سردار فارسی خبرنگار اطلاعات نوشت: کودکی، دورانی است که فرزندان باید در آن از موهبتهایی چون کانون گرم خانواده و شادی برخوردار باشند، اما گاهی مشکلاتی همچون فقر اقتصادی و فرهنگی باعث میشود گروهی از کودکان در لابهلای مشکلات گم شوند، فضای گرم کودکانه را به جبر روزگار ترک کنند و وارد محیط کار بزرگسالان شوند که این محیط جدید، افزون بر آسیبهای جسمی، آسیبهای روانی و اجتماعی فراوانی بر آنان وارد میکند.
«کودکان کار» به گروهی از کودکان گفته میشود که بهجای بازی و تفریح کودکانه، در محیط بیرون از خانه مشغول کار میشوند. این اشتغال میتواند طیف گستردهای را دربر بگیرد. این کودکان، انواع کار واقعی و کاذب، کارگری غیرحرفهای، تکدیگری (گدایی)، واکس زدن، فروش کالاهای کمارزش و دهها مورد مشابه از این کارها را تجربه میکنند. برخی از آنها در خیابان، گرفتار باندهای مجرمانه شده و به سمت اعمال و رفتارهای ناهنجار و مجرمانه ازجمله خریدوفروش مواد مخدر، جیببری و مانند آن کشیده میشوند.
کودک کار درواقع فردی است که بهواسطه فقر، مشکلات اقتصادی و فرهنگی یا توسط باندهای مافیایی بهمدت طولانی و مستمر بهکار گرفته میشود. کودکان کار معمولا در معرض آسیبهای جسمی، روحی، روانی و اجتماعی قرار دارند، از تحصیل محروم هستند و به نیازهای کودکی آنها توجهی نمیشود، همچنین خطرات زیادی ازجمله اعتیاد به مواد مخدر آنان را تهدید میکند.
تعریف کودک کار
در تعریف جهانی، کودکان و نوجوانان کار به چند دسته تقسیم میشوند: گروه اول، کودکان فقیری هستند که با خانواده زندگی میکنند، شبها به خانه برمیگردند، بزهکار نیستند و برخی از آنها به مدرسه نیز میروند. گروه دوم کودکانی هستند که استقلال نسبی دارند، از مدرسه جدا شدهاند و روابط آنها با خانواده درحال گسست است. گروه سوم کودکانی هستند که همراه خانواده در خیابان زندگی میکنند و در معرض انواع خطرات قرار دارند. گروه چهارم نیز کودکانی هستند که رابطۀ آنها بهصورت کامل با خانواده قطع شده و بهواسطه فقر، مکان مناسبی برای زندگی ندارند و برای گذران روزانه زندگی، بیشتر به بزهکاری روی میآورند.
در ایران، آمار کودکان کار و خیابانی در استانهای مختلف با توجه به جغرافیا و تفاوتهای فرهنگی و اقتصادیشان متغیر است. محل کار این کودکان لزوما در خیابان نیست؛ آنها در باربریها، خیاطیها، آجرپزیها، خانهها و کارگاههای زیرزمینی مشغول به کار هستند و برخلاف تصور عموم جامعه، اکثرشان تحت سرپرستی والدین خود قرار دارند، اما این خانوادهها درگیر آسیبهای گوناگون اجتماعی همچون حاشیهنشینی، فقر، بیکاری، مشکلات حاد معیشتی، اعتیاد، خشونت و تجاوز هستند. بیشتر این خانوادهها در انجام مسئولیتهای سنگین پدری و مادری، ناآگاه و ناتوانند.
نگرش سازمانهای رسمی ایران
پدیدۀ کودک کار را در گفتگو با علیرضا سمائی، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی استان همدان بررسی کردهایم. وی در پاسخ به این پرسش که کودک کار به چه کسی گفته میشود و این کودکان چه ویژگیهایی دارند و به چند دسته تقسیم میشوند میگوید: به کودکان شش تا هجده سال که در ساعات شبانهروز، در خیابانها، اماکن پرتردد مثل پارکها، پایانهها و مانند آن بهصورت دائمی یا موقت مشغول کسب درآمد یا وقتگذرانی باشند، کودکان خیابانی و کودکان کار میگویند.
این تعریف، کودکان دارای سرپرست را نیز دربر میگیرد، ولی وضعیت آنها بهگونهای است که بهدلیل فقر یا بیخانمانی ـ بهصورت محدود یا نامحدود ـ در خیابان بهسر میبرند؛ این تعریف، هم کودک یا نوجوانی را که فاقد سرپناه است و در خیابان بهسر میبرد شامل میشود و هم کودک و نوجوانی را که با خانواده و سرپرست ارتباط دارد.
طبق قوانین کشور ایران، اشتغال و بهکارگیری کودکان در سن زیر ۱۵ سال ممنوع است، اما نوجوانان بین ۱۵ تا ۱۸ سال را با ملاحظاتی مثل ممانعت از مشاغل سخت و زیانآور و عدم بهرهکشی میتوان بهکار گرفت.
این گروه سنی با رعایت چنین شرایطی، کارگر نوجوان شناخته میشوند.
چگونگی شناسایی کودک کار
از سمائی میپرسیم کودک کار چگونه شناسایی میشود و نوع کار و حداقل سن مناسب برای کار کودک چند سال است؟ پاسخ میدهد: در فرآیند ارتباطی که توسط مددکار شکل میگیرد، با ایجاد حس اعتماد و پذیرش، کودکان خیابانی، شناسایی و جذب میشوند. اطلاعات اولیه توسط مددکار بهمنظور شناسایی وضعیت اجتماعی کودک انجام میشود.
واقعیت این است که شناسایی و کنترل کار کودکان بهدلیل شرایط اجتماعی، فقر و… به آسانی ممکن نیست. بخشی از این کودکان در کارگاههای غیررسمی و زیرزمینی و زمینهای کشاورزی بهکار گرفته میشوند، درحالیکه اداره کار بهطور رسمی فقط بر کارگاهها و کارخانههای رسمی یا شناختهشده نظارت میکند. بخشی از کودکان کار یا کودکان خیابانی نیز در سطح خیابانها، معابر، آرامستانها، پارکها و مانند آن کار میکنند.
کودک اگر در محیط ایمن، تحت نظارت والدین و سرپرست، مشغول فعالیت و کار باشد، خیلی نگرانکننده نیست. آنچه نگرانکننده به نظر میرسد حضور و فعالیت کودکان در محیطهای ناایمن یا خیابان و در شرایط نامناسب است.
خاستگاه طبقاتی کودکان کار
این کارشناس امور اجتماعی درباره طبقه اجتماعی کودکان کار و نقش آنها در تأمین درآمد خانوار میگوید: اصطلاح یا تعبیر کودکان کار خیابانی درواقع شامل کودکان طبقات متوسط و پایین و برآمده از شرایط فقر و آسیبهای اجتماعی میشود. این کودکان، عمدتا کمک خرج خانواده هستند.
البته باید این موضوع را نیز متذکر شوم که کار کودکان همیشه و در همۀ جوامع وجود داشته و منحصر به کشور ما نیست. بسیاری از آدمهای موفق و شخصیتهای بزرگ، در کودکی کار کردهاند. کار در محیط و در شرایط ایمن ـ چنانکه گفتم ـ آسیبهای اجتماعی در پی ندارد.
سمائی در بررسی آسیبهای پیش روی کودکان کار میافزاید: خطرات و تهدیدهای گوناگونی در ابعاد مختلف جسمی، روانی و اجتماعی کودکان کار را تهدید میکند. به لحاظ جسمی ممکن است در معرض انواع بیماری و آسیب قرار بگیرند، از نظر روانی در معرض استرس، احساسهای ناخوشایند و به لحاظ اجتماعی ممکن است در شرایط رفتارهای هیجانی، پرخاشگری و… قرار گیرند.
بازماندگی از تحصیل، خطرات اعتیاد و وابستگی به مواد مخدر، سوءاستفاده ابزاری، مشارکت دادن آنان در رفتارهای پرخطر و مجرمانه، خشونت، خریدوفروش مواد مخدر، اقتصاد جسمی و جنسی و… همگی از موارد نگرانکننده و خطرآفرین برای این دسته از کودکان است.
چگونه میتوان کودکان کار را به زندگی معمولی برگرداند و از آسیبها جلوگیری کرد؟
سمائی توضیح میدهد: ارتقاء مهارتهای اجتماعی، تلاش برای افزایش سلامت اجتماعی و روانی آنان، تأکید و پیگیری برای تداوم تحصیل، توانمندسازی خانوادهها و آگاهسازی والدین با هدف کاهش یا حذف کار کودک در خیابان و ارائه آموزشها و مهارتهای مقابلهای، مهمترین اقدامات در این زمینه محسوب میشوند.
تفاوت کودکان کار با کارگران فصلی
تفاوت کودک کار با کودکان دیگر که بهصورت فصلی، بهخصوص در تابستان کار میکنند، چیست؟ آیا هر دو گروه، کودک کار محسوب میشوند؟
سمائی این دو گروه را از هم جدا میکند و بر پایه تعریفهای علمی موجود، معتقد است کار فصلی برای کودکان، مانند کار برخی از دانشآموزان در فصل تابستان، جنبه سرگرمی دارد و چه بسا که از سر نیاز نباشد، ولی آن کاری که منجر به توقف تحصیل شده و در شرایط نامناسب انجام میشود و اموری مثل زبالهگردی و نظایر آن که به جسم و روح کودکان آسیب میزند، آنان را در شمار کودکان کار قرار میدهد.
چه تعداد کودک کار در استان همدان شناسایی شده و سازمان بهزیستی استان در این باره چه اقداماتی انجام داده است؟ سمائی میگوید: در سال ۱۴۰۲ تعداد ۱۰۲ کودک در شهرستان همدان و ۲۰ کودک در شهرستانهای نهاوند، ملایر، بهار و اسدآباد شناسایی و از خدمات سازمان بهزیستی برخوردار شدند.
جذب و شناسایی کودکان، انجام ارزیابی و بررسیهای لازم، ارائه حمایتهای تحصیلی و تسهیلات اشتغال و سرمایه کار، ارائه کمکهای موردی، آگاهسازی کودکان و والدین در راستای کاهش آسیبهای ناشی از کار در خیابان و… از مهمترین موارد مقابلهای است که برای این کودکان انجام میدهیم.
وضعیت کودکان کار در استانهای دیگر به جمعیت و شرایط هر استان بستگی دارد. اقدامات در استانهای پرجمعیت و با شرایط اجتماعی متفاوت، اندکی متفاوتند. در استانهایی که مواردی نظیر مهاجرتپذیری و تردد و اقامت اتباع غیرایرانی دارند، شرایط سختتر و آمار کودکان کار بیشتر از جاهای دیگر است.
مسئولیت جامعه
سمائی در ادامه به مسئولیت جامعه در برابر کودکان کار میپردازد و توضیح میدهد: کودکان خیابانی یا کودکان کار خیابانی، همگی به نوعی فرزندان، آیندهسازان و سرمایههای معنوی و اجتماعی کشور به شمار میروند. ازاینرو همۀ دستگاهها و نهادهای مرتبط با این موضوع، باید مسئولیتمدارانه حرکت و رفتار کنند. همه شهروندان باید با این کودکان، رفتار شایسته داشته باشند.
تکدیگری، یکی از آسیبهایی است که در میان کودکان خیابانی شایع میشود. مردم باید با کودکان متکدی، رفتار درستی داشته باشند و پشتیبانی و دلسوزی بیجا به خرج ندهند. از سوی دیگر، نباید جامعه به کودکان متکدی یا کلا کودکان خیابانی بیتوجه باشد و یا رفتاری کند که به تحقیر آنها بینجامد. تقویت تکدیگری و تحقیر، آسیبهای بیشتری برای این کودکان به دنبال دارد.