هادی طباطبایی ۲۵ تیر سال ۱۳۹۰ مصاحبه بسیار تندی در زیرنویس انجام داد و به شدت مقابل امیر قلعهنویی سرمربی اسبق استقلال ایستاد. با هم چکیده حرفهای هادی را میخوانیم:
- سال ۱۳۷۶ دروازهبان بهمن بودم و مرحوم ناصر حجازی عملکردم را پسندیده بود به همین خاطر مدیران وقت باشگاه استقلال با من مذاکره کردند تا در نیمفصل به استقلال بیایم اما یک عده کملطفی کردند و من هم از این مسئله ناراحت شدم به همین خاطر ترجیح دادم راهی سنگاپور شوم در حالی که اگر آن سال به استقلال میرفتم، قطعا در جام جهانی فرانسه حاضر میشدم.
- یک عده ذهن ناصرخان حجازی را نسبت به من خراب کردند.
- سال ۱۳۷۲ هنگامی که ۱۸ ساله بودم و استقلال در لیگ دست سوم بازی میکرد از این تیم پیشنهاد داشتم اما در آن مقطع ترجیح دادم نیایم چون حس میکردم تحمل فشار حضور در تیم پرطرفداری مثل استقلال را ندارم. ماجرای سال ۷۶ را هم که گفتم و در نهایت رسیدیم به سال ۷۸. من قبل از پیوستم به استقلال تحت عنوان یار کمکی برای فجر سپاسی بازی کردم. آن زمان منصورخان پورحیدری علاوه بر سرمربیگری تیم ملی، هدایت فجر سپاسی را هم بر عهده داشت. چند وقت بعد ایشان مدیر فنی استقلال شد و از من هم برای حضور در استقلال دعوت کرد. این بار دیگر بدون هیچ مشکلی آمدم.
- به واسطه درخشش در بازی مقابل دانمارک (پاییز سال ۱۳۷۸) به من لقب شیر کپنهاک دادند. در فوتبال ایران القاب افراد معدودی ماندگار شد و خوشحالم من هم یکی از همین نفرات هستم. بعد از آن مسابقه، پیتر اشمایکل دروازهبان مشهور دانمارک با خبرنگاران مصاحبه کرد و گفت: من فکر میکردم بهترین دروازهبان جهان هستم ولی امروز دیدم بهتر از من هم وجود دارد.
- مصدوم شدن من توسط مهدی هاشمینسب در آستانه جام ملتهای ۲۰۰۰ لبنان یک اتفاق بود. هنوز هم بعد از گذشت سالیان متمادی نظرم عوض نشده و اصلا به این فکر نمیکنم که هاشمینسب من را تعمدی زد تا پرویز برومند فیکس شود. اصلا اینطوری نبود بلکه فقط یک اتفاق بود و تمام شد.
- تابستان سال ۸۲ یک روز وقتی داشتم برای رفتن به تمرین آماده میشدم، از باشگاه استقلال به من زنگ زدند و گفتند به جای تمرین، بیا باشگاه. در داخل باشگاه به من گفتند امیر قلعهنویی به عنوان سرمربی تیم، چند استقلالی را کنار گذاشته و شما هم جزو آنها هستی. من هم خیلی راحت گفتم خیلی ممنون که مزد زحمات ۵ سالهام در استقلال را دادید. دکتر قریب مدیرعامل باشگاه من را کشید کنار و گفت مگر ما میگذاریم بازیکن با اخلاقی مثل تو از استقلال برود! اما در جواب گفتم: آدمی نیستم که اگر از در بیرونم کنند، از پنجره وارد شوم. من میروم و تا وقتی امیر قلعهنویی در استقلال باشد هرگز به این تیم برنمیگردم. همین کار را هم کردم. البته چون در لیگ دوم حرفهای با وجود نمایش ضعیف استقلال، عملکرد خوبی ارائه کرده بودم آقایان از ترس اینکه در تیم دیگری بدرخشم، به معنای واقعی کلمه در حقم بیمعرفتی کردند و ۱۶ ماه به من رضایتنامه ندادند. این کار مسیر زندگیام را تغییر داد و دل مادرم را شکست به طوری که بنده خدا هر وقت مرا میدید، میزد زیر گریه و آخر سر هم سکته کرد و رفت. وقتی مادرم از این دنیا رفت، خیلیها از طرف قلعهنویی پیغام میدادند که بیا آشتی کنیم اما در جواب به آنها گفتم به خاطر این بیمعرفتی دل مادرم خون شد و باید از او حلالیت بگیرید.
- بعد از فوت مادرم، حمید بابازاده زنگ زد تا تسلیت بگوید. به او گفتم میدانم الان رفیقت کنار دستت نشسته. بهش بگو دیگه خیلی دیر شده. من هرگز امیر قلعهنویی را حلال نمیکنم.
- طی ۵ فصلی که در استقلال بودم در مجموع ۷۱ میلیون تومان درآمد داشتم.
- همانطور که گفتم ذهن ناصر حجازی عزیز را نسبت به من خراب کردند مثلا به ایشان گفته بودند قد هادی کوتاه است اما وقتی مرا از نزدیک دید، گفت قد تو که اصلا کوتاه نیست. هیچوقت یادم نمیرود حجازی مصاحبه کرد و گفت اگر هادی طباطبایی را داشتم سالها استقلال را قهرمان آسیا میکردم!