یکی از ضربات کاری عملیات طوفان الاقصی به اقتصاد رژیم صهیونیستی، مربوط به صنعت الماس این رژیم است؛ آن هم در حالی که تلآویو از نقش آفرینان بزرگ بازار این سنگ قیمتی بوده است.
اقتصاد رژیم صهیونیستی از قبل از قرن نوزدهم با الماس گره خورده است و الماس یکی از ارکان اصلی اقتصاد جنبش صهیونیسم و رژیم صهیونیستی و جزء اصلی هویت اقتصاد این دو و گسترش و تقویت شبکهای از روابط بین آنها بوده است؛ چرا که اسرائیل در حال حاضر یکی از مهمترین مراکز تولید و تجارت الماس در جهان است و نیمی از این تجارت در جهان از طریق این رژیم انجام میشود.
در سال ۲۰۲۲، رژیم صهیونیستی بیشترین واردات و صادرات را در الماس داشته است داستان این قضیه چیست؟ آیا عملیات طوفان الاقصی مقاومت فلسطین در هفتم اکتبر موفق شده یا خواهد شد که این بخش از اقتصاد رژیم اشغالگر را تحت تأثیر قرار دهد در حالی که تجارت الماس اسرائیل برای چندین دهه قدرت و ثبات خود را حفظ کرده و از پیامدهای همهگیری کووید-۱۹ و تأثیرات جنگ روسیه و اوکراین در قطع زنجیره تأمین و آشفتگی در بازار جهانی جان سالم به در برده بود.
صنعت الماس در رژیم صهیونیستی یک صنعت با نقشی مهم در تولید الماس برشخورده برای عمدهفروشی محسوب میشود. در سال ۲۰۱۰ رژیم صهیونیستی به ریاست برنامه تصدیق فرایند کیمبرلی منصوب شد.
الماسهای برشخورده تا سال ۲۰۱۶، ۲۳٫۲٪ از کل صادرات رژیم صهیونیستی، و با سهم ۱۲٪ از تولید جهانی، بزرگترین محصول صادراتی این رژیم بوده است.
چماق الماسی جنبش صهیونیسم برای هل دادن یهودیان به فلسطین
به گزارش الجزیره، رابطه یهودیان اروپا و (بعدها صهیونیستهای اسرائیل) با الماس به قرون وسطی برمی گردد و این رابطه اختیاری نبود، بلکه آنها به دلیل ممنوعیت از کار در مشاغل مختلف، صنایع دستی و تجارت مجبور به روی آوردن به تجارت این کالا شدند، زیرا ممنوعیتها علیه آنها شامل بخش الماس نمیشد.
یهودیان اروپایی از طریق تجارت الماس موفق به جمع آوری ثروت و تقویت موقعیت مالی خود در آن زمان شدند و پس از برگزاری اولین کنگره صهیونیستی در بازل در سال ۱۸۹۷، فعالیت آنها در زمینه الماس افزایش یافت و تجارت آن عمدتاً به تأمین مالی سازمان صهیونیستی و برنامهها و فعالیتهای آن کمک کرد.
در نتیجه فشار طولانی مدت یهودیان به رهبری آهارون زوی موتز، آنها در سال ۱۹۳۶ موفق شدند مقامات قیمومیت بریتانیا در فلسطین را متقاعد کنند که همه محدودیتها و حق گمرکی در مورد الماس را لغو کنند که این امر راه را برای شکوفایی این بخش در تاریخ سرزمین فلسطین هموار کرد و به یکی از ارکان اصلی تأسیس رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ و قدرت اقتصادی آن در بعدا تبدیل شد.
در سال ۱۹۳۷، بلافاصله پس از برداشته شدن محدودیتها و گمرکی، یک یهودی به نام یوسف نادل شروع به واردات الماس نیمه تمام از طریق پست از بلژیک کرد و یهودی دیگری به نام سام معاد یک کارگاه تراش الماس را در تلآویو تأسیس کرد و زوی روزنبرگ و آشر داسکل اولین کارخانه الماس را در بیتح تکفا ساختند و باشگاه الماس در اتاقی در خانه یک یهودی به نام عکیوا آری وایس بنا شد.
جنبش صهیونیسم از زمان تأسیس خود از سیاستهای چماق و هویج برای هل دادن یهودیان به مهاجرت و اسکان در فلسطین استفاده کرده است.
در بسیاری از موارد، نازیسم چماقی بود که صهیونیسم برای این منظور به کار میگرفت و از آن حمایت میکرد و گاه این چماق را با نگین الماس تزئین میکرد.
در جنگ جهانی دوم (بین سالهای ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵)، تولیدات نظامی در آلمان نازی عمدتاً بر الماس متکی بود که لبههای تیز و سخت مورد نیاز برای ساخت سلاحهای پیشرفته، موتورهای هواپیما، اژدرها، تانکها، رادارها، لوازم الکترونیکی و توپها را فراهم میکرد از همین رو واردات الماس از مهمترین اهداف لجستیکی آدولف هیتلر به شمار میرفت و صهیونیسم، از طریق شرکتهای بزرگ الماس انحصاری خود به حفظ صادات این کالا به آلمان کمک کرد.
انگشتری با رد خون
روابط پیچیده و بحث برانگیز بین شرکت بزرگ انحصاری در زمینه استخراج الماس (تاسیس در سال ۱۸۸۸ در آفریقای جنوبی) با عنوان «د بیرز» (De Beers) و اسرائیل تا به امروز ادامه یافته است، به نحوی که د بیرز خدمات امنیتی و مشاوره را از شرکتهای اسرائیلی برای ایمن سازی معادن الماس خود به ویژه در آفریقای جنوبی و بوتسوانا خریداری میکند.
رابطه رژیم صهیونیستی با الماسهای آفریقایی به ارائه خدمات امنیتی به دی بیرز محدود نمیشود. از زمان کشف معادن الماس آفریقایی، شرکتهای الماس اسرائیلی انحصارات و سلطه خود را بر آنها تقویت کردهاند و غولهای الماس اسرائیلی بر معادن کنگو، کامرون، سیرالئون، آنگولا، لیبریا، ساحل عاج، گینه، جمهوری دموکراتیک کنگو، آفریقای مرکزی، تانزانیا و سودان جنوبی تسلط دارند.
شرکتهای اسرائیلی کارگران آفریقایی را در شرایطی تقریبا مشابه به بردهداری به کار میگیرند، قوانین بینالمللی و بشردوستانه را نقض میکنند و از سیاست الماس در برابر سلاح در روابط خود با رژیمهای فاسد و باندهای مسلح آفریقایی استفاده میکنند بنابراین، شاخصهای کمی تجاری و اقتصادی الماس در آفریقا منعکس کننده واقعیت و اندازه تجارت الماس اسرائیل نیست.
در همین راستا به منظور حفظ تقاضای آفریقا برای تسلیحات، شرکتهای صهیونیستی به دنبال دامن زدن به درگیریهای داخلی در آفریقا و برانگیختن جنگهای داخلی مانند جنگ داخلی در کنگو و جنگ داخلی در سیرالئون و همچنین حمایت از رژیمهای فاسد آفریقایی متخاصم با مردم خود و تامین مالی آنها بودهاند و از همین رو از رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی نیز حمایت مالی میکرد.
الماس نیمی از تجارت هند و اسرائیل را تشکیل میدهد
الماس اولین کالایی بود که بین هند و اسرائیل مبادله شد و اکنون تجارت آن نیمی از حجم تجارت بین دو کشور را تشکیل میدهد و در واقع سنگ بنای توسعه روابط بین دو کشور محسوب میشود، زیرا پیش از آن هند به رهبری حزب کنگره با صهیونیسم دشمن بود و از جنبشهایهای آزادی خواهی در فلسطین و آرمان فلسطین حمایت میکرد در حالی که امروز هند در نسل کشی در نوار غزه نیز به نحوی مشارکت دارد.
بورس الماس اسرائیل در رامات گان، شهری در شرق تلآویو و شامل حدود ۳۰ شرکت خانوادگی هندی است و حدود ۸۰ نفر در آنجا زندگی میکنند که اکثرا خانوادههای هندی هستند که در کار الماس مشغولند و رژیم اشغالگر به آنها موقعیت و امتیازات ویژهای اعطا کرده است. از سال ۲۰۱۸، آنها اقامت دائم خود و خانوادههایشان را به دست آوردهاند. تاجران الماس از هند همچنین امتیاز تمدید ویزای سفر را هر سه سال یکبار به جای هر دو سال یکبار دریافت کردهاند، شعبهای از بانک دولتی هند (SBI) که تنها بانک خارجی حاضر دراسرائیل است در رامات گان واقع است.
روابط هند و رژیم صهیونیستی که با الماس آغاز شد، به ویژه پس از به قدرت رسیدن حزب دست راستی فاشیست بهاراتیا جاناتا با گرایشات اقتصادی لیبرال افراطی در هند شاهد توسعه مستمر بوده و شامل مشارکتهای اقتصادی، تجاری، دیپلماتیک، امنیتی و نظامی وهمچنین مشارکتهایی در سطح نوآوری و کارآفرینی میشود.
علاوه بر این، پروژههای ژئوپلیتیک منطقهای و بینالمللی مانند پروژه «کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا» مطرح است که بندر حیفا در مرکز این پروژه قرار دارد، از سوی دیگر هند اخیراً به توسعه پهپادهای «هرمس ۹۰۰» و سایر تسلیحات اسرائیلی کمک کرده است تا در جنایت نسل کشی در غزه سهیم شده باشد.
در سالهای اخیر، تجارت جهانی الماس با دو شوک مواجه شده است، اولی در جریان همهگیری کووید-۱۹ و تأثیر آن بر اختلال در تجارت بینالمللی و کاهش شدید تقاض و دومی به دلیل جنگ روسیه و اوکراین و وقفه در زنجیره تامین از جمله زنجیره تامین الماس بوده است.
با این حال، تجارت الماس اسرائیل توانست از این تکانهها بدون آسیب قابل توجهی خارج شود؛ اما با وقوع عملیات طوفان الاقصی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و جنایات نسل کشی متعاقب آن توسط اسرائیل در نوار غزه، بخش الماس در اسرائیل – یکی از ستونهای اقتصاد اسرائیل و صهیونیسم از لحاظ تاریخی با شوک قوی مواجه شد.
در نوامبر گذشته (یک ماه پس از عملیات طوفان الاقصی)، واردات الماس خام اسرائیل یک چهارم کاهش یافت و صادرات آن به دلایل زیر نسبت به نوامبر، ۲۰۲۲، ۶۸.۱۶ درصد کاهش یافت:
در پایان گزارش الجزیره آمده است اثرات منفی اقتصادی طوفان الاقصی در آینده نزدیک پایان نخواهد یافت، بلکه ماهیت استراتژیک بلندمدتی به خود میگیرد که خطرات زیادی را پیش روی بخش الماس اسرائیل قرار میدهد که بیشتر به رابطه با هند و آفریقا یعنی کشورهایی که میزبان معادن الماس جهان هستند، متکی است و مهمترین این خطرات عبارتند:
نخستین خطر اینکه حجم تجارت دوجانبه الماس با هند کاهش یافته است، به ویژه از زمانی که برخی از شرکتهای الماس هندی در ابتدای سال جاری (۲۰۲۴) شروع به طراحی استراتژیهای بازاریابی کردند در حالی که اسرائیل در مرکز آن نبوده است.
دومین خطر ممانعت از فعالیت شرکتهای اسرائیلی در برخی از کشورهای آفریقایی پس از تشکیل پرونده آفریقای جنوبی علیه اسرائیل و پس از تصمیم ۵ کشور آفریقایی در ۸ مه مبنی بر توقف ارسال کالا به اسرائیل که در چارچوب بیداری آفریقایی است که طی سالهای اخیر به سمت بازگرداندن حاکمیت بر منابع و دفع میراث استعمار در حال افزایش است.
منبع: فارس