خبرآنلاین نوشت: حزب کارگر به ریاست کییِر استارمر با کسب اکثریت قاطع آرای مجلس عوام این کشور، به سمت نخستوزیری رسید و سنگین ترین شکست سیاسی را به حزب محافظه کار به رهبری ریشی سوناک تحمیل کرد تا ۱۴ سال تسلط محافظهکاران بر دستگاه اجرایی بریتانیا به پایان برسد. این حزب ۳۳۱ کرسی از ۶۵۰ کرسی مجلس عوام را پس از آن به دست آورد که رای گیری در ۴۷۴ حوزه رای گیری انجام شد. اندکی پس از قطعی شدن پیروزی، استارمر در جمع هوادارانش گفت: «باری از روی دوش کشور برداشته شده» و «تغییر از حالا آغاز میشود.» یکی از نکات قابل توجه در انتخابات دیروز این بود که درصد رأی دهندگان واجد شرایط نسبت به انتخابات سال ۲۰۱۹ حدود ۷ درصد کاهش داشت. در آن انتخابات میزان حضور ۶۷ درصد و در انتخابات روز گذشته ۶۰ درصد اعلام شد. آمار نشان می دهد که درصد مشارکت همچنان از بسیاری از کشورها بالاتر است.
مجید تفرشی پژوهشگر و کارشناس مسائل بین الملل در ارزیابی خود از پیروزی حزب کارگر گفت: در دوره های قبل پیش بینی ها مبنی بر شکست حزب کارگر بود اما نه حزب کارگر و نه حزب محافظه کار انتظار چنین نتیجه ای را نداشتند که در آن حزب محافظه کار به این شدت شکست بخورد. شکستی که حتی در ۱۲۰ سال اخیر بی نظیر بوده و حتی برخی معتقدند که حتی بدترین شکست در دو قرن اخیر محسوب می شود. اما واقعیت این است که از آغاز قرن بیستم درصد کرسی های پارلمانی حزب محافظه کار پایین نبوده است.
تفرشی در ادامه درباره دلایل شکست حزب محافظه کار گفت: چالش ها و مشکلات بریتانیا با شکست حزب محافظه کار به پایان نخواهد رسید و دولت جدید نیز با آن مواجه است. حزب کارگر تا به اینجای کار ۴۱۱ کرسی در پارلمان بدست آورده است که به طور تقریبی چهار برابر ۱۱۹ کرسی است که حزب محافظه کار در اختیار داشته است که چنین فاصله ای یک اختیار مطلق را به حزب حاکم واگذار می کند که هیچ گاه چنین فاصله ای را با حزب دوم تجربه نکرده است.
حزب لیبرال دموکرات نیز پس از یک دوره افول و ائتلاف نافرجام با محافظه کاران برای تشکیل دولت نیز، در این انتخابات خوش درخشید و تعداد نمایندگان خود را از ۸ به ۷۱ رسانده که این یک پیروزی شگرف برای این حزب محسوب می شود.
حزب دست راستی نایجل فاراژ با نام «اصلاح بریتانیا» نیز که به منظور مقابله با حزب حاکم تشکیل شده بود در این انتخابات ناکام ماند و نتوانست آرای قابل توجهی را کسب کند. این در حالی بود که فاراژ معتقد بود که حزبش می تواند جایگزین حزب محافظه کار شود و آنها را کنار بزند. این حزب در حالی ۴ کرسی بدست آورده که پیش از انتخابات معتقد بود که تعداد نمایندگانش در پارلمان دو رقمی و یا حتی سه رقمی خواهد شد. این مساله نشان می دهد که مردم بریتانیا بر خلاف جریان های دیگر در کشورهای اروپایی به راست افراطی نه گفتند. ضمن اینکه احزاب محلی نیز در این انتخابات ناموفق ظاهر شدند.
نقش آرای تاکتیکی در افزایش کرسی دیگر احزاب مانند حزب سبز را نیز باید در نظر گرفت که به نظر می رسد تعداد کرسی های آنها به ۴ برسد. در مناطق دیگر مانند ولز، ایرلند شمالی و اسکاتلند نیز نتایج جالبی دیده شد. در ولز، ایرلند شمالی آرایش قدرت تغییری نکرد اما در اسکاتلند به دلیل رسوایی های مالی حزب ملی این حزب شکست سنگینی را متحمل شد و نتوانست جایگاه خود را حفظ کند و تعداد نمایندگان آن با کاهش شدید مواجه شد و از عدد ۴۷ به ۹ سقوط کرد. در عوض حزب کارگر اسکاتلند که سالها در موضع ضعف بود موفق ظاهر شد.
تفرشی با تاکید بر اینکه در بریتانیا سه مساله اقتصاد، برگزیت و تحولات منطقه ای جز مهمترین ها به شمار می روند گفت: از زمان همه گیری ویروس کرونا و روی کار آمدن دولت های لیز تراس و ریشی سوناک وعده هایی برای حل مسائل اقتصادی داده شد که بعضا اغراق آمیز بود ولی در عمل طبق آمارها، در اقتصاد، تجارت و صنعت دوران انحطاط بریتانیا همچنان ادامه دارد و در بین کشورهای توسعه یافته جز بدترین ها محسوب می شود. این مسائل همچنان برای دولت جدید نیز وجود دارد، به ویژه آنکه مسائل منطقه ای و خارجی نیز به لحاظ سیاسی و راهکارهای موجود روی آن تاثیرگذار است. معلوم نیست دولت جدید به رهبری حزب کارگر چگونه با مسائلی چون جنگ اوکراین و غزه و همچنین موضوع برگزیت روبرو خواهد شد. تا آنجایی که می دانیم در این سه موضوع حزب کارگر مخالفت شدیدی با حزب محافظه کار ندارد. اگر قرار باشد دولت جدید نیز مانند دولت قبلی عمل کند و برای مثال برای رفع مسائل اقتصادی به مالیات و ثروتمندان اکتفا کند به نظر نمی رسد که آنها نیز معجون معجزه آسایی برای حل و فصل چالش ها داشته باشند. به هر روی نه گفتن به وضعیت موجود سبب شد تا حزب کارگر به پیروزی درخشان دست یابد.
این پژوهشگر موضوع نوسازی ناوگان هسته ای بریتانیا از دیگر مسائل مهم در انتخابات اخیر برشمرد و گفت: این نوسازی چندصد میلیارد پوند در این وضعیت بد اقتصادی برای بریتانیا هزینه داشته که بدون هیچ سر و صدایی آن را به پیش می برد. به نظر می رسد حزب کارگر نیز علاقه ای به ورود به این مسائل را در راستای کنترل هزینه های نظامی هسته ای داشته باشد. مخالفان کی یر استارمر معتقدند که سیاست های وی بیشتر به تونی بلر و نئوکان های آمریکایی شباهت دارد. اما به نظر می رسد در صورت تشکیل دولت چنین رویه ای امکانپذیر نباشد. شرایط فعلی به گونه ای نیست که استارمر بتواند دوران ناامیدکننده تونی بلر و گوردون براون را تکرار کند. به هر روی استارمر برای حل مشکلات اقتصادی و همدلی با مردم مجبور است تغییراتی را در سیاست ها بدهد.
یکی از اشتباهات استارمر اخراج فائزه شاهین، عضو حزب کارگر انگلیس به خاطر حمایت از مساله فلسطین و مخالفت با اسرائیل بود. این مساله باعث شد تا رأی حزب کارگر شکسته شود و به قیمت از دست رفتن یک کرسی تمام شود.
در برخی مناطق نامزدهای مستقل نیز موفق شدند تا آرایی بدست آوردند که در نوع خود قابل توجه است. این پدیده در چند ماه گذشته با پیروزی جورج گالووی شروع شد که این به نوبه خود در راستای مخالفت با سیاست های احزاب کلاسیک یک پدیده مهم محسوب می شود. در این راستا افرادی که تمایلی به رأی دادن نداشتند و سیاست های حزب حاکم را نمی پسندیدند به این مستقل ها رأی دادند.
انتخاب جرمی کوربین رهبر سابق حزب کارگر نیز یکی دیگر از نکات قابل توجه این انتخابات بود. او در زمانی پس از کناره گیری از حزب مورد شماتت افراد جدید حزب بود و لابی های اسرائیلی، عرب و نئوکان ها به شدت علیه او کار می کردند و حتی ممنوعیتی به منظور جلوگیری او برای نامزد شدن به وجود آمد. او در این انتخابات کرسی خود را در شمال لندن این بار بهعنوان یک نماینده مستقل حفظ کرد. پیروزی او نشان داد که شخصیت و محبوبیت او تنها به رهبری حزب کارگر محدود نمی شود و مردم به شخص او اعتماد دارند.
تفرشی در پایان در خصوص رویکرد حزب کارگر به ایران و احتمال قرار گرفتن نام سپاه پاسداران در لیست گروه های تروریستی گفت: رویکرد بریتانیا نسبت به ایران را باید در چهارچوب مسائل ملی و فراحزبی مورد ارزیابی قرار داد. تقریبا از زمان روی کار آمدن جیمز کلورلی به عنوان وزیرخارجه و همچنین در برهه تغییرات در کابینه و جایگزینی او با دیوید کامرون در دولت ریشی سوناک، هر سه علاقمند بودند که سپاه پاسداران در لیست گروه های تروریستی قرار گیرد. اما در بررسی اندیشکده ها و پژوهشکده ها در نهایت این نتیجه می رسیدند اگرچه این اقدام به نفع برخی جریان ها در بریتانیا است اما در نهایت به ضرر بریتانیا تمام می شود.
در اینجا باید اشاره کرد که موضوع کانادا با بریتانیا متفاوت است چرا که کانادا روابط سیاسی و دیپلماتیک با ایران ندارد اما بریتانیا دارد و اگر چنین اقدام خطرناکی صورت گیرد، ایران روابط خود را با بریتانیا قطع خواهد کرد و چنین وضعیتی در نهایت به سود بریتانیا نخواهد بود و منافع آن بیشتر لطمه خواهد خورد.
ناگفته نماند که مساله قرار دادن سپاه در لیست گروه های تروریستی از جانب آمریکا، کانادا یک اقدام نمادین است و تأثیر مستقیم و ملموسی نخواهد داشت. هدف از این اقدام تحقیر و نشان دادن حس تنفر نسبت به ایران است. در این بین کلورلی و سوناک که در ابتدا موافق این کار بودند در عمل مخالفت کردند.
حزب کارگر نیز پیش تر تمایل خود را نسبت به این اقدام ضدایرانی نشان داده اما معتقدم که چنین اقدامی به سادگی صورت نخواهد گرفت چرا که نظر مدیرانی میانی در وزارت خارجه، وزارت دفاع و یا سرویس های امنیتی بریتانیا تغییری نکرده و بیشتر به منافع راهبردی نگاه می کنند. علیرغم شعارهای کی یر استارمر به نظر می رسد که چنین اقدامی حداقل در کوتاه مدت صورت نخواهد گرفت و نیازمند کشمکش های زیادی در داخل بریتانیا است.