به گزارش زیرنویس، صورت آناهیتا هنوز کبود است. او دادخواستی برای طلاق تنظیم کرده و خواستار جدایی از همسرش مهرشاد شده است.
آناهینا درباره کبودی صورتش و زندگی شخصیاش میگوید:
چرا صورتت کبود شده است؟
شوهرم کتکم زد. مهرشاد دست بزن دارد. این سومین بار است که من را کتک میزند.
چرا با هم دعوا کردید؟
دیر به خانه آمد. غر زدم که نمیشود هر شب دیر به خانه بیایی و باید به زندگیات پایبند باشی. سر این موضوع با هم درگیر شدیم و کتکم زد.
شبهایی که دیر میآید کجا میرود؟
میگوید سرکار است اما من که خبر ندارم. شاید جای دیگری میرود.
شغل شوهرت چیست؟
مسافرکشی میکند. چند سال پیش مغازه داشت ورشکسته شد و حالا یک ماشین خریده و با آن کار میکند.
چرا به شوهرت شک داری؟
او وقتی ورشکسته شد که با زنی وارد رابطه شد. آن زن همه پولهایش را برد و من و بچهام عذاب کشیدیم.
چرا همان موقع از شوهرت جدا نشدی؟
گفت اشتباه کرده و خواست او را ببخشم. من هم به خاطر بچهام بخشیدم.
چرا فکر میکنی او باز هم خیانت کرده است؟
چون هنوز به او شک دارم.
فکر میکنی شوهرت با طلاق موافقت کند؟
به من میگوید مهریه را ببخش و بچه را بده، طلاقت میدهم؛ ولی من نمیخواهم این کار را بکنم. من میخواهم بچهام با خودم باشد.
خانوادههای شما چه نظری دارند؟
پدر و مادرم به من میگویند طلاق بگیر و برگرد به خانه خودمان. من هم میخواهم همین کار را بکنم؛ اما پدر و مادر مهرشاد موافق نیستند. آنها میگویند من باید بدبینیام را کنار بگذارم. حاضر نیستم شوهرم را ببخشم.