شیخ مصطفی کرمی ، یکی از منبری های پرمخاطب اینروزهای کشور است که در مراسم و مناسبت های ولادت و شهادت و در ایام محرم و صفر در هیأتهای بزرگ منبر میرود. او بتازگی داور مسابقه حسینیه معلی بوده است. شیخ مصطفی کرمی روحانی و سخنران متولد دهه ۴۰ در محله دروازه غار تهران می […]
شیخ مصطفی کرمی ، یکی از منبری های پرمخاطب اینروزهای کشور است که در مراسم و مناسبت های ولادت و شهادت و در ایام محرم و صفر در هیأتهای بزرگ منبر میرود. او بتازگی داور مسابقه حسینیه معلی بوده است.
شیخ مصطفی کرمی روحانی و سخنران متولد دهه ۴۰ در محله دروازه غار تهران می باشد. او از کشتی کج در ایام جوانی به طلبگی رسیده و هم اکنون یکی از منبری های پرجمعیت در هیات های بزرگ تهران می باشد. وی در اوایل جوانی مدتی کشتی کج کار کرده و بعد از دوران سربازی مسیر زندگی اش عوض شده و گفته خودش، بطور اتفاقی وارد حوزه علمیه و طلبگی شده و پاگیر میشود. او فارغ التحصیل علوم حوزوی است و زیر نظر آیات عظام آیت الله شبیری و املی لاریجانی دروس حوزوی را گذرانده است.
سوابق
حجتالاسلام مصطفی کرمی، یکی از منبریهای پرمخاطب این روزهای کشور است که در هیأتهای بزرگ، مطرح و پرجمعیت منبر میرود و با لحن و دانش خود مخاطبان بسیاری را پای منبر خود میآورد. او مدتی به شغل صنعتی مشغول بوده و در محل دروازه غار تهران جموبی ترین محله تهران به دنیا آمده است. مدتی تحت آموزه های مربی کشتی محله، وارد رشته کشتی می شود. پس از سربازی به طور اتفاقی وارد حیطه طلبگی میشود و به قول خودش پاگیر میشود
غرض من این نبود که در کسوت تبلیغ به صورت تخصصی و به صورت محض وارد شوم و کاملاً ناخواسته به این عرصه آمدم و بعد پاگیر شدم و آرامآرام در این کسوت جا افتادم. این اتفاق البته با وجود میل خودم که دوست داشتم در رشتههای تخصصی مشغول به کار شوم، رخ داد. من علاقهمند بودم در حوزه فقه و اصول که حوزه تخصصی تحصیلیام بود، فعالیت کنم که متاسفانه بخت یار نشد و از بد حادثه، در این سمت و سو قرار گرفتم که البته این را هم به فال نیک میگیرم.
بخشی از مصاحبه و گفتگوی شیخ مصطفی کرمی
دروس حوزوی را محضر چه اساتیدی گذراندید؟
درس اصول را از آیتالله آملی لاریجانی آموختم. اساتید سطوح ما از نظر کمیت و تعداد مفصل بودند؛ چون هر درسی را با یک بزرگوار و محضر یک استاد تلمذ و کسب فیض کردم، اما دروس خارج را هم محضر آقای شهیدی و هم محضر آقای گنجی بودم. چند سالی هم پای درس آیتالله شبیریزنجانی بودم. البته به صورت پراکنده در بعضی از درسهای دیگر هم شرکت میکردم. چند سالی هم درس اصول را در خدمت آقای شیخ صادق آملیلاریجانی، قبل از اینکه در سمت ریاست قوه قضاییه باشند، آموختم. بعضاً در درس مراجع هم شرکت میکردیم، ولی اینها به صورت گذری و تفننی بود.
چه شد که به سمت منبر و سخنرانی در جلسات دینی آمدید؟
کاملاً ناخواسته به این عرصه آمدم و بعد پاگیر شدم و آرامآرام در این کسوت جا افتادم. این اتفاق البته با وجود میل خودم که دوست داشتم در رشتههای تخصصی مشغول به کار شوم، رخ داد. من علاقهمند بودم در حوزه فقه و اصول که حوزه تخصصی تحصیلیام بود، فعالیت کنم که متاسفانه بخت یار نشد و از بد حادثه، در این سمت و سو قرار گرفتم که البته این را هم به فال نیک میگیرم.
از شیخ حسین انصاریان تقلید نمیکنم
من متنفر بودم و بدم میآمد که سبک، سیاق و رویهای را در تبلیغ تقلید کنم. من بیشتر طرفدار ابداع بودم و دوست داشتم خودم باشم، ولی خیلی از کسانی که مخصوصاً آن اوایل چیزی از من میشنیدند یا میدیدند، میگفتند یک رگههایی از شیخحسین انصاریان، دارم البته من منکر این ماجرا بودم؛ چون واقعاً سعی میکردم در تضاد باشم. من بهلحاظ طبیعی به آن سمت تمایل داشتم. من سعی کردم این را تغییر بدهم البته خیلی موفق نشدم.
خیلی از کسانی که مخصوصاً آن اوایل چیزی از من میشنیدند یا میدیدند، میگفتند یک رگههایی از شیخحسین انصاریان. دارم البته من منکر این ماجرا بودم؛ چون واقعاً سعی میکردم در تضاد باشم
من اگر قرار بود لاجرم و ناگزیر مقلد باشم و سبک و سیاقی را برای اداره منبر انتخاب کنم، تمایل باطنی و خواست خودم به لحاظ سلیقه، منبر مرحوم فلسفی بود. من دلم میخواست سبک خطابهام شبیه ایشان باشد. سبکی که آقای غروی، آقای سیدقاسم شجاعی، مرحوم ادبی داشتند مشابه سبک مرحوم فلسفی بهعنوان یک سبک رسمیِ اهلمنبر بود که مورد اقبال عموم منبریها هم در زمان خودش بود. دیگران هم تلاش میکردند آن سبک و سیاق منبر را ارائه کنند. به نظرم سبک خطابه یک سبک منحصربهفرد و تکرارنشدنی است.
صفحه رسمی در اینستاگرام و توییتر ندارم.
من اشتغالات مجازی به معنای حرفهای ندارم و هیچ صفحه رسمی در اینستاگرام و توییتر ندارم. البته با فضای حاکم بر رسانه و خصوصاً فضای مجازی و کانالها بیگانه نیستم، به قدر ضرورت و اشراف حضور دارم. تمام متولیان امر دین موظف هستند که عالم به زمانه باشد. کسی که عالم به زمان خودش باشد، بورانها او را از جا نمیبرند. من خیلی دوست دارم بیشتر با کتاب مأنوس باشم تا با تبلت، بیشتر فکر کنم تا با گوشی در ارتباط باشم. اینها کیفیت انسان را پایین میآورد و سطح کیفی را تنزل میدهد و انسان را در درازمدت یک موجود نازل میکند.
در خصوص پاکت مداح و منبری چگونه باید باشد؟
باید روی این هم یک نظارتی باشد. یک بحث توافق و تراضی است و بخشی از این ماجرا بحث فقهی است. حتی بخشی از آن بحث عرفی است و بخشی از آن بحث اخلاقی. در این که معلوم کردن و اعداد بالا مطالبه کردن، یک کار خلاف اخلاق و خلاف مروت و خلاف تشکیلات امام حسین(ع) است، حرفی نیست، اما اینکه مشخص کردن رقم، حرام باشد یا یک فعل غیرمشروعی باشد، نمیشود خیلی برای آن دلیل دست و پا کرد، چون یک امر مستحبی است و برحسب ظاهر از اوجب واجبات است.
اگر امام حسین به کسی، سرمایهای داده و بخواهد آن را گزاف با آقا حساب کند، این خلاف مروت و اخلاق است و گاهی وقتها عدالت را هم زیر سوال میبرد، اما بعضیها میگویند این کار مستحبی است و دریافت اجرت و طی کردن برای امر مستحب، اشکالی ندارد، ولی در نهایت امر ناپسند، مذموم و غیرقابل تاییدی است و کسی نمیتواند بگوید رویه درستی است، چه اصل طی کردن آن و چه حد و اندازه آن، هر دو اتفاق تلخی است.