‌هدف القای این‌که هر کس سودای مواجهه با هژمونی صهیونیستی-آمریکایی را دارد، اتفاقا پاسخی غیرمعمول دریافت می‌کند و اصلا قرار نیست پاسخ «هوشمند و متناسب» در کار باشد؛ به‌زبان دیگر، وحشی‌گری عریان و بی‌سابقه با‌هدف نطق‌کشی. آمریکایی‌ها به‌کار گیری چنین سیاستی را پیش‌تر در عراق و افغانستان و حتی پیشتر از آن در ویتنام تجربه کرده بودند که در برابر امواج سهمگین اعتراضات جهانی و برانگیختگی بی‌سابقه افکار عمومی دنیا و علی‌الخصوص مردم کشور‌های غربی، به نوعی یکدندگی و پیگیری هدف نظامی را به‌قیمت از دست‌رفتن آبروی خود در زمینه حقوق بشر به رخ حریف بکشند.

البته اگر تاریخ‌گرایانه برخورد کنیم باید بگوییم که طبقه حاکم بر آمریکا با گرایشات اوانجلیستی (مسیحیت با گرایشات صهیونیستی)، با آن همه فیلم هالیوودی که از ابتدای قرن گذشته تا‌کنون در آن کشتار خونسردانه سرخپوستان توسط گاوچران‌ها را عادی‌نمایی می‌کند، با شوآف سیاست چهار‌قرنه اشغال سبعانه سرزمین‌های سرخپوستان و تجاوز به حقوق آنان و همین‌طور برده‌کشی از سیاه‌پوستان، آن ابراز بی‌شرمانه درنده‌خویی راازمدت‌ها قبل تجربه کرده است.

در فضای پس از طوفان‌الاقصی، صهیونیسم مستقر در سرزمین‌های اشغالی و اشغالگران سرزمین سرخپوست‌ها متوجه شدند که ته‌مانده حیثیت تبلیغاتی‌شان درباره برتری نظامی و امنیت رژیم اسرائیل کاملا از‌ دست رفته و به‌ تعبیر عموم، دیگر آب از سرشان گذشته و حالا که در این بازی باخته‌اند – با وجود آنکه تجربه عراق و افغانستان برای آنها روشن می‌ساخت که اقدام به هرگونه تجاوز‌کاری و نسل‌کشی گسترده یک باخت سریع دیگر یعنی باختن افکار عمومی را در پی خواهد داشت- حالا باید شرم یا بهتر است بگوییم تظاهر به شرم و احترام به حقوق بشر را به کناری گذارند و اتفاقا با نشان‌دادن تصاویر تجاوزات‌شان به غزه و لبنان بی‌مهابا سیاست سفاکانه نطق کشی از همه آزادی‌خواهان جهان را پی بگیرند.

 این درک که «لااقل اگر احترام مبتنی بر حق‌مندی را از دست می‌دهی، احترام ناشی از ترس کسب کرده باشی»، قطب‌نمای سیاستگذاری آمریکا و اسرائیل است. تل آویو و واشنگتن به‌خوبی متوجه شده‌اند که ادعای دموکراسی و حقوق بشر و نمایندگی جهان آزاد و متمدن دیگر خریدار سابق را ندارد و نمی‌شود مثل سابق با دروغ‌پردازی‌های رسانه‌ای و مظلوم نمایی برای اسرائیل به‌مثابه قربانی «هولوکاست» و «یهود‌ستیزی» درمیان عوام کسب شرف کنند؛ درچنین فضایی به این نتیجه رسیده‌اند که باید بی‌شرمی بی‌شرفانه‌شان را بی‌تعارف و بی‌پرده در اوج خودش به منصه ظهور برسانند تا ضمن حذف فیزیکی مقاومت، به‌زعم خودشان مقاومت افکار عمومی منطقه و جهان را در‌هم بشکنند و هم‌زمان مردم و دول دیگر راهم از‌نظر خود مورد اخافه قرار داده و از نظر روانی ترور کرده باشند. اما به‌طور خاص، آنها در ضمن تجاوز زمینی به لبنان، به‌دنبال مهندسی‌کردن افکار عمومی لبنان به سمت گزینه‌های مطلوبشان هم هستند. فضای چند‌قطبی و چند‌قومیتی لبنان آنها را به‌طمع انداخته که پس از مرحله اخافه افکار عمومی، به آن شکل خاصی بدهند.

اوکراین‌سازی از لبنان
الیوت ابرامز از کارشناسان شورای سیاست خارجی لبنان اواخر هفته گذشته (۱۶ اکتبر) با انتشار مقاله‌ای در مجله نشنال‌ریویو از گوشه‌ای از نقشه‌پردازی مقامات آمریکایی برای لبنان پرده برداری کرد. او «کشتن» فرمانده حماس یحیی سنوار را عاملی برای افزایش شانس آتش‌بس غزه و آزادی گروگان‌ها و مقدمه‌ای برای شاید یک «معامله بزرگ‌تر» و این‌که «لبنان بالاخره بتواند از سلطه حزب‌ا… فرار کند» می‌داند البته از نظر این کارشناس با گرایشات صهیونیستی که در اواخر ریاست جمهوری دونالد ترامپ جانشین برایان هوک نماینده ویژه امور ایران شده بود، شرط بهره‌گیری از این «فرصت» وجود رهبری با مشخصات زلنسکی رئیس جمهور اوکراین در لبنان است.

ابرامز سؤال و سپس درخواستی را طرح می‌کند که احتمالا در‌حال حاضر دیپلمات‌های آمریکا و غرب در‌حال القای آن به عناصر غرب‌گرای دولت لبنان هستند: «این هم فرصت، اما کجایند آن‌دسته از رهبران لبنانی که برای بهره برداری از آن پیش قدم می‌شوند؟». این کارشناس آمریکا در مقدمه جوابش بدوا نیرو‌های مسلح لبنان (LAF) را شماتت می‌کند که «با اینکه درسال۲۰۰۶ درقطعنامه ۱۷۰۱شورای امنیت سازمان ملل متحد توافق شد که فقط نیرو‌های مسلح می‌توانند در جنوب لبنان حضور داشته باشند و حزب‌ا… باید خلع سلاح شود، هیچ اقدامی برای دفاع از حاکمیت کشور در برابر یک «گروه تروریستی» انجام نداده‌اند.» و بعد به شماتت یا بهتر است بگوییم به تحریک رهبران گروه‌های سیاسی لبنان می‌پردازد و می‌نویسد: «و در‌میان رهبران غیرنظامی لبنان، هیچ نشانی از شجاعت وجود ندارد.

نه رهبران سنی، نه مسیحی و نه دروزی برای درخواست از حزب‌ا… برای دست‌برداشتن از کنترل خود بر دولت پیش‌قدم نشده‌اند»؛ و البته سعی می‌کند هم‌زمان آنها را تشجیع هم بکند: «پایگاه حمایتی حزب‌ا…، جامعه شیعیان است که کمتر از یک سوم جمعیت لبنان را تشکیل می‌دهند (و چه‌کسی می‌داند که امروزچه تعداد ازجمعیت شیعه طرفدار حزب ا… هستند؟)؛ اما نیرو‌های سیاسی ضد حزب ا… درعمل غایب هستند».

 اما او در نهایت پیشنهاد خاصی مطرح می‌کند که مشخص می‌شود هدف غرب از قهرمان‌نمایی از رئیس جمهور اوکراین چه بوده است و قرار است این قهرمان روس‌ستیز کجا خرج شود؟ «کجاست زلنسکی لبنانی که حاضر باشد از حاکمیت کشورش دفاع کند؟ کجا هستند گروه رهبران لبنان که دست در دست، حاضر باشند سخن بگویند و شهروندان را جمع کنند تا ملت فرصت خود را برای خارج‌شدن از زیر کنترل ایران و بازسازی از دست ندهد؟» این کارشناس آمریکایی در راستای خط‌دهی خود به رهبران لبنان می‌افزاید: «بعد از آتش‌بس آنها (رهبران مطلوب آمریکا) سخنان خود را بیان کرده و تظاهرات گسترده‌ای برگزار خواهند کرد».

ابرامز با طرح تحریک‌آمیز این سؤال; «آیا عادت به احترام به ایران و حزب‌ا… در لبنان ادامه خواهد داشت؟» درنهایت بر لزوم رهبری «شجاعانه» برای پایان‌دادن به «سلطه» حدود ۲۰ ساله حزب‌ا… بر لبنان تأکید می‌کند. فقط کسی نیست که فعلا از آبرامز بپرسد چرا غرب در برابر فراخوان زلنسکی که باید «شجاعانه» تسلیحات لازم برای هدف قرار‌دادن عمق خاک روسیه در اختیارش قرار بگیرد، حاضر به ریسک نیست؟! گذشته از این، نگاه آبرامز نشان می‌دهد که از نظر تصمیم‌سازان در آمریکا، مسائل روسیه و اتحاد شیطانی ناتو تا چه حد با مسائل محور مقاومت و همین اتحاد نامقدس گره خورده است و از این نظر شاید به‌زودی کرملین به این نتیجه برسد که هم‌چون ورودش به صحنه سوریه و اوکراین، برای جلوگیری از اوکراینی‌سازی لبنان هم وارد فاز همکاری‌های مؤثرتری با تهران شود.

منبع: جام جم

+

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn