آیا نقش مردم این است که عدهای را برای آرزوی دست نیافته بر مسند قدرت بنشانند که اگر چنین نکردند خس و خاشاکاند و در ورژن بروز شده، پسماند و دورریز؟! یا اینکه این مردماند که آبروی یک حکومت هستند و تعیینکننده سرنوشت خویش؟
زیرنویس، گروه سیاست- در جامعهٔ مردمسالار دینی، مردم نقش اصلی و تعیینکنندهٔ قدرت حاکمان هستند و این نقش در تکتک افراد متبلور میشود. شاهد مدعا آیه شریفه قرآن است که خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمیدهد مگر آنکه خود آن ملت بخواهند. نمونههای فراوانی ازایندست در تاریخ، وجود دارد که از آن جمله میتوان به ظهور و انتشار اسلام در حیات پیامبر (ص)، جانشینی آن حضرت و چالشهای دنیاطلبانه سودجویان، حذف امام از حکومت، جنگ صفین و حکمیت، صلح امام حسن (ع)، قیام کربلا و… اشاره کرد.
نکتۀ مهم و قابل توجه استفاده حکومتها از این بازوی قدرتمند در تحقق اهداف خویش است. در حکومتهای امرا، دین و مردمسالاری دینی ابزاری برای تأمین خواستههای دنیوی آنان بوده و پس از دست یافتن به اهداف خود به فراموشی سپرده می شد، اما در حکومتهای امامان و اولیاءالله، دین در خدمت تربیت، رشد، پیشرفت و تعالی فضایل انسانی به کار گرفته شده و با زدودن خرافات و تنویر اندیشهها درصدد تأمین زندگی توأم باعدالت اجتماعی بودهاند.
مصلحان بزرگ اجتماعی در طول تاریخ فارغ از وابستگی به دین، مذهب یا جریان خاص همگی دغدغه عدالت و آزادی به معنای واقعی کلمه را برای ملت در سر میپروراندند.
ازاینرو، در دنیای امروز ضروری است:
اول: مردمسالاری دینی تعریف، مرزگذاری و الزامآور شود.
دوم: تکلیف حاکمان در صورت عدول از وظیفه، تعهد، ایجاد ضرر و خسارت به مردم یا جامعه چه بوده و چه کسی پاسخگو است؟
و در پایان و مهمتر از همه، مشخص گردد مردم چه نقش و جایگاهی در مطالبات خود دارند؟
آیا نقش مردم این است که عدهای را برای آرزوی دست نیافته بر مسند قدرت بنشانند که اگر چنین نکردند خس و خاشاکاند و در ورژن بروز شده، پسماند و دورریز؟! یا اینکه این مردماند که آبروی یک حکومت هستند و تعیینکننده سرنوشت خویش؟