به گزارش زیرنویس، به نقل از زومیت، منطقه بارایچ که بین رودخانه و جنگل قرار دارد، مدتها زیستگاه طبیعی گرگها بوده است. این ناحیه در دشت سیلابی رودخانه گاگرا قرار دارد، ۳٫۵ میلیون نفر در آن زندگی میکنند و در معرض سیلابهای فصلی قرار دارد.
بارانهای شدید و سیلابهای موسمی زمینها را بهطور چشمگیری تغییر دادهاند. آب رودخانهها بالا آمده و جنگلها را به زیر آب برده است و احتمالا موجب شده گرگها در جستجوی غذا و آب به خارج از محدوده حرکت کنند. گرگهای هندی سیاه کل، آهو و خرگوش شکار میکنند.
آمیتا کانوجیا از مؤسسه علوم حیات وحش دانشگاه لکهنو هند میگوید: «تغییرات اقلیمی فرآیندی تدریجی است، اما سیلابها میتوانند موجب تخریب زیستگاه گرگها شوند و آنها را مجبور کنند برای پیدا کردن غذا به سکونتگاههای انسان بروند.»
گرگها بهطور معمول به دنبال شکار حیوانات کوچکتر هستند، اما در شرایطی که منابع غذایی محدود باشد، ممکن است به انسانها نیز حمله کنند. کودکان به دلیل اندازه کوچک و آسیبپذیری بیشتری که دارند، ممکن است بهطور خاص هدف گرگها قرار گیرند.
در طول تحقیقاتی که در سال ۱۹۹۶ درمورد کشتهشدن کودکان توسط گرگها در روستاهای اوتار پرادش انجام شد، کارشناسان حیات وحش متوجه شدند که بیشتر قربانیان، کودکان خانوادههای تکوالد بودند که معمولا مادر سرپرستی آنها را برعهده داشت و از اوضاع اقتصادی خوبی برخوردار نبودند.
در روستاهای فقیر هند معمولا از دامها بهتر از کودکان محافظت میشود. وقتی گرگ گرسنهای با زیستگاه خالی از شکار و دسترسی محدود به دامها مواجه میشود، احتمال اینکه کودکان آسیبپذیر را هدف قرار دهد بیشتر میشود. یادوندرادو جالا، دانشمند و محیطبان برجسته هندی میگوید: «در هیچ جای دیگری از دنیا شاهد افزایش حمله گرگها به کودکان نبودهایم.»
حملات گرگها در اوتار پرادش احتمالا چهارمین حمله از این دست حملات در چهار دهه اخیر است. در سالهای ۱۹۸۱-۱۹۸۲ حمله گرگها در بیهار، جان حداقل ۱۳ کودک را گرفت. بین سالهای ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۵، ۸۰ کودک دیگر مورد حمله چهار گله گرگ در بخش هزارباغ قرار گرفتند.
خطرناکترین دوره، سال ۱۹۹۶ بود. در آن زمان حداقل ۷۶ کودک از بیش از ۵۰ روستا در اوتار پرادش مورد حمله گرگها قرار گرفتند و ۳۸ تن جان خود را از دست دادند. پس از اینکه مقامات ۱۱ گرگ را کشتند، حملات متوقف شد. رسانهها این گرگها را به عنوان «گرگهای آدمخوار» توصیف کردند.
آقای جالا و همکارش دینش کومار شارما تحقیقی دقیق درباره قتلهای سال ۱۹۹۶ انجام دادند و به بررسی بقایای اجساد، موی گرگها، خانههای روستایی، تراکم جمعیت، دامها و گزارشهای کالبدشکافی پرداختند. حملات فعلی در اوتار پرادش شباهت عجیبی به یافتههای آنها از تقریباً ۳۰ سال پیش دارد.
در هر دو مورد، کودکان کشته شده و بخشی از آنها خورده شده است و آثار گازگرفتگی روی گردن و پارگیهایی روی بخشهای مختلف بدنشان وجود دارد. بیشتر حملات در شب اتفاق افتاده بود و وقتی کودکان در فضای باز و در مرکز روستاها خوابیده بودند، توسط گرگها برده شدند. جسد قربانیان اغلب در فضاهای باز مانند مزارع یا مراتع پیدا شد.
مانند حملات فعلی در بارایچ، در سال ۱۹۹۶ نیز گرگها به روستاهای نزدیک ساحل رودخانهها حمله کرده بودند که در احاطهی مزارع برنج و نیشکر و درختزارهای باتلاقی قرار دارند. هر دو مورد شامل روستاهای پرجمعیت میشد و تعداد بالای کودکان آسیبپذیر از خانوادههای کشاورز فقیر، خطر این رویدادها را افزایش میداد.
مشخص نیست حملات تازه توسط یک گرگ یا دستهای از گرگها انجام میشود. آلاجا براساس ۳۰ سال مطالعه روی گرگها معتقد است احتمالا یک گرگ مسئول قتلهای اخیر است. روستاییان گزارش دادهاند که در طول روز، گروهی متشکل از پنج تا شش گرگ را در مزارع خود دیدهاند درحالیکه مادر اوتکارش، کودک هشت ساله که جان سالم به در برد، میگوید فقط یک گرگ وارد خانه او شد و به پسرش حمله کرد.
کارشناسان حیاتوحش توصیه میکنند که در روستاهای متاثر از حمله گرگها، کودکان باید درون خانه بمانند. چنانچه وضعیت خانه مطمئن نیست، بهتر است بین افراد بزرگسال بخوابند و هنگام شب همراه فرد بزرگتری به توالت بروند. روستاییان باید از رهاکردن کودکان در مناطق بدون نظارت که گرگها ممکن است در آنجا پنهان شده باشند، اجتناب کنند و نگهبانانی را برای گشتزنی در شب بگمارند.
۵۸۵۸