اگر مسوولان اینقدر خوب هستند پس چرا خروجی آنان این همه نامطلوب است؟

عباس عبدی در اعتماد نوشت: در تجربه شورای راهبری تعیین کابینه چهاردهم چند نکته که از پیش برایم روشن بود، برجسته‌تر شد.

اول اینکه از میان ظرفیت صددرصدی نیروی انسانی دارای صلاحیت کشور، فقط بخش اندکی احتمال می‌دهند که بتوانند در مصادر مدیریتی حکومتی قرار گیرند و شاید بیش از ۸۰درصدشان، پیشاپیش می‌دانند که قادر به حضور در این مناصب نیستند، زیرا معیارهای محدودکننده چنان است که به زور بیش از ۲۰درصد را اجازه ورود می‌دهد. تازه اگر آن معیارها سفت و سخت گرفته شود تا همین اندازه هم اجازه ورود نخواهند داشت.

نیمی از این ۲۰درصد نیز علاقه‌ای به حضور در قدرت ندارند که آنها نیز شایسته‌ترین این ۲۰درصد هستند. چرا نمی‌آیند؟ چون معتقدند امکان کار کردن برای‌شان فراهم نخواهد بود. پس مجموعه مزبور فقط ۱۰درصد ظرفیت نیرو و سرمایه انسانی کشور را نمایندگی می‌کنند.

هنگامی که این افراد برای رای اعتماد به مجلس برده شوند یا ملاحظات مجلس در انتخاب آنان درنظر گرفته شود، احتمالا به زیر ۵درصد می‌رسد و آنچه که از آن بیرون خواهد آمد، کمتر از ۵درصد است!

ورودی و خروجی این قیف باید گشوده شود، این نحوه رفتار با سرمایه انسانی کشور فاجعه‌بار است. این پدیده را در وضعیت نظارت بر صلاحیت نمایندگان مجلس به خوبی می‌توان دید.

این وضعیت آثار خود را در سه حوزه بیشتر نشان می‌دهد؛ جوانان، زنان و افرادی که با رویکردها و ارزش‌های رسمی کشور زاویه دارند یا تطبیق کامل ندارند.

از آنجا که جوانان و زنان در چند دهه اخیر در معرض تغییر نگرش‌های بیشتری بوده‌اند، هر کدام در کوران حوادث گوناگون به نحوی زخمی شده‌اند و ورود آنان به ساختار مدیریت کشور با موانع بیشتری مواجه شده است.

بخشی از زنان که به کلی از دایره سیاست و حضور مدیریتی سطوح بالا و حتی پایین حذف شده‌اند و این ظلمی به توانایی‌های جامعه است. همچنین جوانان، به ویژه زنان جوان بیش از میانسالان و سالمندان تحت تاثیر اثرات منفی این تبعیض قرار گرفته‌اند.

علت هم روشن است؛ مسوولان ایرانی از جوانی در مصدر کارها بوده‌اند و می‌توانند تا ۵۰ سال در مصادر خود بمانند و اعتماد به نفس بی‌خودی درباره توانایی‌های خود دارند و چنان از دوستان و همکاران خود تعریف و تمجید می‌کنند که آدم تعجب می‌کند که اگر اینها این همه خوب هستند یا بودند، پس چرا خروجی آنان این همه نامطلوب است؟ درحالی که جوانان بسیار خلاق، شجاع و صادق وجود دارند که در داخل کشور و در دو بخش خصوصی یا نیمه‌خصوصی (عمومی) فعال هستند یا موافق با حضور در عرصه سیاسی نیستند یا در حال مهاجرت از کشور هستند که امیدواریم در دولت جدید این فرآیند معکوس شود.

افراد جوان مسلط به موضوعات جدید جهانی و فن‌آوری‌های نو هستند و با شیوه‌های استارت‌آپی آشنا هستند ولی در عمل مانع حضور موثر آنان در سطوح بالای مدیریتی می‌شوند  چون در قالب‌های رسمی این ساختار تعریف و محدود نمی‌شوند.

جوانان آن اندازه با محدودیت‌های سیاسی و مدیریتی مواجه شده‌اند که حتی اعتماد به نفس خود را نیز از دست می‌دهند.

درباره افراد منتسب به اقوام و مذاهب گوناگون نیز همین قاعده برقرار است.

متاسفانه درباره این مجموعه و زنان رویکردهای دیگری هم جز آنچه که در فوق آمد، وجود دارد. باید آنها را صریح و روشن طرح کرد. اگر می‌خواهیم توسعه پیدا کنیم، باید منابع خود را به بهترین شکل استخراج کنیم. این کار بیش از آنکه معطوف به منابع نفت و گاز باشد، باید معطوف به منابع نیروی انسانی باشد. بدون افزایش بهره‌وری از همه نیروی انسانی در امور سیاست و جامعه، روی توسعه و پیشرفت را نخواهیم دید. جامعه ما جوان و ترکیبی از زنان و مردان و همه رویکردها و نگرش‌ها و گروه‌ها و در یک کلام متکثر است، ولی دولت ما پیر و مردانه و تک‌نگرشی است.

منبع: اطلاعات انلاین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn