تاریخ انتشار : دوشنبه 24 دی 1403 - 8:52
کد خبر : 158631

دختران دهه شصتی فراموش شده‌اند!

دختران دهه شصتی فراموش شده‌اند!

بانوی واسطه‌گر ازدواج می‌گوید: در خصوص دختران دهه شصتی همیشه دغدغه داشته‌ام و راجع به این مسئله یکسری پیشنهادات داده بودم، اما در این حوزه اتفاقی نیفتاده است. آمار دهه شصتی‌های مجرد حالا به یک دغدغه تبدیل شده است. دختران و پسرانی که زیر باران آتش و گلوله متولد شدند و کودکی‌شان را گذراندند و


بانوی واسطه‌گر ازدواج می‌گوید: در خصوص دختران دهه شصتی همیشه دغدغه داشته‌ام و راجع به این مسئله یکسری پیشنهادات داده بودم، اما در این حوزه اتفاقی نیفتاده است.

آمار دهه شصتی‌های مجرد حالا به یک دغدغه تبدیل شده است. دختران و پسرانی که زیر باران آتش و گلوله متولد شدند و کودکی‌شان را گذراندند و بعد هم که بزرگ‌تر شدند، سد‌های متعددی برای داشتن یک زندگی عادی پیش روی‌شان بود؛ از شکست غول کنکور گرفته تا صف طویل و سخت اشتغال و ازدواج! به همین خاطر هم امروز با وجود آنکه این افراد سنین میانسالی را تجربه می‌کنند، هنوز بخشی از امورشان به سرانجام نرسیده و تعداد قابل توجهی از دختران و پسران این دهه همچنان مجردند؛ ماجرایی که برای مریم ابراهیمی بانوی دهه هفتادی که خودش هم مادر است، دغدغه شده و با چنین دغدغه‌ای چند سالی می‌شود وارد حوزه واسطه‌گری ازدواج شده است؛ موضوعی که رهبرمعظم انقلاب درباره لزوم احیای آن در جامعه امروز متذکر شده‌اند، به همین خاطر هم خانم ابراهیمی که او را به نام «ننه ابراهیم» می‌شناسند، وقتی به عنوان فعال حوزه واسطه‌گری ازدواج برای حضور در پیشگاه رهبری و بیان چالش‌های این عرصه انتخاب شد، تصمیم گرفت زبان دختران و پسران مجرد به خصوص دهه شصتی‌ها باشد و درددل‌های‌شان را به گوش رهبرمان برساند تا شاید نصایح پدرانه حضرت آقا بتواند مانند همیشه راهگشا باشد و گرهی از بخت جوانان مجردمان باز کند.

خانم ابراهیمی، کارشناسی ارشد روانشناسی خانواده درمانی دانشگاه شهید بهشتی را دارد و از همان دوران دانشجویی وارد فعالیت در حوزه واسطه‌گری ازدواج شده است. تجربه چند سال واسطه‌گری موجب شده است وی حرف‌های خوبی در حوزه ازدواج داشته باشد؛ حرف‌هایی که البته بخشی از آنها را در دیدار با مقام معظم رهبری گفت و بخشی را هم با ما در میان گذاشت. 
 
 خانم ابراهیمی چه شد که شما در مسیر واسطه‌گری ازدواج قرار گرفتید و این کار را دنبال کردید؟

من در ۲۰سالگی در دوران دانشجویی با این ماجرا آشنا شدم و علاقه پیدا کردم در این مسیر گام بردارم. کم‌کم وارد نهاد رهبری و سپس در طرح هدی وارد شدم. به خانم دکتر قاسمی همسر شهید شهریاری که طرح هدی را در دانشگاه شهید بهشتی راه انداختند، گفتم من می‌خواهم همسان‌گزینی کنم. آن زمان ۲۳ ساله بودم و چند ماهی از ازدواجم می‌گذشت و برای این کار مصمم‌تر شده بودم. خانم دکتر قاسمی در واکنش به خواسته من خندید و گفت تو خیلی کم‌سن و سالی و همه کسانی که اینجا فعالیت می‌کنند همه مادر هستند و سن‌شان بالاست. من هم جواب دادم اتفاقاً من جوانم و می‌دانم جوان‌ها چه می‌خواهند. در نهایت قرار شد یک ماه به صورت آزمایشی کار کنم و در این مدت اولین همسان‌گزینی که داشتم را دیدند، گفتند خیلی عالی است و از همه بهتر همسان‌گزینی داشتید. پس از این بود که خانم دکتر گاردشان باز شد و متوجه شدند دهه هفتادی‌ها هم می‌توانند در حوزه همسان گزینی وارد شوند. 
 
شما در دیدار با رهبری نکات مهمی را بیان کردید که یکی از مهم‌ترین آنها بیان گلایه‌های جوانان مجرد بابت خواسته‌های غیرمعقولی بود که از یکدیگر دارند. چه شد تصمیم گرفتید در پیشگاه رهبری این نکات را مطرح کنید؟

من به عنوان واسطه‌گر ازدواج معرفی شده بودم و به من گفتند شما به واسطه صفحه ننه ابراهیم و همان ادبیاتی که در آنجا دارید، دعوت شده‌اید و لزومی ندارد بخواهید ادبیات‌تان را عوض کنید و خیلی رسمی باشد، پس هر چیزی که لازم است بگویید. آنچه در حضور حضرت آقا گفتم چکیده درددل‌های من در بحث واسطه‌گری بود و به همین خاطر اینها را عنوان کردم، به خصوص قسمتی که گلایه کرده بودم بابت مهریه ۱۴سکه. هر وقت در بحث واسطه‌گری وقتی به پسر‌هایی برمی‌خوردم که ۱۴سکه مهریه می‌خواستند، اما در بحث جهیزیه وقتی ما صحبت‌های رهبری را برای‌شان پخش می‌کردیم، هیچ تأثیری نداشت و من همیشه به شوخی و جدی می‌گفتم یک بار اگر من به محضر حضرت آقا بروم، به ایشان می‌گویم از مهریه ۱۴سکه به نام ایشان و حزب‌اللهی‌بودن چه سوء استفاده‌ای می‌شود! در خصوص دختران دهه شصتی همیشه دغدغه داشته‌ام و چند سال پیش راجع به این مسئله مصاحبه کرده بودم و حتی یکسری پیشنهادات داده بودم، اما عملاً در این حوزه اتفاقی نیفتاده است. فقط در زمان دولت آقای رئیسی وام ۵۰۰‌میلیون برای ازدواج دختران دهه شصتی در نظر گرفتند که نمی‌دانم تا چه حدی اجرا شد، اما ماجرا در همان حد متوقف شد و کار دیگری برای دختران دهه‌شصتی انجام نگرفت!

بابت صحبت‌های‌تان چه بازخورد‌هایی دریافت کردید؟

در خصوص بازخورد‌ها با وجود اینکه خیلی‌ها به دوستان و هرجا که دسترسی پیدا کرده بودند، پیام دادند و تشکر کردند که دختران دهه شصتی چه در سطح جامعه و جلساتی که حضرت آقا دارند، فراموش شده‌اند ولی برخی از شیطنت‌های رسانه‌ای آزاردهنده بود و من سعی کردم زیاد فضای مجازی را دنبال نکنم، اما همان زمانی که متن را آماده می‌کردم، احتمال می‌دادم بازتاب‌های خیلی منفی هم دریافت کنم!
 
مثلاً چه بازخوردهایی؟

یکی از شیطنت‌های رسانه‌ای که اتفاق افتاد این بود که صحبت‌های من در خصوص پسر‌ها کات و وایرال شد. خیلی از کسانی که تمام سخنرانی را گوش نداده بودند، مدام انتقاد می‌کردند و می‌گفتند مگر مشکل ازدواج فقط پسر‌ها هستند، البته خیلی از این افراد بعد از آنکه تمام سخنرانی را گوش کردند حلالیت طلبیدند، البته بازخورد‌های خیلی‌خوب هم کم نبود، اما از آن طرف بازخورد‌های منفی به خصوص در فضای توییتر زیاد بود. به طور مثال یکی از صحبت‌ها و انتقاد‌ها این بود که جای این صحبت‌ها جلوی رهبری نبود و یکسری می‌گفتند شاید این مدل سخن‌ها الان در این شرایط منطقه ضرورتی نداشت، این در حالی است که بله مسائل منطقه بسیار مهم است، اما مهم بودن مسائل منطقه منافاتی با مهم بودن مسئله ازدواج در داخل کشور ندارد و به نظر من این مسئله نوعی سفسطه بود. از نگاه من اگر این صحبت‌ها سخیف بود، پس مسئله ازدواج هم در کشور ما سخیف است! در بحث‌های اقتصادی و قوانین هم من موارد قانونی را آورده بودم، اما داور‌ها بازخورد‌هایی به من دادند که متوجه شدم قانون در مسئله ازدواج کم نداریم، اما اجراکننده کم داریم! به همین خاطر تصمیم گرفتم صحبت‌ها و درددل‌هایی را بگویم که تاکنون گفته نشده است. خیلی‌ها هم فکر کرده بودند من مجرد هستم و برخی بازخورد‌های منفی را از این زاویه نیز داشتم که فکر می‌کردند من دغدغه خودم را دارم. گذشته از این برخی از بازخورد‌های منفی از سوی رسانه‌های معاند هم وجود داشت که شاید دلیلش این باشد که فضای واسطه‌گری برای آنها فضای نامأنوسی است و اصلاً آن را قبول ندارند. 
 
واسطه‌گری ازدواج یکی از سنت‌هایی است که رهبری بار‌ها بر احیای آن تأکید کرده‌اند، البته برای آن شروطی گذاشته‌اند و واسطه‌گر باید دارای شرایط خاصی باشد. از نگاه شما به عنوان کسی که خودتان چند سال است در حوزه واسطه‌گری ازدواج فعالیت می‌کنید، ویژگی‌های واسطه‌گر‌های ازدواج باید چه باشد؟

معرف ازدواج باید هوش اجتماعی خوبی داشته باشد و بتواند ارتباط بگیرد. هم حرف دختران را بفهمد و هم حرف پسران را و خودش را به جای آنها بگذارد. ترجیح ما این است که با پدرومادر‌ها در ارتباط نباشیم و ترجیحاً با خود دختر و پسر در ارتباط باشیم. متأسفانه مادر‌ها سلیقه خودشان را این وسط اعمال می‌کنند و کار واسطه‌گر خیلی سخت می‌شود! جدای از آن من فکر می‌کنم هر واسطه‌گر باید یکسری اصول اخلاقی برای خودش داشته باشد. مثلاً اینکه اگر یک پسر به خواستگاری رفت و خواستگاری را رها کرد و جواب نداد که نظرش مثبت است یا منفی و واسطه‌گر به او اخطار داد، اما او کار خودش را کرد، وقتی این قوانین را رعایت نمی‌کند دیگر به او کسی را معرفی نکند یا وقتی معیار‌های خیلی غیرمنطقی دارد، نگاه واسطه‌گر این نباشد که بالاخره جوان است و می‌خواهد ازدواج کند. شاید آن پسر با ملاک‌های غیرمنطقی‌اش برود و دختری را که می‌خواهد پیدا کند و امیدوارم که خوشبخت هم بشود، اما من به عنوان یک واسطه‌گر در ملاک‌های اشتباه این آدم شریک نمی‌شوم. این همان حلقه مفقوده است؛ و شاید اصلاً واسطه‌گر این مسئولیت اجتماعی را داشته باشد که به عنوان فعال فرهنگی به سهم خودش سعی کند معیار‌های غیرمنطقی را به نوعی اصلاح کند، اینطور نیست؟

خیلی وقت‌ها این معیار‌های غیرمنطقی اصلاح نمی‌شود و آن فرد نمی‌خواهد حرف ما را گوش دهد و گوشش از این حرف‌ها پر است! خصوصاً پسران دهه شصتی به یک سنی رسیده‌اند که اصلاً انعطاف‌پذیری ندارند. من می‌گویم اشکالی ندارد این فرد برود و دختری را که می‌خواهد پیدا کند، اما واسطه‌گر‌های ما کاش به این درک برسند که در این معیار‌های اشتباه ازدواج شریک نشوند. 
 
یکی از موضوعاتی که شما در صحبت‌های‌تان مطرح کردید بحث توجه به ازدواج دختران دهه شصتی است، به خصوص در روستا‌ها ما با تراکم بیشتری از دختران دهه شصتی که ازدواج نکرده‌اند مواجهیم، بحث دیگر هم فاصله سنی‌های نامعقول در ازدواج‌هاست که به لحاظ روان‌شناختی هم می‌تواند موفقیت ازدواج را تحت تأثیر قرار دهد. از نگاه شما به عنوان فعال این حوزه چه کار می‌شود کرد؟

من چند سال پیش یکسری پیشنهاداتی داده بودم، به طور نمونه یک کمیته‌ای ویژه بچه‌های دهه۶۰ تشکیل شود که در آن پزشک ژنتیک، روان‌شناس، دکتر زنان، اورولوژیست مردان و به طور کلی از تخصص‌های مختلف حضور داشته باشند و موضوع را از زوایای مختلف ببینند. یک چیزی شبیه وام ۵۰۰‌میلیونی دختران دهه شصتی در دولت شهید رئیسی و مجموعه‌ای از عوامل دیده شود. بسیاری از پسران دهه شصتی شاید مسئله‌شان مسئله اقتصادی نباشد و بسیاری از آنها به ثبات شغلی و اقتصادی رسیده‌اند و ممکن است خودشان خانه و ماشین داشته باشند و می‌گویند ما بعد از ازدواج چند ساله می‌خواهیم خوش بگذرانیم، به همین خاطر باید همسر من کم‌سن و سال باشد تا چند سال بعد از ازدواج همچنان توانایی باروری داشته باشد. از سوی دیگر برخی پسر‌ها خشم و کینه‌ای نسبت به دختران دهه شصتی دارند و می‌گویند آن زمان که ما هیچ چیزی نداشتیم، دهه شصتی‌ها ما را رد کردند، حالا که ما خانه، ماشین و پول داریم چرا باید برویم و با یک دهه شصتی ازدواج کنیم! پس سراغ دهه هفتادی و دهه هشتادی می‌رویم، بنابراین ماجرا ریشه‌دارتر از آن است که به راحتی بخواهد حل شود. از نگاه من لازم است کمیته‌ای در رابطه با دختران دهه شصتی تشکیل شود، البته این یک ایده خام است و متخصصان قطعاً بهتر می‌توانند در این خصوص ورود پیدا کنند. در واقع می‌شود کاری کرد، اما من هیچ کاری نمی‌بینم برای دختر دهه شصتی انجام شود، حتی برای هیئت علمی شدن و مسائلی از این قبیل الان امتیاز را به خانم‌های متأهل دارای فرزند می‌دهند! در صورتی که به نظر من این کار اصلاً منطقی نیست، چرا این ازدواج کردن و مادر بودن باید امتیاز محسوب شود؟! شاید یک دختر دهه شصتی به دلایلی نتوانسته است ازدواج کند و ما داریم با این امتیازات غیرمنطقی برای تأهل، امکان اشتغال مناسب را هم از او می‌گیریم و دوران سالمندی که می‌تواند برایش بسیار سخت‌تر باشد. 
 
من فکر می‌کنم شاید لازم باشد روان‌شناسان و جامعه‌شناسان هم پای کار بیایند. فاصله سنی در ازدواج تا حدی معقول است و اگر این فاصله سنی افزایش غیرمنطقی داشته باشد، می‌تواند روی موفقیت ازدواج هم تصمیم بگذارد. اگر روان‌شناسان و جامعه‌شناسان هم پای کار بیایند و تبعات چنین ازدواج‌هایی را تشریح کنند، شاید خیلی از افراد تصمیمات منطقی‌تری بگیرند! 

بسیاری از روان‌شناسان و جامعه‌شناسان واسطه‌گری را عار می‌دانند! روان‌شناسان و جامعه‌شناسان ما به شدت از اینکه عنوان واسطه‌گری به آنها چسبیده شود، هراس دارند و آن را عار و بی‌کلاسی می‌دانند. 
 
یکی از موضوعاتی که در خصوص بحث واسطه‌گری ازدواج مطرح می‌شود این است که آیا در جامعه امروز اصلاً نیازی به واسطه‌گری هست یا خیر؟ پاسخ شما به این مسئله چیست؟

من همیشه گفته‌ام من واسطه‌گر ازدواج هستم، اما هیچ‌گونه گاردی نسبت به اینکه دختر و پسر خودشان باهم آشنا شوند، ندارم؛ چه در فضای مجازی چه هر جای دیگر، اما من از منتقدان واسطه‌گری یک سؤال دارم، اگر پسر و به خصوص دختر این فضای آشنایی برای ازدواج برایش پیش نیامد، باید چه کار کند؟ گاهی پاسخ می‌دهند خب وارد جامعه شود! اما من می‌گویم ما درباره دختری که خانه‌نشین است، صحبت نمی‌کنیم، بلکه درباره دختری صحبت می‌کنیم که درس خوانده و وارد بازار کار شده، اما شرایط آشنایی و ازدواج با پسری برایش فراهم نشده است. این دختر باید چه کار کند؟ بنابراین حتی منتقدان هم به این نتیجه می‌رسند که این درست است اینجا یک خلائی وجود دارد. اگر افرادی هستند که در فضای بیرون با یکدیگر آشنا می‌شوند خیلی هم عالی، فقط کافی است ملاک‌های‌شان به هم بخورد و بتوانند ازدواج سالمی داشته باشند، اما خیلی وقت‌ها برای خیلی از دختر‌ها و حتی خیلی از پسر‌ها این فرصت آشنایی رخ نمی‌دهد. از سوی دیگر به طور نمونه ما دخترانی را داشته‌ایم که در دانشگاه برای‌شان پیشنهادات زیادی هم مطرح می‌شده، اما مسئله‌ای که وجود دارد این است که هیچ یک از پسر‌هایی که ظاهراً ابراز علاقه می‌کردند از نظر خانوادگی و موارد دیگر تناسب لازم را با آن خانم‌ها نداشته‌اند، بنابراین افراد زیادی هستند که می‌گویند من در فضای دانشگاه خواستگار زیاد دارم، اما ملاک‌های‌شان با ملاک‌هایم همخوانی ندارد. نکته دیگر اینکه من خودم بار‌ها با دختر‌هایی مواجه شده‌ام که شرایط‌شان هم خوب است، اما به دلایل مختلف ممکن است خواستگاران کمتری داشته باشند. مثلاً مهاجرت کرده‌اند و آشنایی ندارند و نمی‌توانند از فامیل و آشنایان بخواهند کسی را برای ازدواج به آنها معرفی کنند. این احساس مسئولیت باید در خانواده فامیل و اطرافیان باشد تا افرادی را که مناسب هم می‌بینند، به یکدیگر معرفی کنند. بعد از سخنرانی من تعداد زیادی از افراد پیام دادند و درخواست داشتند که می‌خواهند در این زمینه کمک کنند، اما نکته‌ای که وجود دارد این است که بسیاری از این افراد وقتی با سختی‌ها و چالش‌های واسطه‌گری مواجه می‌شوند، کنار می‌کشند، ولی داشته‌ایم افرادی را که آمده‌اند و با وجود تمام سختی‌ها همچنان کار می‌کنند. نکته جالب اینکه آنقدر که مجرد‌ها دغدغه دارند و برای این کار زمان می‌گذارند، ممکن است متأهل‌ها به آن میزان دغدغه نداشته باشند؛ و کلام آخر. 

من می‌دانم به هیچ وجه این وظیفه رهبر جامعه نیست که به این مسئله ورود کند، اما دلم می‌خواست چهره‌های مذهبی و افرادی که منبر دارند و صدای‌شان شنیده می‌شود به این مسئله ورود کنند و پسران را تشویق کنند تا ازدواج‌های منطقی‌تری داشته باشند. آقایان باید پای کار بیایند. من انتظارم از شخص رهبری نیست. ایشان نمی‌توانند به جزئیات مسئله ورود کنند، اما چرا آقایان منبری، سلبریتی‌های مذهبی و کسانی که تریبون و رسانه دارند، هیچ چیزی نمی‌گویند؟

منبع: روزنامه جوان

+

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

تازه ها

advanced-floating-content-close-btn