پرده برداری از توحش ذاتی صهیونیسم توسط مقاومت


مقاومت عملا نشان داد که اساس اسرائیل و در سطح کلان‌تر تمدن غربی بر توحشی سیستماتیک و توهمات آرماگدونی شکل گرفته است.

برای مدت‌ها غرب در توجیه روند صلح مورد ادعای خود در غرب آسیا میان جامعه جعلی صهیونیست‌ها که از بدو تشکیل خود به شکلی انکوباتوری با حمایت آشکار و نهان غرب و دررأس آنها آمریکا و انگلیس به حیات جنایتکارانه اش ادامه داده، این‌طور القا کرده است که این جامعه به ظاهر آرمانی و بهتر است بگوییم در اساس آرماگدونی شکاف‌های بنیادینی دارد؛ شکاف میان عملگرایان کمتر متعصب طرفدار ادعای تشکیل دو دولت فلسطینی- یهودی و افراطیونی که کاملا مخالف تشکیل دولت فلسطینی هستند.

در راستای چنین تصویر شکاف‌زده‌ای از اسرائیل، مدعیان صلح درغرب آسیا عملیات هفتم اکتبرحماس راعامل تقویت و انسجام افراط‌گرایان و تضعیف جریان عمل‌گرا تفسیر می‌کنند. این نگاه به‌دنبال این است که به مخاطب چنین القا کند که مقاومت هم روند به اصطلاح صلح را از بین برد و هم در حال از دست دادن سران خود وحذف ازصحنه تأثیرگذاری در روابط منطقه است، اما مقاومت عملا بار دیگر نشان داد که این شکاف برساخته رسانه‌های غربی است و اساس اسرائیل و در سطح کلان‌تر تمدن غربی بر توحشی سیستماتیک و توهمات آرماگدونی شکل گرفته است. حتی در صورت پذیرش وجود شکاف میان افراطیون و عمل‌گرایان در جامعه صهیونیست‌ها با نگاهی واقع گرایانه به آرایش سیاسی موجود در سرزمین‌های اشغالی باید نتیجه گرفت که در نهایت وزن بیشتر ودست بالاتر افراط‌گرایان درتعیین سیاست‌های رژیم صهیونیستی در دو ده گذشته نشان می‌دهد که دیگر نمی‌شود به یک خروجی احتمالی مثبت از حضور عده‌ای به اصطلاح میانه‌روی صلح طلب در اسرائیل دل بست.

نتانیاهو؛ شکاف توحش و تمدن
درتبلیغات معوج رسانه‌ها واندیشکده‌های‌غربی یک دو‌قطبی‌شدگی متصلب برجامعه جعلی صهیونیست‌های متجمع در سرزمین‌های اشغالی حاکم است و اعتراضات متعدد و متداوم ضدنتانیاهو و تیمش، نشانه غیر‌قابل کتمان این شکاف است. در این دوقطبی نمایی آرایش بازیگران به این شکل بوده‌اند: راست‌های متوهم بازسازی رویای نیل تا فرات در یک‌سو و در طرف دیگر بخش کمتر مذهبی که به‌دنبال فرصت‌های اقتصادی بوده‌اند و به سرزمین‌های اشغالی نه به‌عنوان سرزمین موعود یهودی، بلکه به‌عنوان محل کسب‌و کار پررونق با امنیتی خلل‌ناپذیر می‌نگریستند.

این گروه اخیر معمولا مدعی همزیستی با فلسطینیان و طرفداران دموکراسی و راه‌حل دو دولتی شناخته می‌شدند و شامل چپ‌گرایان سابق و راست میانه عمل‌گرا هستند. نکته مهم این است که تاریخ اسرائیل – و همین‌طور این واقعیت که هر اسرائیلی در واقع یا سرباز در حال انجام وظیفه است یا سرباز ذخیره- نشان می‌دهد که این دو جریان عملا در صحنه جنگ به یک اندازه می‌توانند توحش به خرج بدهند.

 درواقع جریان راست‌گرا با بی‌شرمی خشونت خود را توجیه می‌کند و دسته دوم به شکلی حرفه‌ای‌تر و در قالب ادعای ضرورت خشونت می‌ورزد، اما به هر حال جنگ اخیر این گروه عمل‌گرا را محدود‌تر کرد و کم طرفدار و بی‌اثر بودن آن را به رخ کشیده است. در این چند سال اخیر همه چیز برای به باور رساندن مخاطبان افکارعمومی درمورد اصالت این شکاف داخلی در جامعه اسرائیل فراهم بوده است. ظاهرا مرکز درگیری‌های دوطرف شکاف هم خود نتانیاهو و فساد او بوده، اماعملا نتانیاهو سمبل همان تفکر افراطی مخالف تشکیل دولت فلسطینی مستقل بوده است.

 رسانه‌های غربی سعی کرده‌اند این خروجی را ازاین شکاف‌دار نمایی از جامعه صهیونیست‌ها بگیرند که نتانیاهو وضعیت وخیم منفی سیاسی خود را در پی ضربه سهمگین حماس درهفتم اکتبر سال گذشته جبران می‌کند و به اصطلاح از تهدید حماس فرصت‌سازی کرده وازخود قهرمان‌نمایی می‌کند. بااین حال فروکش‌کردن اعتراضات به نتانیاهو در چند ماه اخیر و گسترده‌تر شدن طرفداران او همزمان با ادامه سلاخی مردم در غزه حدی از توحش آشکار از ماهیت رژیم‌صهیونیستی را در عرصه جهانی به نمایش گذاشت که نشان می‌دهد این تصویر‌سازی در مورد جامعه صهیونیست‌ها اگر همزمانی وجود داشته، الان بی‌معناست.

نیتان جی براون، کارشناس ارشد برنامه خاورمیانه اندیشکده آمریکایی کارنگی در تحلیلی روز چهارشنبه گذشته در مورد جامعه اسرائیل نوشته است که تعداد اسرائیلی‌هایی که هنوز از توافق با فلسطینی‌ها به‌عنوان یک جامعه ملی از طریق یک فرآیند دیپلماتیک حمایت می‌کنند رو به کاهش است و صدا‌هایی که در تلاشند توافق با فلسطینی‌ها را در گفتمان عمومی اسرائیل حفظ کنند، تنها از حاشیه زندگی سیاسی اسرائیل شنیده می‌شوند.

نتانیاهو در طول سال‌های هدایت کابینه رژیم صهیونیستی بار‌ها اسرائیل را نماینده جهان آزاد و متمدن خوانده بود تا از محور مقاومت بربرنمایی کند؛ شکاف میان این جامعه با رهبران وحشی و بی‌اعتنا به ساختار‌های بین‌المللی مورد استناد خود تمدن غربی از جمله سازمان ملل و دیوان بین‌المللی لاهه. در واقع باید گفت که رژیم جعلی صهیونیستی عملا به‌عنوان پادگان دنیای غرب در خاورمیانه چنان ادعای مدنیت غرب را با نهایت درنده‌خویی و بربریت لکه‌دار کرده که بار دیگر شکاف اساسی در نظام باور‌ها و عملکرد این مدنیت را در معرض افکار عمومی جهانیان به نمایش گذاشته است و جعلی بودن تلاش برای صلح‌خواهی در جبهه متحد سران کشور‌های غرب و صهیونیسم با سنگ محک مقاومت آشکار شده است. 

شکاف‌سازی مقاومت در آمریکا 
کسب رأی در آمریکای امروز تحت تأثیر تحولات خاورمیانه قرارگرفته و تلاش برای جلب مسلمانان و طرفداران ضدجنگ بخشی از شکاف ریشه‌دار اجتماعی ــ سیاسی در این کشور را به موضع گیری این دو حزب درباره تحولات غزه و لبنان گره زده است. درست که سگ زرد برادر شغال است ودموکرات یا جمهوریخواه درعمل بار‌ها نشان داده‌اندکه یار غار صهیونیست‌ها به‌حساب می‌آیند، اما نیاز به پیروزی در انتخابات باعث شده که دولت بایدن بار‌ها مدعی شود که به‌دنبال آتش‌بس در غزه است و چهره میانجیگر را به خود گرفته است. ترامپ با خیال روی حمایت بیش از۸۰ میلیون مسیحی صهیونیست حساب باز می‌کند. البته همه این رقم واجد شرایط رأی‌دهی نیستند، اما به هر حال پایگاه رأی او مشخص است.

 اینجاست که جنگ در غزه به جنگی در ساختار انتخاباتی آمریکا بر سر کسب رأی یهودی‌ها و مسلمان‌ها شکل می‌دهد و طبیعی است که در این چالش میزان بالاتر جمعیت مسلمان یک امتیاز مهم انتخاباتی است که در رقابت شانه به شانه ترامپ وهریس تاثیرگذار باشد. به‌عنوان مثل در ایالت میشیگان، تنهاحدود یک درصد ازجمعیت ۱۰میلیونی این ایالت یهودی هستند وحدود۳درصد از خاورمیانه یا شمال آفریقا هستند. درهمین حال مخالفان جنگ و مسلمان‌ها معتقدند که نتانیاهو درصندلی راننده نشسته است و بایدن فقط روی صندلی مسافر نشسته و تشدید درگیری‌ها را تماشا می‌کند ودرعین حال انتقادات ملایمی راازطرف خود ارائه می‌کند.

 درواقع بایدن هم با علمکرد خود و هم با سخنان متفاوتی که ازکمپین و مقامات دولت بیان می‌شود، این واقعیت را تأیید می‌کند. نشریه آمریکایی پلیتیکو که تقریبا همه افراد مؤثردر نظام تصمیم‌گری آمریکا به تحلیل‌های آن نگاهی می‌اندازند، درباره این شکاف ایجاد شده در کمپین بایدن می‌نویسد: «بایدن و دستیارانش درمواقعی سیگنال‌های متفاوتی درباره اهداف آمریکا ارسال کرده‌اند. به‌عنوان مثال، برخی از رهبران او بی‌سر و صدا ازاسرائیل برای تشدید نبرد علیه شبه‌نظامیان حزب‌ا… لبنان حمایت کردند، درحالی که سایر بخش‌های دولت با متحدان خود در حال کار برای تنظیم یک طرح آتش‌بس ۲۱ روزه برای توقف این جنگ بودند.»

منبع: روزنامه جام جم

+

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn