واژه فرهنگ تنها یادگار بازمانده از آن دوره است که مقابل نام باشگاههای فوتبال کشور دیده میشود، اما اثری واقعی از فرهنگ دیده نمیشود.
در همین هفته نخست لیگ برتر فصل جدید فوتبال، بازیکن یک تیم بزرگ و پرطرفدار زمین چمن را با صحنه نمایشهای مدلهای غرب اشتباه گرفته بود و روی چمن به جای تمرکز روی بازی فوتبال تلاش کرد تتوی غیراخلاقی خود را با نمایی از دخترکی شیطانی به نمایش بگذارد تا عکاسان هم برای عکس گرفتن از او ترغیب شوند!
انگار نه انگار اینجا میدان رقابت ورزشی و فوتبال است نه صحنه شوی مدلهای غربی! هرچند تتوی به نمایش در آمده شاید برای فوتبالیستهای کشورهای غربی هم قفل و ممنوع باشد!
پیش از این ستاد منشور اخلاقی یکی از پرخبرترین واحدهای فوتبال و ورزش کشور در دهه هشتاد بود ستادی که تلاش میکرد با برخی رفتارهای غیرمتعارف مقابله کند و احتمالا گاهی تندرویهایی هم در برخورد با فوتبالیستها صورت گرفت، اما اصل ماجرا مفید بود، آن زمان تتو زدن مد نبود، اما استفاده از ریشهای مدل دار و… هنجارشکنی محسوب میشد و هدف اصلی آن ستاد اصلاح رفتار و فرهنگ فوتبالیستها بود، زیرا ستارههای آن زمان فوتبال الگوهای رفتاری و فرهنگی نوجوانان و جوانان ما بودند.
واژه فرهنگ تنها یادگار بازمانده از آن دوره است که مقابل نام باشگاههای فوتبال کشور دیده میشود، اما اثری واقعی از فرهنگ دیده نمیشود.
برخی باشگاهها به دلیل الزام نهادهای بالادستی، چون وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال برای
خود معاون فرهنگی یا مسئول فرهنگی در چارت باشگاه گنجاندند، اما اگر پای درد دل این مسئولان و معاونان فرهنگی بنشینید، دل تان به حالشان میسوزد. یکی از این معاونان فرهنگی یک باشگاه بزرگ و پرطرفدار به کنایه میگفت دفتر من و مسئول کانون هواداران باشگاه به اندازه اتاقک آسانسور است! بودجهای هم که برای انجام کار فرهنگی در اختیار نداریم! چگونه انتظار اقدامات فرهنگی موثر در فوتبال از ما دارید؟!
این صحبتها مربوط به مسئول فرهنگی یک باشگاه بزرگ بود در باشگاههای کوچکتر وضع خرابتر از این است!
گاهی مدیر رسانه و گاهی مسئول هواداران با حفظ سمت مسئول فرهنگی باشگاه هم شده اند تا مشخص شود، واژه فرهنگ و مسئول فرهنگی در باشگاههای فوتبال ما تزئینی است و نباید جدی گرفت!
از طرفی دیگر همین باشگاهها که برای امور فرهنگی میگویند بودجهای ندارند و کمبود نقدینگی دارند برای جذب یک بازیکن در نقل و انتقالات آنچنان دست و دلباز میشوند که میلیاردها تومان دستمزد یک بازیکن را بالا میبرند تا او را جذب کنند و به اصطلاح بمب بترکانند!
بدون اینکه حتی به این فکر کنند که بهتر است بعد از بالا بردن دستمزد یک فوتبالیست بیست و چند ساله به او مشاوره فرهنگی یا تربیتی هم داد.
نباید همه چیز فقط در زمین چمن و لگد زدن به توپ خلاصه شود، بازیکنی که مثلا بمب نقل و انتقالات بوده و احتمالا تبدیل به الگوی ورزشی نوجوانان و جوانان ما میشود باید مراقب رفتار و ظاهرش نیز باشد.
برخی از آقایان مدیران عامل فقط به فکر افزایش سقف بودجه برای انفجار بمبهای نقل و انتقالاتی و افزایش دستمزد بازیکنان هستند و حتی فرصتی برای فکر کردن به مسایل فرهنگی ندارند و همه را به مسئول و معاون فرهنگی خود واگذار کرده اند.
مسئولی که بدون بودجه کاری از پیش نمیبرد!
کاش مدیران باشگاهها یا سرمربیان حداقل گوشزدی به فوتبالیستهای خود بکنند و بگویند دستمزد میلیاردی بابت مهارت فوتبال به آنها پرداخت میشود نه درج تتوی شیطانی و شنیع روی پا و بدن و نمایش گستاخانه آن در زمین چمن!
این حداقل کار فرهنگی است که یک باشگاه میتواند انجام بدهد، اما متاسفانه آنقدر همه فوتبال ما غرق در نتیجه برد و باخت شده که همین حداقلها نیز به دست فراموشی سپرده میشود، چون برد و باخت همه چیز فوتبال ما شده! چون کسی به مدیر و مربی که بازیکنانش اقدامهای فرهنگی بکنند توجهی نمیکند و همه فقط دنبال برد وباخت هستند، اما در همین کشور باشگاههایی داشتیم و داریم که شعارشان اول اخلاق، دوم درس، سوم ورزش است، اما در باشگاههای مثلا حرفهای ما اخلاق و فرهنگ گمشده بزرگی است!
برخی فوتبالیستها آشکارا به فرهنگ و اخلاق ایرانی و اسلامی ما دهن کجی میکنند، اما همچنان عزیزدردانه سرمربی و مدیر باشگاه هستند، چون برای آنها هم برد و باخت اهمیت پیدا کرده و فرهنگ، اخلاق و معرفت خریداری در هیاهوی فوتبال ما ندارد!
اصغر شرفی از فوتبالیستهای اسبق تیم ملی فوتبال کشورمان در جایی گفته است: بازیکنان ایران تتو زدن (خالکوبی) را خوب بلدند. از مچ دستشان تا گردنشان خالکوبی زدهاند و موهایشان هم دماسبی میبندند. بازیکنان خارجی هم اینشکلی هستند ولی خوب بازیکنان ما نیز مثل آنها فوتبال بازی کنند!
منبع: فارس