هیچ کس در دنیای فوتبال نیست که مخالف پیشرفت بازیکنان باشد. این فرض را نیز همه دنیا قبول دارند که حضور در فوتبال مدرن اروپا حتی بدون بازی، به پیشرفت یک بازیکن بسیار کمک میکند چرا که او زندگی و تمرین کردن حرفهای را میآموزد و از دانش مربیان و تجربه بازیکنان بزرگ درس میگیرد.
در تمام دنیا کشورهای در حال توسعه استعدادهای جوان خود را تشویق میکنند که حتی با قیمت کمتر به اروپا بروند. ره اورد حضور آنها از حضور در بالاترین سطح فوتبال جهان، باعث پیشرفت تیم ملی کشورشان هم میشود. همان کاری که کارلوس کی روش در بدو حضور در ایران کرد و ثمرهاش را با این نسل میبینیم که سه بار با خیال راحت به جام جهانی رفته و حالا نیز مدعی اول قاره است.
در زمان کی روش یک بدعت خوب که میان بازیکنان جوان جا افتاد این بود که قید پولهای لیگ برتر و کشورهای عربی را زده و به دنبال پیشرفت در قاره سبز باشند. ما در تمام این سالها نان حضور ستارههایمان در اروپا را خوردیم و تا توانستیم به درستی و به حق به داشتن لژیونهایمان افتخار کردیم. اما ببینید که حالا چه شده است…
بازگشت بازیکنان شاغل در خارج همیشه و همه جا بد نیست. وقتی امیر قلعه نویی به تیم ملی آمد، صحبت از تغییر رویکرد و نگاه به لیگ برتر داشت. همین جمله باعث شد بازیکنان پا به سن گذاشتهای که در کشورهای عربی به زندگی بدون فوتبال عادت کرده بودند، قید دلارهای کلان را زده و به لیگ برتر آمدند تا تیم ملی را از دست ندهند. این یک اتفاق خوب بود. میبینیم که حالا چقدر در کیفیت بازی این دست از بازیکنان تغییر صورت گرفته است. حداقلش این است که دیگر بازیکنان ملی پوش ما هر روز پیش چشم آنالیزورهای تیمهای عربی نیستند که تمام نقاط ضعف آنها را سیاهه کرده در بازیهای ملی به ما ضربه بزنند! اما وقتی صحبت از بازگشت لژیونرها از اروپا میشود مسئله فرق دارد. آن هم بازیکنانی که هنوز به ۳۰ سالگی نرسیده و میتوانند چند سال دیگر در بالاترین سطح بمانند. هیچ کس در فوتبال ایران با بازگشت امثال جهانبخش، سردار آزمون یا علی قلیزاده موافق نیست، پس چطور میشود که عدهای با ارقام درشت آنها را وسوسه به بازگشت میکنند؟
در فوتبال ایران هیچ تیمی به معنای واقعی خصوصی نیست و همه به نوعی به کیسه بیت المال وصل هستند. اما متاسفانه آنهایی که تابلودار دولتی هستند، سردمدار این ریخت و پاشها شدهاند. همین حالا در فصل نقل و انتقالات بیش از تعداد انگشتان یک دست بازیکنانی داریم که رقم قرارداد آنها بالای یک میلیون دلار است. برای چنین باشگاههایی پرداخت کمی بیشتر برای کشاندن این استعدادها به ایران کار سختی نیست. اما سوال اینجاست که این مدیران از کیسه بیت المال به چه چیزی ضربه میزنند؟ به تیم ملی مملکت که سمبل و نماد کشور است، به بازیکنانی که قرار است دل مردم را شاد کنند. آنها که قبلا در موردشان گفته میشد با ترانسفر شدن ارزآوری میکنند، حالا پول بیت المال به پایشان ریخته میشود تا برگردند!
خاک این کشور در هر کوچه و خیابان پر است از استعدادهایی که میتوانند یک قایدی یا سردار آزمون یا طارمی دیگر باشند. چرا این باشگاهها با یک صدم این هزینهها تیمهای پایهای خود کمک نمیکنند تا این استعدادها شناسایی و بعد با ترانسفر آنها هم فوتبال پیشرفت کند و هم خودشان درآمد زا شوند؟ به جایش راحت زیر باد کولر مینشینند با پولهای بیت المال استعدادها را وسوسه میکنند تا برگردند و خود آقایان را مشهور کنند! بازیکنی که در بالاترین سطح لیگ قهرمانان اروپا بازی کرده چه انگیزهای برای بازی در لیگ برتر دارد؟ چرا باید جای یک جوان جویای نام را در لیست بگیرد و چرا باید پیشنهادی بیشتر از اروپا در داخل به او بشود؟ آن هم نه از جیب خود که از کیسه بیت المال!
کاش فدراسیون هرچه زودتر مقابل این پدیده بایستد و اجازه ندهد با وسوسه این معدود بازیکنان باقی مانده در اروپا به تیم ملی در سالهای آینده ضربه بخورد.