چند صباحی است که مساله مهم و قدیمی و بنیادین تمدنی- تاریخی آب، چنان جدی شده که نه تنها در سطح رسانهای و کار گروههای دانشگاهی و تجمعات یاریگرانه مردمی مطرح گردیده است بلکه مسوؤلان و کارگزاران مدیریتی سطح بالای سیاسی نیز به آن میپردازند.
مساله آب، آبیاری و آبداری در دوسطح محققان علوم طبیعی مانند؛ محیط شناسی، جغرافیای طبیعی واقلیم شناسی وآب و هوا…. ومتخصصان علوم اجتماعی قابل طرح بوده است. متخصصان علوم طبیعی تلاش دارند با اولویت بخشی به عامل طبیعی این مساله را بفهمند و تحلیل کرده یا راه حل بدهند. از طرفی متخصصان علوم اجتماعی با استفاده از تحلیلهای تاریخی مبتنی بر واقعیت زیسته سعی دارند از جنبههای گوناگون زیست اجتماعی وپایداری زندگی انسانی در روند رشد و توسعه وپیشرفت در مسایل کشاورزی و پیوند آن با نوآوریها و تکنولوژیهای نوین را بررسی کرده و به تحلیل وارائه راه حل بپردازند.
همانگونه که بیان گردید، امروزه ما با هر رویکردی که به این مسئله بنگریم- مسئله بحران آب- یک چیز، قطعی بنظر میرسد وآن اینکه در این مسئله به یک اجماع ملی رسیده ایم که بحران آب یک بحران طبیعی، اقتصادی، و حتی سیاسی و فرهنگی است. شاید در این مقطع زمانی برای بسیاری مهمترین مفروض این باشد که ما باید خیلی پیش از این بفکر نجات طبیعت و محیط زیست و منابع آبی میبودیم. اما باید بعرض برسانم کوته نگری ما و ذوق زدگی برخی از روشنفکران و مدیران امروز بر چهارپایه پر رزق و برق تازه به دوران رسیدگی بشری و سرگرم شدن با مسایل جزئی و کمی وکنده شده از تاریخ و عدم توجه به پژوهشهای کیفی در گذشته استاید و پژوهشگران خویش فرما وباریک بین پیش از این، چون مرتضی فرهادی، صفی نژاد، پاپلی یزدی، باستانی پاریزی، کردوانی….. وعدم فهم درست وصحیح از گذشته و تجربه گذشتگان، وضعیت امروز ما را اینگونه رقم زده است. البته لازم بذکر است یکی از مهمترین آسیبهای ما چه در این زمینه و زمینههای مشابه، بی توجهی به “پتانسیل فرهنگی” که بخش مهم آماده به کار و خدمت سنت و فرهنگ هر ملت است برمی گردد. همان که به قول دکتر فرهادی «بخش مهم پتانسیل فرهنگی، دانشها وفن اوریها و مهارتهای عظلانی و ارزشها و هنجارهای مربوط به سرمایه گذاری، کار و تولید، پس انداز و قناعت در مصرف و … است» و به قول یونگ «خود آگاه و ناخود آگاه در حوزههای هنر وفلسفه و اختراعات اجتماعی شگفت اوری که بسیار پیچیدهتر از ماشینهای خودکار و خود تنظیم و خود راهبر شناخته شده اند.» میباشد
همانگونه که اشاره شد واقعیت این است که برخی از متخصصان علوم طبیعی و علو م اجتماعی خیلی پیش از اینها متوجه بحران مساله آب بخصوص در ایران با توجه به شرایط اقلیمی این سرزمین بوده اند. در این مقال سعی در معرفی گوشهای از پژوهشهای دکتر مرتضی فرهادی بعنوان یکی از متخصصان علوم اجنماعی و جامعه شناس و مردم شناس خویش فرما در خصوص مساله آب در گذشته نه چندان دور را داریم همین جا باید متذکر شد که توجه ایشان طی بیش از نیم قرن گذشته به مساله آب نه صرفاً امری بوده تفننی یا مسالهای مقطعی. بلکه با غور در آثار و آراء ایشان متوجه خواهیم شد که پژوهشهای وی مبتنی بر واقعیت همه جانبه و فهم فرهنگی هویت تاریخی –اقلیمی زیست بوم اجتماعی است. لذاست که مسله آب چه در پژوهشهای فرهنگی –اجتماعی و چه در اشعار یا آثار و پژوهشهای هنری از جمله کاریکاتور یا کاری واژه نگاریها نیز بازتاب گستردهای دارد و البته شاید بتوان گفت محور بسیاری از مقالات ایشان چه آشکار و چه بصورت ضمنی همین مساله آب بوده است.
شاید با توجه به آثارمکتوب جناب فرهادی بتوان مهمترین دغدغههای ایشان را در باب مساله آب اینگونه بر شمرد:
۱-ابعاد اجتماعی فرهنگی آب.۲-مسوولیت علوم اجتماعی درقبال منابع آب و بحران آن.۳-تأثیرات سیاست گذاری بر مدیریت منابع آب بر زندگی و تحولات اجتماعی در روند توسعه وپیشرفت ۴- آب و تأثیر آن بر مساله امنیت ملی.
اگرچه امروز بنا بر شرایطی مساله بحران آب وارد گفتمان سیاسیون گردیده است که آب به موضوع امنیت ملی و یک مساله آشکار سیاسی تبدیل شده است. اما واقعیت آن است که سالهاست آب بعنوان یک بحران ضمنی کشاورزی و مرتع داری و جنگل داری و یک بحران وخطر برای منابع طبیعی در ایران مطرح بوده و هست و این موضوع را حداقل میتوان در آثار پژوهشی دکتر قرهادی در چند دهه گذشته مشاهده کرد. در سپهر اندیشه ایشان مساله کشاورزی و روستا وبه تبع آن از آنجا که آب بزرگترین مساله کشاورزی- وبه دلایل اقلیمی مساله اساسی زیست بوم ما بوده- است جایگاه بخصوصی دارد؛ لذا از جنبههای مختلف به مساله آب توجه کرده اند چه از جهت سیستمهای سنتی آبیاری و آبداری و چه از جنبههای توسعه ای، اقتصادی و قرهنگی…
هرچند بدلیل توجه همه جانبه ایشان به مسایل توسعه ای، فرهنگی و اجتماعی از یک جهت واز طرفی توجه به مسایل روستایی و کشاورزی بومی، جمع بندی آراء ایشان در این مقال اندک نگنجد، اما اگر بخواهیم بطور اختصارآسیب شناسی مساله بحران آب را در آثار ایشان دسته بندی کنیم میتوان به این موارد اشاره کرد.۱- بی توجهی به مساله بحران ضمنی آب طی سالهای دور تحت لوای پول نفت «نفت خواری یا مفت خواری» با کمک استراژی واردات درمانی ۲-استقاده بی رویه از آب و نا آشنایی برخی کارگزاران تکنوکرات و استقاده از رویکردهای تکنوکراتیک غیر بومی و کلی گرا که با شرایط اقلیمی کشاورزی و فرهنگی کمتر انطباق داشته است.۳-توجه و دنباله روی از آن بخش ازفرهنگ مدرن (مصرف گرایی ومصرف زدگی) که برخلاف فرهنگهای سنتی که با طبیعت در یک رابطه تعادل و البته سرشار از احترام بودند. چرا که در فرهنگ مدرن، طبیعت و منابع آن مانند آب به طور وحشیانهای استثمار و تخریب میشوند؛ لذا اصل قضیه این است که امروز طبیعت آب در بحران نیست. یلکه ما و فرهنگ ما در مصرف آب است که دچار بحران شده ایم.۴-واقعیت آن است که مدیریت منابع آب و البته دولتها بعنوان متولی چه از گذشتههای دورتر چه تحت تاثیر برنامههای اصل چهار ترومن و چه برنامههای اصلاحات ارضی ۱۳۴۰ که بدون توجه به مساله آب در ایران شروع به تخریب منابع سنتی مدیریتی آب کردند و چه دولتهایی که با نوعی شوق نامحدود به دنبال نوسازی و توسعه و سدسازی و نمایش قدرت سیاسی و تکنوکراتیک بودند. یا دولتهایی که به جای برنامه ریزی برای تقویت و اصلاح زیر ساختهای کشاورزی با اتکا به پول باد آورده نفت و واردات و برنامههای تقلیدی و تحمیلی غیر بومی نامناسب، سیستمهای آبیاری سنتی و فرهنگ متناسب با آنها راتخریب کردند. فرهنگ سنتی که درنهایت تعادل رابطه انسان ایرانی و طبیعت و منابع آب آن را حفظ میکرد.
برای فهم بهتر آسیبهای ذکر شده، کافی است نگاهی اجمالی به آمارهای «بیابان زایی، فرسایش خاک، تخریب جنگل، خشک شدن دریاچهها و تالاب ها، کور شدن قنوات که چندین هزار سال زندگی بخش بوده اند، تخریب منابع آب، تخریب میراث طبیعی وانقراض نسل برخی گیاهان و موجودات خاص مناطق ایران.» که همه اینها از طرق برنامههای توسعهای غیر بومی، استعماری و از طرفی دولتهای توسعه طلب مدرن در نیم قرن اخیر که با یک منطق مشابه، توسعه و مدرنیزاسیون را وارد ایران کردند و درنهایت هم در زمینه محیط طبیعی منجر به برهم خوردن تعادل رابطه انسان ایرانی با طبیعت پیرامونش که در فرهنگ سنتی، به واسطه انباشت تجربههای هزاران ساله شکل گرفته بود، وطبیعت مورد استثمار غیر اخلاقی انسان ایرانی قرار گرفت. انسانی که بواسطه نوسازی و توسعه غیر بومی، به نوعی کنشگر بیمار تبدیل شده است.
درپایان برخی مقالات وآثار دکتر مرتضی فرهادی که بصورت مستقیم تروآشکار به مساله آب پرداخته است برای آشنایی دغدغهمندان و پژوهش گران حوزه مسایل کشاورزی و آب معرفی میگردد.
۱-درفصلهای خنده دشوار (مجموعه شعر)، باتوجه به اینکه اشعار این مجموعه برخی سرودههای اجتماعی – اعتراضی سیاسی است، اما همچنان بازتاب آب و باران در برخی از این اشعار قابل تأمل است.
۲- نامه کمره، (چاپ جدید این اثر از سوی دانشگاه علامه درچهار جلد دردستور انتشار است). بخش مهمی از مسایل آب و منابع آبی و آبیاری سنتی کمره (خمین) دراین مطالعه موردی و کیفی مورد بررسی قرار گرفته است.
۳-فرهنگ یاری گری (درامدی به مردم شناسی و جامعه شناسی تعاون) یاری گری سنتی در آبیاری و کشتکاری. بخصوص بخش دوم آن که مستقیما در باره مسایل آب است.. تهران؛ مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۳. برنده جایزه نخست نهمین جشنواره روستای وزارت جهادسازندگی، وکتاب برگزیده سیزدهمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی در زمینه علوم اجتماعی، وکتاب برجسته هفتمین دوره کتاب برگزیده دانشگاههای کشور، از سوی دانشگاه تهران.
۴-موزههای بازیافته، (گمانه زنیهایی در فرهنگ عشایر و روستاییان سیرجان، بافت، بردسیر و شهر بابک استان کرمان)، کرمان:کرمان شناسی، ۱۳۷۸، کتاب برگزیده هفتمین دوره کتاب سال استانی (در بخش اول این اثر به توجه مردم این مناطق به آب و باران اشاره شده است.)
۵-بانگ آب (مجموعه مقالات در پیوند با مسئله آب)، در دستور انتشار
۶-کشت آدوری (خاروابسته)، ماهنامه جهاد، ش ۱۳۴ (آبان ۱۳۶۹)، وزارت جهادکشاورزی.
۷-تقویم آب و هوایی در ایلات و عشایر سیرجان، بافت و میمند شهر بابک، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دوره اول، ش ۲ و ۳، زمستان ۱۳۶۹ وبهار ۱۳۷۰، دانشگاه شهید باهنر کرمان.
۸-زمینههای فرهنگی در منابع طبیعی و لزوم بازنگری به مسائل اجتماعی در منابع طبیعی، سمپوزیوم مسایل اجتماعی در منابع طبیعی، اسفند ۱۳۶۹، معاونت اجتماعی امور اجتماعی وزارت جهاد سازندگی.
۹-مختصات شی مقدس و اصل همربایی قطبهای همنام، مصادیق شیر، آب، آتش و سفید مانی در فرهنگ ایران، نمایه پژوهش، ش ۷ و ۱۸، پاییزو زمستان ۱۳۷۷،
۱۰-انواع باران در فرهنگ و گویش سیرجان و چند شهر پیرامون آن، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دوره سوم، ش ۱، بهار ۱۳۷۱، دانشگاه شهید باهنر کرمان
۱۱-بحران محیط زیست در ایران و لزوم بازنگری به دانشهای بومی و راهکارهای فرهنگ ملی، ویژه دانشها و فن آوریهای سنتی، نمایه پژوهش، ش ۱۵ و ۱۶، پاییز و زمستان ۱۳۷۷.
۱۲-تیلون دادن”آرنگ سازی”و”گیرماسه” (تیره گری و روشنگری آب)، دوشگرد کمتر شناخته شده در کشاورزی سنتی ایران، فصلنامه اقتصاد کشاورزی و توسعه، س ۹، ش ۳۳ بهار ۱۳۸۰ وزارت کشاورزی.
۱۳-فرهنگ یاری در باغداری، ماهنامه سنبله، ش ۳ و ۴، مرداد و مهر ۱۳۶۷،
۱۴-انهدام منابع سنتی آب و پیامدهای اجتماعی-اقتصادی ناشی از آن، ماهنامه جهاد، ش ۱۱۵ و ۱۱۶، بهمن و اسفند ۶۷ و فروردین ۶۸،
۱۵- عروسی آب، ماهنامه آبزیان، ش ۴، اردیبهشت ۱۳۶۴،
۱۶-تقویم آب و هوایی در کمره، ماهنامه چیستا، سال چهارم، ش ۱، شهریور ۱۳۶۵،
۱۷-فرهنگ یاری در آبیاری، ماهنامه جهاد، ش ۱۳ و ۱۴ و ۱۵، بهمن و اسفند ۶۴ و فروردین ۶۵، وزارت جهاد سازندگی
۱۸-کارگزاران وسازمانهای سنتی آبیاری در ایران، ماهنامه جهاد، ش ۱۰۷ و ۱۰۸، فروردین و اردیبهشت ۶۷، وزارت جهاد سازندگی.
۱۹-حضور آب در آئیینهای ایرانی، ماهنامه آبزیان، ش ۳، فروردین ۱۳۶۴.
۲۰-یارگریها و تعاونهای سنتی در زمینه آب و آبیاری در ایران، ماهنامه زیتون، ش ۳۷ و ۴۴ و ۴۵، مرداد و اسفند ۱۳۶۳ و فروردین و اردیبهشت ۱۳۶۴، وزارت کشاورزی.
۲۱-محاسن قنات و راههای سنتی استفاده زراعی از آبهای زمستانه چشمهها و کاریزها، ماهنامه جهاد، ش، ۱۲۱، مهر ۱۳۶۸.
۲۲-بارا خواهی در میان عشایر سیرجان و بافت و بردسیر ومیمند شهر بابک، ماهنامه آینده، سال یازدهم، ش ۱ و ۳، فروردین و خرداد ۱۳۶۴.
۲۳-قنات تمام آفتابی و گمانهای در چگونگی آفرینش کاریز در ایران، ماهنامه آبزیان، ش ۵ خرداد ۱۳۶۴.
۲۴-ماشینهای آبی و استفادههای غیر زراعی از آبهای زمستانه چشمهها و کاریزها، ماهنامه جهاد، ش ۱۲۱، مهر ۱۳۶۸.
۲۵-پیش بینی آب و هوا در میان عشایر و روستاییان سیرجان وبافت و میمیند وشهر بابک، ماهنامه چیستا، سال سوم، ش ۸، اردیبهشت ۱۳۶۵.
۲۶-بند کهن نیمه ور و تأسیسات آبیاری سنتی آن، ماهنامه آبزیان، ش ۸ تیر ۱۳۷۰،
۲۷-کارگزاران سنتی آبیاری در ایران، ماهنامه جهاد، دوقسمت
۲۸-پیشنهادهایی برای احیاء قنوات و مسایل آب و آبیاری، ماهنامه جهاد سال دهم. ش ۱۲۸