چه شد که مازندران باز هم دچار سیل شد؟

فرهاد طالبیان: تا ابتدای دهه ۹۰ شمسی کل آمار تغییر کاربری زمین‌های کشاورزی در استان مازندران سه‌هزار و ۸۱۰ هکتار معادل ۸۹‌ درصد زمین‌ها بود که از این میزان سه‌هزار و ۳۹۰ هکتار کشاورزی و ۴۲۰ هکتار باغی است. بیشترین فراوانی مربوط به تفکیک‌های غیرمجاز بود که ۴۴‌درصد مربوط به تفکیک‌های غیرمجاز زمین‌ها و ۳۵‌درصد مربوط به بخش مسکن است. بر پایه ماده ۵۵ قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها و مراتع، هرگونه تجاوز به عرصه‌های جنگلی، مرتعی و بیشه‌ها ممنوع است و بر حسب مورد مشمول مقررات قانون جلوگیری از ‌تصرف عدوانی خواهد بود. تصاحب و تصرف عرصه‌های منابع طبیعی در سال‌های اخیر باوجود برخوردهای پی‌درپی مسئولان قضایی روند رو به افزایشی به خود گرفته است.

مهدی زارع، استاد دانشگاه و اقلیم‌شناس با این توضیحات ادامه می‌دهد: «آب‌گرفتگی شدید در شهرهای زیراب و پل‌سفید در شامگاه ۵ تیر ۱۴۰۳ موجب شد تا سیلاب محور “دِراسِله”، مسیر “لَلِه‌بَند”، “شیرکلا”، “مومیج‌خِیل” و “گِررودبار” را ببندد. سیلاب در ” خطیرکوه” با آب گرفتگی در شهرک فرهنگیان پل‌سفید و خیابان خدمات زیراب همراه شد. در محور تهران ـ شمال و در جاده فیروزکوه به قائم شهر در منطقه “طالع‌ رودبار” منجر به مسدود شدن محور سوادکوه و تخریب راه‌های روستایی شد. زمین‌های کشاورزی، منازل و راه آسیب دید.

چه شد که مازندران باز هم دچار سیل شد؟

او ادامه می‌دهد: «گزارش شده از ۱۸ مصدوم این حادثه ۴ نفر سرپایی درمان و ۱۴ نفر بستری شدند. درراه‌ماندگان نیز در پادگان دوآب، امام‌زاده عبدالحق(ع) و مسجد کندوان اسکان داده شدند. مناطق پرجمعیت و محور های جاده ای پر ترافیک در معرض خطر بالایی برای سیلاب هستند. ساخت ساختمان‌ها، بزرگراه‌ها، جاده‌ها و پارکینگ‌ها با کاهش میزان جذب باران توسط زمین باعث افزایش رواناب می‌شود. این رواناب پتانسیل سیل ناگهانی را افزایش می‌دهد. نهرها در هنگام باران شدید، با زباله نخاله و آوار مسدود می‌شود و جاده‌ها و ساختمان‌های اطراف را غرقاب می‌کند. نقاط کم ارتفاع مانند زیرگذرها، پارکینگ‌های زیرزمینی، زیرزمین‌ها و گذرگاه‌های کم آب می‌توانند به تله مرگ تبدیل شوند.»

این پژوهشگر با بیان اینکه مناطق نزدیک رودخانه‌ها در معرض خطر سیل هستند، اظهار می‌کند: «خاکریزها، اغلب در کنار رودخانه‌ها ساخته می‌شوند و برای جلوگیری از سیلاب – به عنوان سیل بند – استفاده می‌شوند. شهر نیواورلئان روزها پس از طوفان کاترینا در ۲۳ تا ۳۰ اوت ۲۰۰۵ به دلیل شکست سیلاب‌های طراحی شده برای محافظت از شهر، سیل ویرانگر عظیمی را تجربه کرد. طوفان کاترینا یک طوفان ویرانگر و مرگبار رده ۵ اقیانوس اطلس بود که ۱۳۹۲ تلفات و خسارت آن حدود ۱۸۶.۳ میلیارد دلار تخمین زده شد.

او می‌گوید: «کوه‌ها و تپه‌های شیب‌دار مانند آنچه در کوه‌های البرز ایران دیده می‌شود رواناب سریعی تولید می‌کنند که باعث بالا آمدن سریع جوی‌ها می‌شود . از بین رفتن پوشش سبز اجازه نفوذ آب زیادی را به زمین نمی‌دهند که می‌توانند منجر به سیل ناگهانی سریع شوند. بارندگی بسیار شدید حتی در خاک خشک می‌تواند باعث سیل شود. آب‌های سیل روانه زباله‌ها را به حرکت در می آورد که خطرات قابل‌توجهی برای زندگی به همراه دارند.

زارع ادامه می‌دهد: «تغییرات کاربری زمین مرتبط با توسعه شهری به طرق مختلف بر سیل اثر می گذارد. حذف پوشش گیاهی باعث افزایش رواناب به جویبارها پس از بارندگی می شود. در اوج دبی، حجم و فراوانی سیلاب ها در نهرهای مجاور افزایش می یابد. تغییر در کانال‌های جریان در طول توسعه شهری می‌تواند ظرفیت آنها را برای انتقال آب‌های سیلاب محدود کند. جاده‌ها و ساختمان‌هایی که در مناطق مستعد سیل ساخته می‌شوند، با ادامه توسعه جدید، در معرض افزایش ریسک سیلاب، از جمله آبگرفتگی و فرسایش قرار دارند. اطلاعات در مورد جریان رودخانه و نحوه تأثیر آن توسط کاربری زمین می تواند کمک کند آسیب پذیری فعلی و آینده در برابر سیل کاهش یابد.»

چه شد که مازندران باز هم دچار سیل شد؟

او می‌گوید: «نهرها با فزونی گرفتن رواناب حاصل از بارندگی زمانی سیلابی می‌شوند که حجم زیادی از رواناب به سرعت سرازیر شود. دبی اوج سیل تحت اثر عوامل بسیاری از جمله شدت و مدت بارش توپوگرافی و زمین شناسی حوضه‌های رودخانه‌ها، پوشش گیاهی و شرایط هیدرولوژیکی قبل از بارش است. فعالیت‌های انسانی با تغییر نحوه ذخیره باران در سطح زمین و روان شدن آب به رودخانه‌ها، بر تخلیه اوج سیلاب‌ها اثر می‌گذارد. در پهنه با پوشش سبز و دست نخورده طبیعی رواناب به آرامی در خاک به عنوان جریان زیرسطحی جریان می‌یابد. در مقابل، مناطق شهری که قسمت اعظم سطح زمین با جاده ها و ساختمان ها پوشیده شده است، ظرفیت کمتری برای ذخیره بارندگی و ذوب برف دارند.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه ساخت و ساز در مجاورت جاده‌ها و ساختمان‌سازی در روستاها به ویژه در حریم نهرها و زهکش‌های طبیعی اغلب شامل حذف پوشش گیاهی ازسطح زمین است، ادامه می‌دهد: «خاک نفوذ پذیر با سطوح غیر قابل نفوذ مانند جاده‌ها، پشت‌بام‌ها، پارکینگ‌ها و پیاده‌روها جایگزین می‌شود که آب کمی را ذخیره می‌کنند، نفوذ آب را به زمین کاهش می‌دهند و رواناب را به خندق‌ها و جوی‌ها تسریع می‌کنند. حتی در نواحی حومه شهر، جایی که چمن‌زارها و دیگر محوطه‌سازی‌های قابل نفوذ ممکن است رایج باشد، بارش باران خاک‌های نازک را اشباع و جریان زمینی ایجاد میکند که به سرعت از بین می‌رود. شبکه‌های متراکم کانالها در شهرها مسافتی را که رواناب باید از طریق زمین یا از طریق مسیرهای جریان زیرسطحی برای رسیدن به نهرها و رودخانه‌ها طی کند، کاهش می دهد. هنگامی که آب وارد شبکه زهکشی می‌شود، سریعتر از جریان زمینی یا زیرسطحی جریان می‌یابد.»

زارع معتقد است: «آنچه در استان مازندران رخ داده است آن است که با تصرف زمین‌ها حتی در صورت رفع تصرف خساراتی را به زمین وارد کرده‌اند که آسیب آن به همه جامعه منتقل می‌شود. نخستین آسیب کم شدن عرصه‌های منابع طبیعی است. از طرفی افزایش این روند نوعی بار روانی و باور را در جامعه ایجاد می‌کند که امکان تملک زمین‌های منابع طبیعی امکان‌پذیر است و در یک کش و قوس می‌توان مقداری از آن را تصاحب کرد.»

۴۷۴۷

منبع: خبـرآنلاین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn