چرا واشنگتن هر چه دارد در غزه هزینه می‌کند؟


بی‌اعتبار شدن امریکا در معادلات فرامرزی به حدی رسیده که حتی برخی کشور‌های امریکای لاتین به واشنگتن اعلام عدم نیاز کرده و گفته‌اند، قادرند نیاز‌های خود را بدون امریکا هم تأمین کنند

خیلی‌ها می‌پرسند چرا آمریکا هر چه در عرصه سیاست در اختیار دارد، در حال خرج کردن آن در غزه است، اما نکته اینجاست که آمریکایی‌ها دیگر قدرت سابق‌شان را در عرصه ندارند و ابرقدرتی هستند که همه نشانه‌های سقوط از اریکه قدرت را از خود بروز می‌دهند. جنگ غزه که رژیم پوشالی اسرائیل برای جبران حمله جانانه ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس به سرزمین‌های اشغالی به راه انداخت، اینک یازدهمین ماه خود را سپری می‌کند و طی این مدت صهیونیست‌ها هر جنایت بزرگی را که بتوان تصور کرد، در باریکه غزه مرتکب شده و جان حدود ۴۲ هزار فلسطینی شریف را ستانده و بیش از ۹۲ هزار مجروح را هم برجای نهاده‌اند.

 رژیم نامشروع تل‌آویو حتی از رسیدن کمک‌های دارویی و غذایی هم به خیل دردمندان فلسطینی خودداری کرده و از نعمت استفاده از آب و برق نیز در ساعاتی متمادی از روز محروم ساخته است. آنچه در غزه روی داده، نمونه کامل یک نسل‌کشی بی‌شرمانه است، اما آمریکا به جای کنار کشیدن از این روند مذموم ضدانسانی، ارتش صهیونیستی را تا بن دندان مسلح کرده تا هر چه بیشتر در تحقق اهداف شیطانی‌اش موفق باشد.

 بهانه‌ای دروغین
بر اثر یاری‌رسانی بی‌دریغ کاخ سفید به جنایتکاران اسرائیل، کمتر عمارتی در غزه سالم مانده و حتی بیمارستان‌ها و مدارس هم با خاک یکسان شده‌اند و با وجود این آمریکا نه‌تن‌ها مانع اعمال ددمنشانه بنیامین نتانیاهو و باند پلید او در غزه نشده، بلکه احکام صادره از سوی دیوان داوری لاهه هلند مبنی بر لزوم بازداشت و محاکمه هر چه سریع‌تر نتانیاهو و یوآو گالانت، وزیر جنگ وی را زیر سؤال برده و این دادگاه را فاقد صلاحیت لازم برای صدور این احکام توصیف کرده است. آمریکا در این راه بر دفاعیه دروغین نتانیاهو در ارتکاب بزرگ‌ترین جنایات جنگی زمانه پای فشرده که می‌گوید حملات سبعانه ۱۱ ماه اخیر اسرائیلی‌ها به مردم مظلوم فلسطین در مقام پاسخگویی به حمله پاییز سال پیش حماس و جنبش جهاد اسلامی به سرزمین‌های اشغالی بوده که «طوفان‌الاقصی» نام گرفت و اسرائیل را از زمین و هوا و دریا کوبید و دچار یک شوک بزرگ کرد و همه ناتوانی‌های این رژیم کودک‌کش را با وجود ادعا‌های فراوانی که در زمینه قدرت خویش دارد، به رخ کشید؛ دفاعیه‌ای که هیچ ملت آزاده‌ای در جهان آن را نپذیرفته و فقط یک بهانه‌جویی برای اجرای پاکسازی قومی فجیع اسرائیل در باریکه غزه، شهر رفح و اخیراً جنوب لبنان انگاشته است.

شکستی تازه برای «نسل‌کش»‌ها
نخست‌وزیر رادیکال اسرائیل که تا همین یکی دو سال پیش محکوم به شکست تشکیل دو دولت همزمان برای اسرائیل و فلسطین در منطقه و زندگی توأم با حسن همجواری را برای آنها پذیرفته بود، حالا مدعی کسب پیروزی کامل در ستیز با فلسطینی‌هاست و می‌گوید به جنگیدن تا زمان رسیدن به این هدف ادامه می‌دهد. این در حالی است که حماس ریشه‌ای قوی نزد فلسطینی‌ها دارد و محو ناشدنی است. نتانیاهو پس از ترور اخیر اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس این را بخشی از پیروزی کامل اسرائیلی‌ها توصیف کرده بود، اما حماس با انتخاب یحیی سنوار به عنوان جانشین شهید هنیه، به طرف مقابل هشدار جدی داده که کارش در آینده نه‌تن‌ها سهل‌تر نشده بلکه صد درجه سخت‌تر شده است. سنوار از اعضای پرسابقه حماس به شمار می‌آید و رئیس اجرایی این سازمان در جنگ غزه بوده و به لحاظ قاطعیت در اجرا و هنر‌های جنگی بسیار کارآمد است.

به این ترتیب سیاست رنگ‌باخته اسرائیل در زمینه ترور سران «مقاومت» به قصد ناامید ساختن آنها و تحمیل شکست به رزمنده‌های فلسطینی یک بار دیگر با ناکامی مواجه شده است. هنیه مردی به‌غایت منصف و رهبری خوشفکر بود و نهایت تلاشش را به کار گرفت تا با مدد قطر و مصر، طرح یک آتش‌بس پایدار را در منطقه اجرایی کند که البته بهانه‌تراشی‌های نتانیاهو مانع شکل‌گیری این امر شد. اینک، اما سنوار سکاندار حماس است و، چون می‌داند که اسرائیلی‌ها فقط در پی نسل‌کشی‌اند، به جای تعقیب طرح‌های کم‌اثر آتش‌بس، تمامی توانش را روی تقویت نظامی حماس و سایر رزمنده‌های حاضر در عرصه خواهد گذاشت و این به معنای ناکام ماندن مجدد رژیم جعلی تل‌آویو در برنامه‌ریزی‌های جنگی‌شان و استمرار ورشکستگی‌های سیاسی این رژیم است.

عوض شدن جای رئیس و مرئوس
آمریکا به تصمیم جو بایدن در طول جنگ غزه حمایت تمام خود را از رژیم آپارتایدی اسرائیل استمرار بخشیده و از هیچ کمکی به آنها دریغ نداشته و اینک نیز که به سبب عارضه زوال عقل و عدم آمادگی روحی جو بایدن اداره جنگ غزه بیشتر در دست کامالا هریس و آنتونی بلینکن است، همان روال برقرار است و چیزی نیست که دولت جعلی تل‌آویو بخواهد و واشنگتن برایش جور نکند. میزان سرسپردگی آمریکا به این رژیم به حدی رسیده که به نظر می‌آید برای اولین بار جای رئیس و مرئوس در این معادله عوض شده و این اسرائیل است که ریاست و امور مختلف را فرماندهی می‌کند و آمریکا در هیأت یک فرمانبردار نیاز‌های اسرائیل را فراهم می‌آورد تا تل‌آویو از آنها احساس رضایت کند.

 تحلیلگران امور سیاسی می‌گویند این همه تأسی جستن سران آمریکا از تل‌آویو به این خاطر است که تا لابی صهیونیست‌ها و کمک‌های مالی بی‌دریغ آنها در کار نباشد، مکانیسم سیاسی بسیار پرهزینه آمریکا به چرخش درنخواهد آمد و این کشتی سوراخ شده در اقیانوس عمیق ناملایمات غرق خواهد شد. حقیقت امر هر چه باشد، در فاصله فقط دو ماه تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، واشنگتن در نازل‌ترین جایگاه خود طی ۸۰ سال حیات ننگین اسرائیل ایستاده است؛ جایگاهی که به جای قدرت‌نمایی در انتظار لطف و کمک‌های نقدی بی‌دریغ صهیونیست‌هاست تا چرخه‌های اداره تشکیلات آمریکا زنگ نزند و همه چیز از حرکت باز نایستد.

 اما چه این بهانه‌های سراسر مالی را بپذیریم و چه هر سودجویی شخصی اجتماعی و سیاسی را بر این فرآیند قائل باشیم، آمریکا هرگز نباید خود را در منزلتی قرار می‌داد که به چشم یاور و تغذیه‌کننده بزرگ نسل‌کش‌های تل‌آویو به آنها نگریسته و از هر سو مذمت شود. اگر آمریکا به این ذلت و خواری بزرگ تن داده، به این سبب است که در واپسین ماه‌های سال ۲۰۲۴ کمتر نشانی از ابرقدرتی دارد که مدت‌ها خود را ژاندارم جهانی می‌انگاشت و به این و آن فرمان می‌داد. آنچه پیش روی ماست و دیدن آن چندان هم سخت نیست، این است که آمریکا از هر جهت در سراشیبی سقوط افتاده و آنچه دیگر ندارد، قدرت و هیبت فرماندهی در جهان است.

منبع: روزنامه ایران

+

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn