داوری در فوتبال ما یک معمای همیشگی و یک بستر برای جنجال و دعوا است. به شهادت آرشیو، ما در خبر ورزشی همیشه طرفدار داوران بودیم و با توهم توطئه و قضاوت نادرست در قبال این زحمت کشان مخالف، اشتباهات داوری را سهوی میدانیم و البته که خواستار برخورد با معدود کسانی هستیم که این جامعه شریف را لکهدار میکنند.
عقل سلیم میگوید هر معلولی علتی دارد. چرا و چطور داوری ما در این سالها به این جایگاه رسیده و مسبب این وضعیت چه کسانی هستند؟ حالا که در پرونده باشگاه مس رفسنجان رئیس کمیته داوران بازداشت شده خیلی راحت است که انگشت همه اتهامات را به سمت او بگیریم اما باز به شهادت آرشیو ما رسانهای بودیم که در دوران اوج اقتدار عضو محترم هیات رئیسه فدراسیون، عملکرد او را نقد میکردیم.
اینجا صحبت از اتهام و گفتهها و شنیدهها نیست. اینجا یک بحث و بررسی کارشناسی روی کارنامه کسانی است که حال و روز داوری را به اینجا رساندند. آدمهای کوچکی که لایق صندلیهای بزرگ نبودند و شأن و جایگاه آن صندلی را تا سطح خود پایین آوردند….
یکی از دلایل ضعیف شدن داوریها افزایش بیرویه و بدون قاعده و منطق داوران بود. هر کس رای رئیس هیات فلان استان را میخواست، به داور او ابلاغ میداد! داوران زحمتکش پاسوز این نورچشمیها شدند و خیلی راحت حق آنها خورده میشد، در عوض اشتباهات و ایرادات این آموزش ندیدهها و یک شبه داور شدهها، به پای کسانی نوشته میشد که سالها با شرافت در این حرفه عرق ریخته و زحمت کشیده بودند.
اما مگر نه اینکه دیکته نانوشته غلط ندارد؟ اینکه شما هیچ کاری نکنید و بابت مسئولیتی فقط حقوق بگیرید و مصاحبه کنید، به مراتب بدتر از آزمون و خطا است. ما مسئولانی داشتیم و داریم که دست به هیچ کاری نزده ولی برای حفظ صندلی خود چه کارها که نمیکنند!
اما میدانید بدتر از این قشر کدام هستند؟ آنهایی که برای رسیدن به یک صندلی شعار و وعده میدادند و می دهند! رنگارنگ از چین و ماچین تا اروپا، سفره صفات و مدیریت آنها پهن بود و وقتی به صندلی و میز رسیدند، جز خطا و اجحاف نکردند.
متاسفانه این روش مدیریت به سایر بخشهای فوتبال هم تسری پیدا کرد و امروز میبینیم شعار جوانگرایی در عرصه فنی و تیم ملی بزرگسالان نیز پوششی شده برای نادیده گرفتن شایستهها و افراد لایق، خروجی این جوانگرایی چه بوده است؟ فقط مهدی لیموچی و جواد آقاییپور که کل تیمهای بزرگ و کوچک ما به دنبال آنها هستند!
این جوانگرایی از داوری استارت خورد. از مصیبتهای ما این است که حافظه قوی نداریم و خیلی راحت فراموش میکنیم که همین چند سال پیش به بهانه و اسم جوانگرایی، چطور الماسی درخشان همچون علیرضا فغانی را کنار گذاشتند اما هیچ داور جوانی به جای او وارد لیست بین المللی نشد!
و حالا نگاه کنید به آخرین ره آورد این مدیریت که فاجعه بارتر از دستگیری رئیس کمیته داوران است. امیر سامان سلطانی در سالهای اخیر به شهادت تمام رسانهها بهترین استعداد داوری ایران بود. داوری که وقتی در لیگ برتر به زمین میرفت تا سوت بزند، لااقل از نیمی از بازیکنان حاضر در زمین کوچکتر بود!
امیر سامان سلطانی هنوز ۲۸ ساله نشده، در تمام ۵ سال اخیر پای ثابت کلاسهای پیشرفته داوری در afc بوده است. کلی وقت و هزینه و بودجه برای آموزش او صرف شد و در کمال تعجب و ناباوری جهانیان نام او از لیست بین المللی بیرون ماند!
باید صبر کنیم تا شهریور ماه و برخورد فیفا و afc را با فدراسیون فوتبال ایران ببینیم که چطور با این خبط بزرگ روبرو خواهند شد. کاری که اگر هر کس بکند، دمار از روزگارش در می آورند! مگر میشود کشوری ۵ سال جوانی را به عنوان نماینده و آینده داوری خود کلاسها و میادین بینالمللی بفرستد و بعد از قبولی او در تمام آزمونها نامش را در لیست نگذارد؟
دنیا در هر عرصه و تخصصی مقابل چنین تخلفهایی یک برخورد و واکنش ثابت دارد، مهر قرمز تخلف و البته که تا تشکیل پرونده قضایی برای متخلفین هم جلو میرود اما فعلاً تا به آن روز برسیم، چیزی که از دست فوتبال ایران و آینده داوری رفت یک استعداد مسلم بود.
هرکس جای او بود بعد از این همه سال زحمت و مرارت ناامید میشد و عطای فوتبال و کشور ایران را به لقایش میبخشید. امیر سامان سلطانی از ایران رفت، همانطور که علیرضا فغانی رفته بود. او از دو سال دیگر با پرچم کانادا در جام جهانی و میادین بزرگ سود خواهد زد و اینجا ما تمام کاسه کوزهها را بر سر خداداد افشاریان میشکنیم….
در حالی که آن سیستمی که امثال خداداد افشاریان را به وجود آورد و آن بالا نشاند، کماکان فعال است و یک افشاریان دیگر را آنجا خواهد گذاشت تا ادامه دهنده منویات خود باشد. به بهانه جوانگرایی علیرضا فغانی را از دست دادیم و حالا جوانترین داور و استعدادمان را هم از دست میدهیم.
و متاسفانه که هیچ نظارت و برخوردی با این سطح از بیکفایتی در مدیریت فوتبال از سوی نهادهای نظارتی دیده نمیشود. اگر یک بار ورود کنند و ریشه چنین تخلفهای آشکار و بزرگی را درآورند، اگر افراد از چرخه فوتبال مادام العمر حذف شوند، دیگر کسی جرات نمیکند این چنین در روز روشن دست به جنایت علیه فوتبال بزند.
رفتن امیر سامان سلطانی از ایران و داوری ایران یک اتفاق عادی نیست، یک جنایت و فاجعه است که اگر با آن برخورد نشود اپیدمی شده و جسم حیف فوتبال ایران را به مرگ میکشاند.