دایناسورهای شاخدار نمایانگر اوج مُد ماقبلتاریخ هستند! دایناسورهای خانوادهی موسوم به «سهشاخچهرهها» با انواع خارها، شاخها و سایر چیزهای نوکتیز تزیین شده بودند. اما حالا برای آنچه که زمانی تصور میکردیم یک جور سلاح ماقبل تاریخ است، توضیح جدیدی پیدا شده است. دانشمندان کشف کردهاند که خود دایناسورها ممکن است سایر اعضای گونهی خودشان را از طریق همین شاخها تشخیص میدادند و حتی ممکن است آنها را برای خود و همنوعانشان «جذاب» میدانستند.
زمانی تنها تعداد انگشتشماری از گونههای شناخته شدۀ دایناسورها شاخ داشتند، اما در جریان تحقیقات مختلف و کشف گونههای تازه، حالا شمار شاخچهرگان به دهها مورد افزایش یافته است. هر گونه با چینش شاخهای خود روی ابروها، بینی و وسعت استخوانی که از پشت جمجمه بیرون تشخیص داده میشود.
آخرین مورد معرفی شده از این نوع لاکیسراتوپس ۷۸ میلیونساله بوده است؛ با شاخهای بلندی که از روی هر چشم به سمت بیرون خم شده و مجموعهای از خارهای نوکتیز در امتداد لبۀ پیشانی، از جمله دو شاخ منحنی رو به پایین در بالا. و درست همانطور که دیرینشناسان به ترتیبات شاخ برای شناسایی لاکیسراتوپس به عنوان گونه جدید پی بردهاند، آنها همچنین در حال حل این معمای ماقبل تاریخ هستند که اصلاً چرا دایناسورها چنین ساختارهای پیچیدهای داشتهاند.
وقتی دایناسورهای شاخدار هنوز برای علم نسبتاً جدید بودند، دیرینشناسان در جمجمههای چشمگیر خزندگان نوعی «جنگافزار» را مشاهده میکردند. اندرو فارک، محقق دیرینشناسی میگوید: «نخستین نظریهها دربارۀ دایناسورهای شاخدار قطعاً روی شاخها به عنوان سلاحهای بالقوه علیه شکارچیان یا در نبرد با اعضای گونههای خود متمرکز بودند. برای نمونه، در مقاله سال ۱۹۰۵، ریچارد سوآن لول دیرینشناس اظهار داشت که سهشاخچهرهها احتمالاً با شاخهای پایین بردهشده به سمت دشمنان حمله میکردند، در حالی که گونههایی با شاخهای بینی درازتر، مانند سِنتروزاروس آلبرتا، احتمالاً با بینی خود به دشمنان حمله میکردند. در مجموع تصور ما این بوده که شاخها برای حمله و دفاع کاربرد داشتند».
اما حتی با وجود اینکه متخصصان دریافتهاند برخی از گونهها، مانند سهشاخچهره، واقعاً با شاخهایشان مبارزه میکردند، بیشتر شاخچهرگان آرایش شاخهایی داشتند که به نظر نمیرسد برای مبارزه با تیرانوسورها یا نبرد با یکدیگر کاربرد داشتند. برای برخی، شاخ وسیلهای برای ترساندن شکارچیان بوده، اما مهمتر از همه، شاخها و برجستگیهای پیشانی نقشهای متعددی در زندگی حیوانات داشتند. علی نبویزاده، دیرینشناس دانشگاه پنسیلوانیا میگوید: «حوزهی کارکرد شاخها وسیعتر از کاربردهایی استکه ما معمولا به آنها فکر میکنیم».
فراوانی شاخچهرگانی که اخیرا کشف شدهاند، تأکیدی بر اهمیت اجتماعی شاخهای بیرونزده است. نبویزاده میگوید: «احتمال عملکردهای “نمایشی” وجود دارد، به ویژه با توجه به تنوع بسیار زیاد شاخچهرگان». دستکم ۲۰ گونه شاخچهرهی جدید در طول ۱۵ سال گذشته نامگذاری شده است که بیشتر آنها مربوط به دوره نسبتاً محدودی از زمان کرتاسه هستند. بین ۷۰ میلیون تا ۸۰ میلیون سال پیش، به طور خاص، چندین گونه دایناسور شاخدار در منطقهای که اکنون غرب آمریکای شمالی است تکامل یافتند و همپوشانی زمانی دارند. اگر حدود ۷۵ میلیون سال پیش از آلاسکای ماقبل تاریخ به مکزیک سفر میکردید، حین سفر به سمت جنوب با گونههای دایناسور شاخدار متفاوتی مواجه میشدید که گاهی دو یا سه تای آنها در یک زیستگاه زندگی میکردند.
یکی از احتمالات برای شاخهای متفاوت اینست که آرایشهای خاص به گونههای دایناسور شاخدار اجازه میداد یکدیگر را از هم تشخیص دهند. داشتن شاخ بینی بلند بدون شاخ ابرویی یا شاخهای بلند ابرویی با تزئینات کوچکتر اطراف پیشانی، احتمالاً به دایناسورهای شاخدار کمک میکرد یکدیگر را در مناظر تشخیص دهند. دیرینشناسان دریافتهاند که شکل شاخ با بزرگ شدن دایناسورها تغییر میکرده و شاید راهی برای دایناسورهایی با بلوغ مشابه بوده تا یکدیگر را بشناسند و گروه تشکیل دهند.
با این حال، عملکرد شاخ دایناسورها لزوماً دلیل تکامل آنها را روشن نمیکند و دیرینشناسان از دهه ۱۹۷۰ بر سر این موضوع بحث کردهاند. یک احتمال هیجانانگیز اینست که شاخهای شاخچهرگان به دلیل انتخاب جنسی شکلهای بسیار زیادی پیدا کرد و رفتار اجتماعی آناتومی دهها گونه را شکل داد.
فارک میگوید: «انتخاب جنسی به عنوان چیزی که بیشترین ارتباط را با رشد و تکامل شاخها دارد، بسیار مهم است.» وقتی شاخچهرگان بچه از تخمهایشان بیرون میآمدند، شاخهایشان کوچکتر بود و گاهی حتی شکلهای متفاوتی با شاخهای بالغها داشت. برای مثال، فسیلهای سهشاخچهرهها دارای شاخهای کوچک روی هر چشم بود که با رشد به سمت شاخهای بلند و رو به جلوی بزرگسالی، زاویه آنها تغییر میکرد. این واقعیت که شاخها در دوران جوانی و نوجوانی دایناسورها تا رسیدن به یک آرایش نهایی و بالغ تغییر میکنند، نشان میدهد شاخها سیگنالهای اجتماعی مهمی بودند، نه صرفاً سلاحهای دفاعی که در طول زندگی دایناسورها ثابت میماندند.
در نهایت، احتمالاً این عوامل اجتماعی بود که موجب تکامل اشکال و زوایای شاخهای سهشاخچهرگان شد، حتی با اینکه این ساختارها هنوز کاربردهای مفید دیگری داشتند. فارک میگوید: «حیوانات از سر خود به هر نحوی که بخواهند استفاده میکنند، بنابراین حتی اگر شاخ در اصل نتیجه انتخاب جنسی باشد، باز هم یک سلاح دمدستی است.»
فرادید