کمتر از دو دهه قبل، هدیههای درخواستی کودکان از والدینشان در انواع اسباببازیها، دوچرخه، عروسک و یا حتی آتاری (بازیهای کامپیوتری) خلاصه میشد. اما حالا هر کودکی فارغ از جنسیتی که دارد، تنها چند سال پس از تولد و یافتن نسبی هویت وجودی خود، از پدر و مادرش یک خواسته واحد دارد و آن چیزی نیست جز خرید یک تبلت و یا گوشی هوشمند. وسیلهای که اگرچه داشتن آن برای کودکان و نوجوانان نسل قبل با قبحی نانوشته همراه بود، اما برای کودکان نسل امروز امری طبیعی و حتی مقبول است. با آنکه پدر و مادرهای امروزی با خرید چنین گجتهایی برای کودکان خردسال خود نیز کنار آمدهاند، اما هنوز تردیدهایی درباره درستی این اقدام وجود دارد؛ بسیاری حتی در پس این اشتیاق شدید کودکان به مالکیت و استفاده از چنین وسایل الکترونیکی هوشمندی، نگران سلامت جسم و روان این گروه سنی هستند و ابزارهای ذکر شده را تهدید تلقی میکنند. درحالی که گروه دیگر علاقه نسل جدید به کار با چنین وسایلی را فرصتی بینظیر برای تعلیم و تربیت میدانند و معتقدند استفاده درست از این ابزارها، زمینهساز تحولی انقلابی در شیوه آموزش نسل جدید خواهد بود. با اینحال یافتن نقطه بهینهای که به توازن این دو دیدگاه ختم میشود کار سادهای نیست و این موضوع به کارزاری برای جدال هر روزه موافقان و مخالفان استفاده کودکان از این ابزارها تبدیل شده است. پای صحبت کارشناسانی از حوزههای مختلف، تلاش کردهایم تا ابعاد مختلف این ماجرا را بررسی کنیم و به این سوال پاسخ دهیم که خرید تبلت برای کودک؛ آری یا خیر؟
کاربری مفید یا پاسخ به میلی اعتیادگونه؟
ساعات طولانی استفاده کودکان از تبلت و گوشیهای هوشمند و اشتیاق وافر آنها به کار با این دستگاهها باعث شده تا برخی این تمایل را میلی اعتیادگونه تعبیر کرده و بر جنبههای منفی این تمایل تاکید کنند. با اینحال برخی کارشناسان مخالف چنین تعبیرهایی هستند و معتقدند باید با نگاهی امروزیتر به مساله نگاه کرد. علیرضا رحیمی، تربیتپژوه و از کارشناسان حوزه آموزش در گفتگو با ما به تشریح این مساله پرداخت. او در آغاز صحبتهای خود تاکید کرد که شاید پیش از هر چیز باید تعبیر ارائه شده مبنی بر استفاده از این گجتها با میلی اعتیادگونه را اصلاح کنیم. او میگوید: أساسا انسان این ویژگی را دارد که به هر چیزی که او را در مسیر پیشرفت قرار دهد علاقهمند شود و فضای مجازی که حالا یکی از مهمترین عناصر زندگی انسان امروزی شده نیز از این قاعده مستثنی نیست.
رحیمی با اشاره به نقش فضای مجازی و ابزارهای الکترونیکی فراهم کننده امکان استفاده از این فضا برای بزرگسالان امروزی میگوید: اکنون هر کدام از ما به خوبی قبول داریم که روزانه از ابزاری مانند موبایل، بیش از هر یک از وسایل شخصی دیگرمان استفاده میکنیم و اگر اینترنت برای چند دقیقه قطع شود، آرام و قرار نداریم. دلیل این مساله نه صرفا اعتیاد ما، بلکه وابستگی زیاد انجام أنواع کارهایمان به این بستر است و این مساله برای «کودکان و نوجوانان تبلتبهدست» نیز با روندی مشابه در حال تکرار است. زیرا این ابزارها و وجود این فضای مجازی، فرصتی برای آنها فراهم میکند تا هم لذت بیشتری ببرند و هم گاهی همزمان از طریق این بستر آموزش ببیند و آگاهیشان را در زمینههای مختلف ارتقا دهند.
بحث آموزش مجازی که به اجبار از دوران کرونا و با شبکه «شاد» آغاز شد، حالا با تلاش بازیگران مختلف این حوزه در حال توسعه است. تا جایی که اکنون «فیلیمومدرسه» نه تنها با تولید محتوای آموزشی مطابق با محتوای کتابهای درسی پایههای مختلف توانسته توجه دانشآموزان را به خود جلب کند، بلکه برای تابستان آنها نیز برنامههای خاصی تدارک دیده است. شاید این اولین بار است که میبینیم نقش تبلت در کلاسهای تابستانه کودکان تا این اندازه پرنگ شده و تعداد زیادی دانشآموز حتی آموزش مهارتهای فوق برنامه را نیز قرار است از طریق یک گجت هوشمند پیش ببرند. رحیمی با اشاره به ظهور نقشآفرینی اخیر چنین پلتفرمهایی در بحث آموزش کودکان میگوید: همزمانی لذت و آموزش در این فضا، بدون شک آن را به فرصتی بینظیر تبدیل میکند تا بتوان از آن برای رشد بیشتر افراد بهره برد و بتوان از بار منفی نگاه به مساله استفاده کودکان از گجتهای هوشمند کاست. این تربیتپژوه معتقد است: اگرچه بهرهگیری از این فرصت و تبیین ارتباط رسانه و تربیت، موضوع مفصلی است که بسیار جای بحث دارد، اما آنچه اکنون باید به آن توجه داشت، ظرفیتهای بالای این فضا برای بحث آموزش و تربیت و فرصتی است که در اختیار پدران، مادران و متولیان بخش آموزش قرار داده و جا دارد تا ضمن توجه به آسیبهای احتمالی استفاده نادرست از این فضا، از فرصتهای بینظیر آن برای تعلیم، تربیت و رشد غافل نشویم.
رحیمی فضای مجازی را به فضای مدرسه و اجتماع تشبیه کرده و میگوید: قویا معتقدم که لازم است فضای مجازی نیز به مانند دیگر فضاهای فیزیکی و حضوری، برای بهرهبرداری آموزشی و تربیتی آماده شود و مربیان و یا نهادهایی، با شبیهسازی یک محیط یادگیری در این فضا، امکان بهرهمندی از این فرصت رشد را برای کودکان و نوجوانان فراهم کنند. او با اشاره به تلاشهای انجام شده در سالهای اخیر برای بهرهبرداری آموزشی از این فضا میگوید: در این چند سال اقدامات ارزشمند فراوانی برای تبدیل این فضا به یک محیط آموزشی انجام شده که با بهرهگیری از جذابیت و سرگرمکنندگی، شمار زیادی از کودکان و نوجوانان را به سمت کار با این پلتفرمها کشاندهاند؛ اما اینکه هر کدام از این تلاشها تا چه اندازه با اصول تربیتی تطابق دارد، مسالهای است که باید مورد به مورد و به صورت مصداقی مورد بحث قرار بگیرد.
عنصر حذف نشدنی زندگی کودک امروزی
با تمام مزیتهای آموزشی ذکر شده برای گجتهای هوشمند و فضای مجازی، اما همچنان این ابزارها به شمشیر دو لبهای تشبیه میشوند که همزمان با داشتن ظرفیتهای بسیار برای رشد، میتوانند تهدیداتی را متوجه سلامت و آینده نونهالان جامعه کنند. حسین روزبهانی، روانشناس، در صحبتی که پیرامون این مساله با خبرنگار ما داشت، بر یک نکته تاکید میکند و آن این است که این تکنولوژی، از زندگی نسلامروز حذفناشدنی است و به قدری با برنامههای روزانه هر یک از ما عجین شده که خیال کنترل اثرات آن از طریق حذف کامل و یا اعمال محدودیتهای جدی، خیالی باطل است و باید با وضع مجموعه قوانینی برای استفاده کودک از این ابزارها، تلاش کنیم آسیب این موضوع را به حداقل برسانیم.
این روانشناس با تاکید بر نقش قابلتوجه گجتهای هوشمند و فضای مجازی در ارتقا سطح خلاقیت و سواد دیجیتال کودکان و نوجوانان میگوید: چنین اثراتی غیرقابل انکار بوده و به قدری پررنگ هستند که باعث میشود گزینه محرومساختن کودک از استفاده از این ابزار، از ابتدا نقشهای شکستخورده و زیانبار باشد. روزبهانی معتقد است امروزه روشهای آموزش با استفاده از این ابزارهای دیجیتال متحول شده و اکنون افراد میتوانند أنواع مهارتهای جدید و زبانهای خارجی را از طریق بازیسازی و در فضایی سرگرمکننده یاد بگیرند. به طوری که کودکان و نوجوانان ممکن است ساعتها به صورت آرام گوشهای مینشینند و ضمن لذت از کار با این ابزارها، در مسیر یادگیری مهارت جدید حرکت میکنند.
صحبت از معایب و آسیبهای احتمالی کار با برخی فناوریها و گجتهای هوشمند، مثنوی هفتاد من است و حتی بسیاری از آسیبهای احتمالی آن محدود به گروه سنی کودکان و نوجوانان نیست. روزبهانی در تشریح اثرات منفی سواستفاده از فناوریهای دیجیتال برای کودکان و نوجوانان، آسیبهای احتمالی را به دستههای آسیبهای جسمی، ذهنی و اجتماعی تقسیم میکند. او بیتحرکی ناشی از سرگرم ماندن طولانیمدت با أنواع گجتهای هوشمند را زمینهای بر اختلال در رشد جسمی، ذهنی و شناختی کودک میداند و میگوید: این مساله میتواند موجب انزوای تدریجی و بازماندن کودک از یادگیری بسیاری از تعاملات و مهارتهای ارتباطی اجتماعی شود.
روزبهانی آسیب به سیستم بینایی و عصبی کودک و کاهش کیفیت خواب که ناشی از قرار گرفتن طولانی مدت و افراطی در معرض نور آبی است را از دیگر نکاتی میداند که باید حتما مورد توجه و کنترل قرار گیرد تا از مشکلاتی که منجر به اختلالات رشد، نشخوار فکری، وسواس، افسردگی و چاقی میشوند جلوگیری شود. قرار گرفتن در معرض محتوای نامناسب و ارتباط با سواستفادهگران فعال در این فضا، از جمله دیگر آسیبهایی هستند که این روانشناس مورد تاکید قرار داده و میگوید: متاسفانه در صورت نبود نظارت کافی بر محتوایی که کودک ممکن است بر بستر این ابزارها به آن دسترسی پیدا کند، احتمال دستیابی آنها به محتوای مستهجن و حتی خطرناک وجود دارد که آسیبهای قرارگیری در مجاورت این نوع محتوا در این سنین میتواند به مراتب بیش از سنین بزرگسالی باشد. با اینحال او همراهی والدین در استفاده از این ابزارها و در محدود کردن دسترسی کودک به برنامهها و پلتفرمهای مفید را فرصتی میداند تا هم به خواستههای دیجیتال کودک پاسخ داده شود و ضمن بهرهبرداریهای آموزشی، از آسیبهای احتمالی نیز جلوگیری شود.
بایدها و نبایدهای کار با گجت برای کودکان
یکی از مواردی که لازم است برای کنترل عواقب احتمالی و میسر شدن بهرهمندی حداکثری از مزایای فضای مجازی و پلتفرمهای دیجیتال مورد توجه قرار بگیرد، تاکید کافی بر آگاهیرسانی و شفافسازی درباره ابعاد مختلف هر مساله نوظهور است. نیما مجدی، کارشناس ارتباطات و رسانه، وضعیت فعلی نگرانی از آسیبهای احتمالی سومصرف از این گجتها و فضای مجازی را ناشی از خلائی میداند که خانوادهها در آموزش این بخش داشتهاند. او معتقد است که اگر آموزش و آگاهی از این بخش در خانوادهها، همپای رشد فرهنگی، اجتماعی و رسانهای جامعه اتفاق میافتاد، اکنون خانوادهها تا این اندازه نگران عواقب احتمالی استفاده از این ابزارها نبودند. این کارشناس معتقد است که مداخله محدود دولت در فیلتر برخی پلتفرمها و محتوایی که در اختیار گروه سنی خاصی قرار میگیرد، میتواند تاثیر بسزایی در جلوگیری از برخی آسیبهای احتمالی این فضا داشته باشد؛ با اینحال افراط در این کنترلگری که حتی حالا به گروه سنی بزرگسال و بالغان نیز بسط پیدا کرده، با ایجاد یک مقاومت اجتماعی از اثرگذاری آن کاسته است. مجدی تاکید دارد: اینجاست که باید بیش از پیش به سراغ توجه به همان رکن اصلی و پایه اجتماع یعنی خانواده رفت. چنانچه خانوادهها آگاهی کافی نسبت به این ابزارها و أصول استفاده کودکان از ان داشته باشند، میتوان بدون نگرانی جدی از آسیبها، بر ظرفیتهای بالای آن بر بهبود آموزش و توانمندیهای کودکان و نوجوانان تاکید کرد.
برآیند اظهارات کارشناسان این حوزه حاکی از آنست که در کنار اعمال محدودیتهای لازم، اساسیترین مساله در بهرهبرداری موثر از این گجتهای هوشمند را باید همراهی والدین با کودکان در کار با این دستگاهها و هدایت آنها به سمت استفاده از پلتفرمها و محتوای آموزشی استاندارد و جذاب دانست. این مساله در مورد نوجوانان باید در فضایی سرشار از تعامل، اعتماد، گفتگو و به دور از هرگونه سختگیری افراطی انجام شود. چه باور کنیم یا نه، این ابزارها و فضای مجازی، حالا دیگر از زندگی نسل امروز قابل حذف شدن نیستند و ضروری است تا با تمرکز بر فرصتهای بهرهبرداری از آن، راه را بر آسیبهای احتمالی ببندیم.