به گزارش زیرنویس، زندگی بدون عشق یک ریال هم نمیارزد و اعتباری ندارد.
تازه دیپلم گرفته بودم که برایم خواستگار آمد. خانوادهام میگفتند آدم های بیشیله پیله ای هستند و این پسر مرد زندگی است.
ازدواج کردم. شوهرم کارگر سادهای بود و برای لقمه نان حلال از جان مایه میگذاشت. ما چند سالی زندگی آرامی پشت سر گذاشتیم و صاحب یک فرزند شدیم.
متاسفانه ورق برگشت و عمر همسرم به دنیا نبود . او در حادثهای جان خودش را از دست داد و تحمل این مصیبت برایم خیلی سنگین بود.
مجبور شدم سر کار بروم و چرخ زندگی را بچرخانم.
البته برادرم و پدرم هم کمکم میکردند، چند سالی گذشت. برایم خواستگاری پیدا شد.قصد ازدواج نداشتم، خانوادهام میگفتند بهتر از سر و سامان بگیری و… .
ازدواج کردم. در مدت کوتاهی فهمیدم شوهرم به مواد مخدر اعتیاد دارد.
سوختم و ساختم و دم نزدم. نمیخواستم اسمم سر زبانها بیفتد. ولی این اشتباه بود.حال شوهرم روز به روز بدتر میشد. گاهی اعصابش به هم میریخت و بچهام را کتک میزد.
رفتم با خانوادهام صحبت کردم. میگفتند با کفن باید از خانه شوهرت برگردی و… .
فایدهای نداشت، با مشورت یکی از بزرگان فامیل طلاق گرفتم.
دوباره کمر همت بستم و زندگی جدیدم را ساختم.
هیچ کس حمایتم نکرد، یک تنه بچهام را بزرگ کردم و او را به سر و سامان رساندم.
در این مدت خیلی حرفها شنیدم ، خیلیها پشت سرم حرف زدند، خیلیها با نگاه تحقیرآمیزخود، عذابم دادند.
چشمهایم را به روی نامردمیها بستم . فقط و فقط توکل من به خدا بود و بس . خودش در زندگی هوایم را داشت و هیچ وقت نگذاشت دست نگر کسی بشوم.
اگرچه روزهای سختی پشت سر گذاشتم اما هیچ وقت ناامید نشدم.بچهام بزرگ شد و ازدواج کرد. دوران عقد را سپری میکنند و هر روز سر مسائل الکی و پیش پا افتاده جر و بحث دارند.
من سرد و گرم روزگار را چشیدم . به آنها میگویم لج بازی و غرور را کنار بگذارید، شکرگزار خدا باشید تا زندگی تان برکت پیدا کند.
حتی دلسوزیهای من را هم به حساب دخالت میگذارند. دعوایشان شده است. چشم بسته حرف از طلاق میزنند.
آنها را به مرکز مشاوره آورده ا م … .
گفتگو با کارشناس
«سارا قربانزاده» مدرس مهارتهای زندگی و مشاور خانواده در این باره میگوید:
ماجرایی که خوندیم ناراحت کننده بود، به هر حال داشتن زندگی خوب و رابطه خوب دو نفر و تجربه حس خوشبختی کنار یک نفر در عین سادگی، یکی از چیزهایی است که از دست دادنش واقعاً یک سوگ محسوب می شود.
وی افزود: در چنین شرایط بغرنجی نیاز به گذر زمان و طی کردن یک سری مراحل هست تا افراد بتوانند به زندگی عادی برگردند.
ناراحت کننده بود ولی این وقایع از اتفاقات طبیعی زندگی بشر است و هر لحظه باید تسلیم مشیت خدا باشیم.
وی گفت: بعد از آن شاهد تجربه طلاق در زندگی این زن درد کشیده بودیم.
بخواهیم به زبان ساده بگوییم جراحی روحی و عاطفی و برای هر دو نفر پر از آسیب روحی و روانی است.
این روحیه که این زن توانسته زندگی خود را جمع و جور کند و با انگیزه کار کند و فرزندش رو بزرگ کرده، واقعا ستودنی است.
متاسفانه یک تفاوت که اکثر نسل جدید با نسل قدیم دارند این است تحمل و صبوری ندارند و فکر میکنند تا یک مشکلی پیش آمد، سادهترین راه رها کردن آن مسأله است.
در صورتی که قدیمیها به قول خودشان میگفتند ما تا چیزی خراب می سود تعویضش نمیکنیم، تعمیر میکنیم.
به این زوج جوان هم توصیه میکنیم از یک زوج درمانگر کمک بگیرند تا بتوانند مهارتهای زندگی مثل کنترل خشم، درک متقابل و حل مسئله را یاد بگیرند.
سارا قربان زاده گفت؛ این را خطاب به همه می گویم: طلاق یک راه حل هست، ولی آخرین راه حل.
یعنی برای وقتی که فردتمام تلاش خود را کرد و راههای موجود را امتحان کرد که مشکلات را حل کند اما نشده، آن موقع تازه می شود به طلاق فکر کرد در غیر این صورت بعد از طلاق هیچ خبری بیرون از خانه نیست… .
غلامرضا تدینی راد