سونامی انرژی برای ایران در سال ۱۴۱۰ / ابر بحران در میادین مشترک

به گزارش زیرنویس، بحران انرژی تا سال ۱۴۱۰ تبدیل به ابربحران می‌شود. کسری‌ها در بخش بنزین ، نفت ، گاز و برق به سرعت افزایش می‌یابد و این ناترازی می‌تواند ایران را از یک کشور صادرکننده نفت به واردکننده نفت و میعانات تبدیل کند. با وجود تاکید مسئولان در دست‌کم یک دهه گذشته بر لزوم رفع این ناترازی اما برنامه عملی که نتیجه مثبتی در جهت رشد تولید و یا مدیریت مصرف داشته باشد اجرا نشده است.

در حوزه بنزین با شوک‌های قیمتی، تلاش شده این ناترازی تا حدی جبران شود، در حوزه گاز، جایگزینی بخاری‌ها در برنامه‌ها آورده شده و در بخش برق با خاموشی‌های مکرر سعی در عبور کوتاه‌مدت از بحران شده است. مجموعه برنامه‌هایی که نه‌تنها به اصلاح ساختار کمکی نکرده که به جز مقاطعی کوتاه، نتوانسته در کاهش ناترازی نقشی داشته باشد. امروز برای جلوگیری از بروز یک ابربحران ناگزیر به اقداماتی سخت و گذر از راهی دشوار هستیم که حتماً رئیس‌جمهور آینده طی برنامه‌ای جامع باید نسبت به انجام آن اقدام کند.

هرچند برخی کارشناسان افزایش قیمت را راهی مناسب و گریزناپذیر برای عبور از این بحران می‌دانند اما عبدالله باباخانی کارشناس انرژی معتقد است بدون افزایش قیمت حامل‌ها می‌توان با سه روش این ناترازی را کاهش داد. او در طرحی با عنوان «گذر از بحران انرژی ایران» بر متشکل شدن مدیریت انرژی در کشور، افزایش برداشت از میادین مشترک و تنوع سبد سوخت تاکید می‌کند.

باباخانی در گفت‌وگو با هم‌میهن راه‌های عملی اجرای این طرح را توضیح می‌دهد و می‌گوید: «وقتی ما سالی ۱۰۰ میلیارد دلار به‌دلیل عدم مدیریت روز در انرژی و تحریم‌ها هدر می‌دهیم و فقط ۳۵ میلیارد دلار یارانه می‌دهیم، چرا ابتدا باید سراغ مردم برویم. خودروسازها سالی ۸ میلیارد دلار به‌خاطر ماشین غیراستاندارد از بنزین کشور را هدر می‌دهند، چرا جوابش را مردم بدهند. هزینه تحمیلی به‌خاطر بد مدیریت کردن در تولید برق و هدررفت در خطوط انتقال نیرو چه ربطی به مردم دارد.»

او اضافه می‌کند: «با توجه به درآمد کم مردم، به‌هیچ‌عنوان نباید سراغ تغییر قیمت‌ها رفت. نصف همان ۱۰۰ میلیارد دلار عدم مدیریت درست انرژی کشور را اصلاح کنند، برای مردم این نسل و نسل آینده کافی است. فراموش نکنیم که برداشت ۱۸۰ میلیارد دلار نفت و گاز از زیر زمین در واقع متعلق به خود مردم است که دولت پیش پیش به‌عنوان مالیات پنهان بر می‌دارد. اما به‌خاطر بد مدیریت کردن در بخش انرژی حدود ۱۰۰ میلیارد دلار آن را هدر می‌دهد.»

*‌بحران انرژی یکی از مهمترین بحران‌های اقتصاد ایران است. شما دورنمای این بحران را چگونه می‌بینید؟

در این ۱۳ دولت قبلی صنعت نفت ایران از یک صنعت بین‌المللی و رقیب به یک صنعت محلی و فرسوده تبدیل شده است؛ به‌طوری‌که نزدیک به ونزوئلایی شدن هستیم. صنعت گاز وضعیتی اسفناک‌تر از صنعت نفت پیش رو دارد. صنعت برق کشور یکی از بدترین راندمان‌های نیروگاهی و بیشترین افت برق در شبکه کشور را دارد. به صورتی که حدود ۵ برابر نیروگاه اتمی بوشهر، برق بیشتری نسبت به استاندارد جهانی در شبکه برق کشور هدر می‌رود.

*‌در صورتی که فرض بر این باشد که این روند اصلاح نشود، چه وضعیتی در سال‌های بعد خواهیم داشت؟

با همین دست فرمان پیش برویم در سال ۱۴۱۰ با بحران روبه‌رو می‌شویم. تا سال ۱۴۱۰ در ‌بخش گاز به‌طور میانگین روزانه حدود ۵۰۰ میلیون مترمکعب کسری خواهیم داشت که در پیک زمستان به ۸۰۰ میلیون مترمکعب هم می‌رسد. در بخش بنزین روزانه حدود ۸۰-۷۰ میلیون لیتر کسری خواهیم داشت. در بخش برق میانگین حدود ۶۰ گیگاوات کسری خواهیم داشت که در پیک به ۸۰ گیگاوات هم خواهیم رسید و در بخش  نفت تقریباً همه تولید مصرف داخلی می‌شود و شاید واردکننده حدود ۵۰۰ هزار بشکه نفت هم بشویم.

*این اعداد و ارقام تا آن زمان کشور را زمین‌گیر کرده‌اند. ابربحران انرژی می‌تواند کشور را به سمت بحران‌های مکرر اجتماعی سوق دهد.

این نتیجه حکمرانی اشتباه در ۱۳ دولت قبلی در بخش انرژی بوده است. در دولت‌های گذشته وزیر نفت فقط وظیفه تولید نفت و گاز را برعهده داشته است. این تعریف اشتباه از وظایف به‌گونه‌ای بود که در دوره‌ای لوله‌کشی گاز از افتخارات یک وزیر معرفی می‌شد. وزیر نیرو هم فقط تلاش کرده برق بیشتر تولید کند. کشور از لحاظ شدت مصرف انرژی رتبه نخست جهان را دارد. به‌عبارتی در ایران برای یک خودرو ۱۵ برابر مشابه همان خودرو در ژاپن انرژی مصرف می‌شود.

از صنعت گاز به سمت پتروشیمی‌ها رفتیم، اما به‌جای تکمیل زنجیره و رسیدن به اهداف فلسفه وجودی پتروشیمی‌ها برای درآمد چند برابر، به خام‌فروشی در پتروشیمی‌ها به‌دلیل تکمیل نکردن زنجیره پایین‌دستی ادامه دادیم.

امروز افتخار ما این است که با خطوط لوله و تجهیزات کشورمان، بازار آذربایجان، ارمنستان و عراق را به ترکمنستان داده‌ایم و در آینده نزدیک بازار پاکستان و هندوستان را به روسیه می‌دهیم. ایرانی که می‌توانست حتی بازارهای اروپا را در دست خودش داشته باشد، امروز به ۵ یا ۱۰ درصد حق ترانزیت گاز آنها چشم دوخته است.

کشور ما مدیریت تولید دارد اما مدیریت تولید فقط ۴۰ درصد از مدیریت انرژی است. در مدیریت مصرف که اهمیتی برابر دارد، کاری نکرده‌ایم. در تنوع و گسترش انرژی که ۲۰ درصد مدیریت انرژی است، هیچ کاری در عمل نکرده‌ایم و در ۱۳ دولت قبلی تنها ۴۰ درصد مدیریت انرژی را پیاده کرده‌ایم.

*‌با توجه به اینکه بخشی از ذخایر گاز را در این سال‌ها از دست داده‌ایم و بسیاری از چاه‌های نفت به فرسودگی رسیده آیا راهی برای عبور از بحران انرژی وجود دارد؟

اکنون که دولت دکتر پزشکیان تا چند هفته دیگر مستقر می‌شود، خود را موظف دیدم که «کلیات» برنامه مقابله با بحران انرژی ایران که بالغ بر دو سال، وقت صرف آن کرده‌ام را اینجا مطرح کنم.  به دولتمردان ایران می‌گویم کمی ممکن است تصمیم‌گیری‌ها تلخ باشد، اما گاهی جراحی سخت بهتر از مردن زودهنگام است. اعداد و ارقام می‌گویند فرصت نجات انرژی ایران برای ماندن و رقابت کردن بسیار کم است. برای نجات از بحران انرژی سه راه‌حل پیشنهاد می‌شود. اول تشکیل وزارت انرژی است.

*‌چرا فکر می‌کنید وزارت نفت و نیرو نمی‌توانند نقش وزارت انرژی را ایفا کنند؟

زیرا در کشور ما وزیر نفت و نیرو تنها وزیر تولید این فرآورده‌ها هستند و هیچ مسئولیتی در مدیریت مصرف و یا سیاست‌گذاری برای تنوع سبد انرژی ایران ندارند. مدیریت مصرف فقط خواهش و تمنا از مردم برای کاهش مصرف گاز در زمستان نیست.

سال گذشته روزانه سه میلیون و ششصد هزار بشکه نفت و میعانات گازی از زیر زمین برداشت کرده‌ایم که با نرخ اوپک می‌شود ۱۱۰ میلیارد دلار، و ۲۷۵ میلیارد مترمکعب گاز برداشت کرده‌ایم که با نرخ منطقه می‌شود ۷۰ میلیارد دلار.

یعنی ما ۱۸۰ میلیارد دلار از منابع زیر زمینی با همین شرایط تحریمی منابع برداشت کرده‌ایم، پولی که به بانک مرکزی برگشت خورده، حدود ۲۸ میلیارد دلار است. ۱۰ میلیارد دلار هم در داخل به صنایع و مردم فروخته‌ایم. حدود  ۱۰ میلیارد دلار هم گاز و فرآورده صادرات داشته‌ایم. ۳۵ میلیارد دلار هم به مردم یارانه انرژی (تخفیف) داده‌ایم. نتیجه می‌گیریم که سالی حدود ۱۰۰ میلیارد دلار ما هدررفت ثروت به‌خاطر نداشتن مدیریت یکپارچه و بروز در بخش انرژی داریم.

این است که اصرار دارم باید مدیریت انرژی کشور یکپارچه بشود و ادامه وضعیت موجود خساراتش همین است و بیشتر هم می‌شود. برای وزارت انرژی باید این زیرمجموعه‌ها تعریف شود:

۱-مدیریت نفت و فرآورده‌های نفتی، ۲-مدیریت گاز، ۳-مدیریت برق نیروگاهای فسیلی، ۴-مدیریت برق تجدیدپذیر، ۵-مدیریت خطوط انتقال نیرو و ۶-مدیریت برق هسته‌ای. علت این نوع تفکیک و سایر زیرمجموعه‌ها در طرحی که برای نجات از بحران انرژی نوشته‌ام به‌صورت کامل آمده است، همچنین آب از نیرو جدا شده است.

عبداله+باباخانی+کارشناس+انرژی

دومین راهکار به میادین مشترک نفت و گاز مربوط می‌شود. به‌دلیل اینکه دنیا در حال گذار از انرژهای فسیلی است و قبل از پایان این دهه، نفت دیگر کالای استراتژیک سبد انرژی نخواهد بود، بنابراین تا می‌توانیم باید نفت و حداکثر یک دهه بعدش گاز را تبدیل به ثروت کنیم. این ثروت باید تبدیل به پروژه‌های زیربنایی برای امرار معاش مردم و همچنین پایه اقتصاد نسل‌های آینده بشود.

به‌عنوان نمونه تبدیل جنوب ایران به یکی از قطب‌های تولید هیدروژن سبز و جایگزین کردن با نفت برای صادرات برای صدها سال بعد از دوران نفت و ده‌ها طرح دیگر که در برنامه کلی آورده‌ام.

اما برای برداشت از میادین مشترک نیاز به عبور از سدی خودساخته به‌عنوان توان داخلی داریم. واقعیتش توان داخلی نه پول دارد، نه دانش و تکنولوژی و نه تجهیزات برای این کارهای بزرگ و اساسی کشور. نهایتاً می‌توانند در بخش اجرایی همراه شرکت‌های بزرگ خارجی پیمانکاری کار کنند.

شرکت‌های خارجی هم با ایران چند مشکل دارند؛ تحریم و FATF و بدتر از آن قوانین دست‌وپاگیر قراردادی ایران. در دولت سیزدهم مثلاً ۵۲ میلیارد دلار قرارداد نفتی و گازی با ایرانیان بسته شد اما تا یک میلیارد دلار هم به ایران نرسید و ۳ سال سوخت.

ایران باید تیمی متخصص و قابل اعتماد برای میادین مشترک تشکیل دهد و طی سال‌های ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵ کلیه میادین را با مشارکت در تولید با شرکت‌های خارجی نهایی کند. اگر ایران سهمش را برندارد، عراق، قطر، عربستان، کویت، عمان، آذربایجان، ترکمنستان، روسیه بر می‌دارند.

ایران بیش از یک دهه است که در بازی نفوذی‌های کشورهای شریک در میادین مشترک نفت و گاز خود قرار گرفته است. با شعار توان داخلی، هیچ کاری جلو نرفته و کشورهای همسایه سرشار از درآمد میادین مشترک شدند. هر شرکتی که بتواند و بخواهد در ایران کار کند توسط دستانی پنهان متهم به خیانت قبل از شروع کار می‌شود.

یکی از نمونه‌های آن این است که ایران پروژه‌های ال‌ان‌جی خود را کمی بعد از پروژه‌های اولیه قطر و قبل از روسیه و خیلی کشورهای دیگر جهان شروع کرد. به ناگهان در آن بخش یکی خواب دید که کار را از خارجی‌ها بگیرند و به‌صورت جزیره‌ای در داخل و با توان داخلی انجام دهند. داستان را همه می‌دانند: «ایران برای همیشه از بازار ال‌ان‌جی جهان حذف شد.»

سپس با داد و بیداد در مجلس و روزنامه‌ها و اینکه توتال دنبال دزدیدن اسرار نفتی ما است، کاری کردند که حتی سراغ اصلاح سکوهای پارس جنوبی هم نرویم و نتیجه این شده که قطر با همان توتال و بقیه ۲۹ میلیارد دلار قرارداد می‌بندد و ما سکوهای پارس جنوبی را جابه‌جا می‌کنیم. قطر ۲ سال دیگر،  حدود ۲ برابر ما از پارس جنوبی گاز برداشت می‌کند. چه کسانی از بر باد دادن سهم ایران از پارس جنوبی سود کردند و اکنون چه مسئولیتی دارند؟ همان‌ها در خزر، در آزادگان در یادآوران و بقیه میادین مشترک هم دخیل هستند. بنابراین در میادین مشترک با مجوز ویژه دولت و مجلس در ۱/۵ سال همه باید تعیین تکلیف و عملیات اجرایی شروع شود.

*‌و سومین راهکار چیست؟

باید سبدی از انرژی‌های مختلف ایجاد کنیم.  اینکه کشور را با ۲ نوع انرژی اداره کنیم، چون‌که بزرگترین منابع نفت و گاز جهان را داریم، یک فکر نپخته و خطرناک بود که آثارش را داریم می‌بینیم. در گاز، برق و بنزین به‌شدت کسری داریم. کشوری مانند ترکیه در همسایگی ما با حداقل ۷ نوع انرژی مدیریت می‌شود و در کشور ما فقط گاز و فرآورده‌های نفتی. این در حالی است که ایران استعداد زیادی در حوزه انرژی‌های تجدیدپذیر دارد. ۳۲۰۰ ساعت آفتاب سولاری، ۲۴ نقطه بادگیری از مزایای مهمی هستند، که سبب می‌شود از ایران به‌عنوان بهشت تولید انرژی‌های تجدیدپذیر یاد شود. اما چکار کردیم؟ امروز زیر یک درصد هستیم. جهان کجاست؟ حدود ۳۵ درصد برق جهان از تجدیدپذیرهاست. یعنی ما ۱ به ۳۵ از جهان عقب هستیم. تا پایان این دهه جهان به ۵۰ درصد می‌رسد.

*‌برنامه رشد تولید انرژی‌های تجدیدپذیر سال‌هاست تدوین شده و هر سال بر آن تاکید می‌شود اما پیشرفت زیادی به دست نیامده. چگونه می‌توانیم این برنامه‌ها را اجرا کنیم؟

راه موفق جهانی مشارکت با مردم است، آن هم نه با ایجاد شور و تحریک احساسات، چون که مردم تاکنون از فداکاری‌های خودشان، سود اقتصادی نبرده‌اند. اما به‌عنوان شریک اقتصادی جلو خواهند آمد.

تجربه موفق کشورهای دنیا، مشارکت مردم در تولید انرژی‌های خورشیدی به‌صورت مستقیم است. برای این کار مردم باید آن را یک کار تجاری بدانند، تا همراه شوند.

*‌چگونه می‌توان این رابطه بین مردم و دولت را ایجاد کرد؟

‌باید با مردم در مورد تولید انرژی خورشیدی توسط متخصصین «نه سیاسیون» صحبت شود و آنها توجیه اقتصادی شوند. یعنی مردم بدانند اگر بخشی از ارز نگهداری‌شده در خانه‌هایشان را سرمایه‌گذاری کنند به یک سود تضمین‌شده می‌رسند و پول‌شان هم بی‌ارزش نمی‌شود.  در مرحله بعد، دولت یا شرکت‌های توانمند، شروع به توزیع پنل‌های خورشیدی بین مردم به قیمت مناسب، «بدون هزینه گمرکی» و با حداقل سود واسطه‌گری که باید به‌شدت کنترل شود، اقدام کنند.

بانک‌ها به مردمی که نیاز به وام دارند، وام با سود بسیار کم برای خرید تجهیزات تولید برق خورشیدی بدهند. دولت خرید برق خورشیدی اضافی مردم (مازاد بر مصرف تولیدکننده) را تضمین کند، در مدت بازپرداخت وام هیچ‌گونه مالیاتی به تولید برق خورشیدی خانواده‌ها تعلق نگیرد.

در نتیجه بعد از مدت کمی، مردم از یک درآمد پایدار برای کمک هزینه مخارج خود در کنار برق رایگان مصرفی برخوردار می‌شوند و به‌ویژه در مناطق محروم کشور که اتفاقاً آفتاب بیشتری هم داریم، این درآمد می‌تواند چندین برابر یارانه دولتی باشد، که به کاهش فقر هم کمک خواهد کرد.

همزمان بخش حقوقی یعنی شرکت‌ها نیز مزارع انرژی‌های خورشیدی و به‌ویژه انرژی‌های بادی را ایجاد کنند تا بخش‌های تجاری و عمومی کشور هم از این نوع برق بهره‌مند شوند.

انرژی بادی در شب، می‌تواند بخش‌هایی را که از باطری ذخیره خورشیدی بهره‌مند نیستند جبران کند. شرکت‌های فعال در این بخش هم باید وام با بهره مناسب (اما نه در سطح تخفیف به مردم) دریافت و از مالیات تولید برای دوره بازپرداخت وام بهره‌مند شوند.

‌صنایع کشور هم طی یک دوره ۵ ساله برای تامین برق خود موظف به تامین انرژی تجدیدپذیر مورد نیاز خودشان شوند و از معافیت‌های مالیاتی و گمرک بهره‌مند باشند. در غیر این صورت موظف به پرداخت قیمت برق به نرخ منطقه خلیج‌فارس به دولت شوند.

در مناطقی مانند چابهار دولت می‌تواند مجوز تولید هیدروژن سبز را بدهد و به قطب بزرگی از اقتصاد ایران تبدیلش کند.

بعد از رسیدن به مرز ۵۰ درصد برق کشور از انرژی‌های تجدیدپذیر، که با یک مدیریت توانمند و مورد تایید مردم (کاملاً غیر سیاسی) در طی یک دوره ۱۰-۷ ساله، امکان دستیابی دارد، در ادامه می‌توان به پایان دادن یارانه برق فسیلی، جمع‌آوری خطوط لوله گاز در مناطقی که پخت و پز و گرمایش آنها توسط انرژی تجدیدپذیر تامین شده را شروع کرد. این طرح که فقط کلیاتی از آن در گفت‌وگو مطرح شد با جزئیات و محاسبات دقیق آماده مذاکره به‌عنوان راه‌حلی برای بحران انرژی ایران است.

*‌فکر می‌کنید دکتر پزشکیان انرژی را در کدام نقطه تحویل خواهد داد؟

دکتر پزشکیان بر سر یک دوراهی است. یک مسیر ادامه وضعیت موجود است؛ یعنی اینکه یکی از نفتی‌ها را به‌عنوان وزیر تولید نفت و گاز بگذارد. همین کار را با برق هم انجام دهد و چالش زیادی برای خودش درست نکند. نهایتاً با این سیستم فقط سرعت سقوط و نابودی آخرین بخش‌های انرژی کشور را کم می‌کند.

مسیر دوم و نجات‌دهنده ایران پرهزینه خواهد بود. باید متخصصینی وارد حوزه انرژی کند که مثل خودش همفکر و حتی هم‌لباس خودش و دولتی‌ها نباشند. مسیر ریل‌گذاری‌شده پراشتباه ۱۳ دولت قبلی در بخش انرژی را تغییر دهد. میادین مشترک با شرکت‌های خارجی شریک شوند قبل از اینکه همسایه‌ها تمام‌شان کنند. کشور را به سمت انرژی‌های تجدیدپذیر هدایت کند و فاصله ۱ به ۳۵ جهانی را کاهش دهد نه اینکه به ۱ به ۵۰ در پایان دولتش برساند. راضی کردن نظام بعد از ۴۵ سال به اینکه فقط افراد هم‌قیافه ما متخصص نیستند و مسیر اشتباه بوده همان اندازه سخت است که در بقیه مسائل فرهنگی کشور. علاوه بر اینکه در صنعت نفت کاسبان تحریم اینقدر دلار بی‌زبان مردم را خورده‌اند که اکنون تمساح‌های خطرناکی در حکومت شده‌اند و امثال دکتر پزشکیان را هم می‌توانند قورت دهند.

نکته آخر اینکه دکتر پزشکیان می‌تواند تا پایان چهار سال به‌صورت پله‌پله خواسته‌های مردم را در بخش فرهنگی بهبود دهد اما در بخش انرژی هر روز و هر ماه سونامی شدیدتر می‌شود و چنانچه کابینه را در بخش انرژی اشتباه بچیند، مانند این می‌ماند که با چکش آخرین ضربه‌ها را بر میخ‌های تابوت انرژی کشور بکوبد.

*‌به عقیده شما اصلاح قیمت‌ها باید بعد از اجرای این طرح انجام شود؟

وقتی ما سالی ۱۰۰ میلیارد دلار به‌دلیل عدم مدیریت روز در انرژی و تحریم‌ها هدر می‌دهیم و فقط ۳۵ میلیارد دلار یارانه می‌دهیم، چرا ابتدا باید سراغ مردم برویم. خودروسازها سالی ۸ میلیارد دلار به‌خاطر ماشین غیراستاندارد از بنزین کشور را هدر می‌دهند، چرا جوابش را مردم بدهند؟! هزینه تحمیلی به‌خاطر بد مدیریت کردن در تولید برق و هدررفت در خطوط انتقال نیرو چه ربطی به مردم دارد؟

بنده معتقدم با توجه به درآمد کم مردم، به‌هیچ‌عنوان نباید سراغ تغییر قیمت‌ها رفت. نصف همان ۱۰۰ میلیارد دلار عدم مدیریت درست انرژی کشور را اصلاح کنند، برای مردم این نسل و نسل آینده کافی است.

فراموش نکنیم که برداشت ۱۸۰ میلیارد دلار نفت و گاز از زیر زمین در واقع متعلق به خود مردم است که دولت پیش پیش به‌عنوان مالیات پنهان بر می‌دارد. اما بخاطر بد مدیریت کردن در بخش انرژی حدود ۱۰۰ میلیارد دلار آن را هدر می‌دهد.

 

منبع خبر: رکنـا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn