زیرنویس‌گردی| گفتند اگر شوهرت استقلال را رها نکند، پسرت را می‌دزدیم/ کارگرمان مدال‌های پورحیدری را دزدید/ نیکبخت گل زد، کله دخترم خورد به سقف!

فریده شجاعی، همسر مرحوم منصور پورحیدری نهم آبان سال ۱۳۹۷ در آستانه دومین سالگرد درگذشت اسطوره استقلال مهمان زیرنویس شد و در مورد ماجراهای زندگی شخصی منصورخان حرف‌های بسیار جالبی بر زبان آورد که بد نیست خلاصه آن‌ها را به اتفاق همدیگر مرور کنیم:

  • منصور واقعا عاشق استقلال بود و هیچ چیز را برای خودش و خانواده خود نخواست. حتی وقتی دشمنش سرمربی استقلال بود بازهم می‌گفت این تیم باید قهرمان بشود.
  • در یک دوره به منصور بی‌حرمتی و کم‌لطفی شد اما او پس از جدایی از استقلال همچنان آرزو می‌کرد این تیم قهرمان شود. باور کنید هیچ چیزی مثل استقلال به او آرامش نمی‌داد.
  • مادر منصور خدابیامرز تعدادی از مدال‌های قهرمانی او را نگه داشته بود و این مدال‌ها را به ما داده بود تا در خانه حفظ کنیم ولی یک بار شخصی که برای نظافت به منزلمان آمده بود، فکر کرد این مدال‌ها طلا هستند و آن‌ها را دزدید. مدال‌هایی که ارزش مالی نداشتند ولی به لحاظ معنوی فوق‌العاده ارزشمند بودند.
  • پورحیدری نمی‌خواست پسرمان علی به سمت فوتبال برود و برای این‌که آسیب نبیند، علی را فدا کرد.
  • بازی استقلال- الاتحال که دی ماه سال ۱۳۸۰ در ورزشگاه آزادی برگزار می‌شد را من همراه با علی و عسل در خانه می‌دیدم. وقتی نیکبخت گل زد و استقلال صعود کرد، علی از شدت خوشحالی عسل را طوری به هوا پرتاب کرد که بچه‌ام کله‌اش خورد به سقف!
  • بازی ملوان – استقلال در خرداد سال ۱۳۸۱ که با شکست ما همراه شد و کاپ قهرمانی اولین دوره لیگ برتر از دست رفت، بدترین خاطره من از حضور همسرم در استقلال است. پورحیدری همان شب به اندازه ۱۰ سال پیر شد و برای همیشه مربیگری را کنار گذاشت.
  • سال ۷۵ به خانه ما زنگ می‌زدند و می‌گفتند اگر منصور سرمربی استقلال بماند، علی را می‌دزدیم! این تهدید آن‌قدر جدی بود که یک ماه خودم علی را به مدرسه می‌بردم و نمی‌گذاشتم با سرویس برود.

زیرنویس‌گردی| گفتند اگر شوهرت استقلال را رها نکند، پسرت را می‌دزدیم/ کارگرمان مدال‌های پورحیدری را دزدید/ نیکبخت گل زد، کله دخترم خورد به سقف!

منبع: خبـر ورزشی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn