حضرت زهرا (س) دارای مقامات معنوی و فتوحات غیبی بلند و بسیار ویژه‌ای است. مباحث پیرامونی انسان‌شناسی، عرفان و کنش‌گری اجتماعی و سیاسی یگانه یادگار پیامبر (ص)، چنان وسیع است که در نوشتار نمی‌گنجد. شخصیت عرفانی ایشان چنان بارز و متجلی است که لقب‌های زیادی در دوران زندگی همانند زهرا (س) گرفت؛ ویژگی این نورانیت […]


حضرت زهرا (س) دارای مقامات معنوی و فتوحات غیبی بلند و بسیار ویژه‌ای است.

مباحث پیرامونی انسان‌شناسی، عرفان و کنش‌گری اجتماعی و سیاسی یگانه یادگار پیامبر (ص)، چنان وسیع است که در نوشتار نمی‌گنجد. شخصیت عرفانی ایشان چنان بارز و متجلی است که لقب‌های زیادی در دوران زندگی همانند زهرا (س) گرفت؛ ویژگی این نورانیت مادرهستی، انسان را به یاد این سخن شیخ اکبر می‌اندازد که در کتاب «الاسری الی مقام الاسری» یا جهان در پناه دوازده اسم اعظم آورده است: هیچ عارفی به‌جایی نرسیده، مگر با نور فاطمه زهرا (س) و هرکس به‌جایی رسیده با فیض نورانی و دستگیری ایشان بوده.

باحجت‌الاسلام دکترمحمدجواد رودگر، استادتمام وعضوگروه عرفان ومعنویت پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی که پژوهش‌های گران‌سنگی در این حوزه به انجام رسانده، به مناسبت ایام فاطمیه، همین سخن محی‌الدین عربی را درمیان نهاده، به گفتگو پرداختیم. استاد رودگر کتاب‌ها و مقاله‌های پرشماری نوشته که از برجسته‌ترین و تاثیرگذارترین آنها می‌توان به عرفان زهرایی، مبانی عرفان اهل بیتی، زهره آسمان و زهرای زمین، عرفان اجتماعی؛ ماهیت و مبانی و کارکرد‌ها و عرفان اجتماعی در نهضت حسینی اشاره کرد.

پیامبر اعظم (ص) بر معرفت حضرت فاطمه (س) تاکید فراوانی داشته‌اند؛ این‌که ایشان به پیروان‌شان سفارش می‌کنند که بکوشند به شخصیت و ویژگی‌های فاطمه (س)، دخترشان معرفت بیابند، به چه معناست؟
معرفت فاطمه (س) یعنی معرفتی که از معارف حضرت زهرا (س) به دست می‌آوریم؛ معارفی که آن انسان کاملِ قدسی و نوری درچارچوب احادیث و روایت‌ها، ادعیه ونیایش‌ها، خطبه‌ها و… ازخودشان برجای گذاشتند. ما منبعی به نام «مُسندِ فاطمه» در اختیار داریم که این منبع الهی و وحیانی، در‌های معرفتی فراوانی را به روی ما می‌گشاید. مثلا معارف توحیدی فاطمی، معارف اخلاقی فاطمی، معارف سلوکی و عرفانی فاطمی یا معارف اجتماعی و سیاسی فاطمی. همچنین در ابعاد و ساحت‌های مختلف از معارف حضرت فاطمه (س) می‌توانیم توشه معرفتی برگرفته، استفاده کنیم.
 
مجموعه معارف فاطمی را چکیده‌وار معرفی می‌فرمایید؟
حکمت‌ها، احکام و آنچه که در حوزه فقه اکبر است؛ یعنی اعتقادات، آنچه در حوزه فقه اوسط است؛ یعنی اخلاقیات و آنچه که در حوزه فقه اصغر است؛ یعنی احکامیات. به این مجموعه، معارف فاطمی گفته می‌شود. پس معارف فاطمی از متونی به دست می‌آید که از حضرت ایشان در قالب‌ها و چارچوب‌هایی برجامانده که عرض شد؛ مانند قالب خطبه مشهور فدکیه که خودش یک اسلام‌شناسی تمام‌عیار و جامع است. همچنین مجموعه ادعیه و نیایش‌های ایشان. به دیگرعبارت، یعنی معرفت ما ماهیت زهرایی و فاطمی دارد. رنگ و رایحه‌اش فاطمی است.
 
آیا می‌توانیم به حضرت زهرا (س) معرفت تمام‌عیار پیدا کنیم؛ یعنی حقیقت وجودی حضرت زهرا (س) برای ما آیا مکشوف و معلوم می‌شود؟
پاسخ این پرسش واقعامنفی است. یعنی ما نمی‌توانیم به همه ساحت ها، ابعاد ولایه‌های وجودی حضرت زهرا (س) شناخت پیدا کنیم. ما در اندازه متعارف ومعمول یا به عبارتی در حد وسع، ظرفیت، توان وجودی و طاقت بشری خودمان می‌توانیم او را بشناسیم.
 
این‌گونه هم نیست که حضرت زهرا (س) شناخته‌شدنی نباشد!
درست است؛ ایشان شناخته‌شدنی است، اما لایه‌هایی از شخصیت ایشان برای ما قابل دستیابی، ادراک و دریافت است که عمدتا ناظر به شخصیت حقوقی ایشان و البته برخی از زوایای شخصیت حقیقی‌شان است. ما می‌توانیم مسائل، رفتاروکردار‌هایی را شناسایی کنیم و درباره‌شان محققانه به آگاهی برسیم که مربوط می‌شود به سبک و شیوه زندگانی‌شان در خانه و کنشگری‌های‌شان در فعالیت‌های مختلف اجتماعی‌سیاسی در بیرون از منزل، به‌ویژه زمانی که لازم بود به مسائل این‌چنینی رسیدگی فرمایند.

این ابعاد و اضلاع شخصیتی ایشان بسیار مهم است. این‌که حضرت‌شان در همسرداری، تربیت و پرورش فرزندان، انجام امور خانه و غیره، چگونه تعامل و رفتاری داشتند. همچنین ورودشان به مسائل اجتماعی و سیاسی با آن بصیرت نافذی که داشتند، حضور و ظهور فعال وبالفعل از خودشان نشان دادند؛ چه زمان پیامبر اکرم (ص) مانند غزوه‌ای که حامی و پرستار پیامبر (ص) بودند، چه دوره پس از پیامبر اکرم (ص) که بسیار دشوار و سخت بود که امامت غدیری را در برابر خلافت سقیفه‌ای روشنگرانه جا انداختند و با تبیینگری‌شان درواقع نخستین آموزگار جهاد تبیین هستند و بسیار مهم است، توجه کنیم که ایشان معلم اول «جهاد تبیین» هستند که پس از رحلت پیامبر (ص) در برابر توطئه‌های نهان و آشکار جریان‌های نفوذی و آنهایی که در برابر امامت امام علی (ع) ایستادند، ایستاد. ایشان در این‌باره به جهاد تبیین پرداخت و روشنگری کرد. به‌ویژه با آن سخنرانی در مسجد و سپس حضورشان در خانه‌های مهاجر و انصار، در راستای روشنگری و تبیین اجتماعی‌سیاسی، به‌راستی جهادگرانه هدایت و راهنمایی روشنگرانه‌می‌کرد.

 آن خطبه بلند و مشهورشان؛ یعنی فدکیه را بیان فرمودند یا زمانی که آسیب‌دیدند و بیمار شدند، از همان فرصت عیادت‌ها نیز استفاده می‌کردند، زمان را از دست نمی‌دادند و حقایق را برای زنان روشن می‌کردند. اینهاست که می‌تواند چونان اسوه و الگوی ما باشد. مثلا نماز، دعا و راز و نیاز‌های ایشان و مجموعه آنچه که به سبک و شیوه زندگی ایشان در چهار رویکرد انسانی؛ رابطه انسان با خدا، رابطه انسان با خود، رابطه انسان با خلق خدا و رابطه انسان با خلقت وجود دارد و ازاین چهار رابطه و رویکرد، می‌توانیم درک و دریافتی اززندگی حضرت زهرا (س) داشته باشیم. از این جهت است که می‌توانیم فاطمه زهرا (س) را بشناسیم وگرنه یک معرفت عمیق، دقیق، کامل و همه‌جانبه به همه ابعاد و زوایای شخصیتی و روحانی ایشان واقعا در حیطه ما نیست. تنها از وجه وجودی ایشان و شیوه زندگانی‌شان می‌توانیم برداشت و الگوبرداری کنیم و این مهم البته بسیار برای ما لازم‌است.
 
در توصیف معصومان؛ چون حضرت زهرا (س) که خود معصوم، همسر معصوم، مادر معصوم و فرزند معصوم بودند، از اصطلاح «انسان کامل» زیاد استفاده می‌شود، این اصطلاح را کمی برای مخاطبان ما تشریح کنید. 

حضرت زهرا (س) دارای مقامات معنوی و فتوحات غیبی بلند و بسیار ویژه‌ای است به گونه‌ای که شهیدمطهری درباره ایشان گفته حضرت زهرا (س) اسفار اربعه عرفانی را پشت‌سر گذاشت و ایشان از تمام انبیا و ائمه علیهماسلام برتر است الا از پیامبر (ص) و امیرالمومنین (ع) و آن هم به دلیل سیر معنوی‌شان که از آن طریق به مقام ولایت الهیه دست یافتند؛ مقامی که باطن نبوت و امامت است.
 
چرا ما انسان‌های عادی برای شناخت خدا نیازمند انسان کامل هستیم و چگونه می‌توانیم برای راه یافتن به قرب الهی از ابعاد والای انسان کامل بهره‌مند شویم؟ 
علاوه‌بر آن، اشاره‌ها به اوج کمالات معنوی و عرفانی‌شان، یادآوری کنم که ایشان به عنوان اسلام‌شناس یگانه، به‌راستی نقش نبی، رسول، امام و ولی مسلمین را در این عرصه ایفاکرد. از خودسازی و خویشکاری تا رهبری و آموزگاری جامعه تا مقام خلیفه‌اللهی‌شان که عصمت‌ا… الکبری و حجت‌ا… بود، که آنی از خودسازی و مراقبه و خدامحوری غفلت نداشت. در رابطه با خلق خدا حتی قاعده و رسم به جا نهاد مثلا قاعده «الجار ثم الدار» به نظرم قاعده‌ای در حوزه معنویت اجتماعی، سلوک و تعامل و به‌ویژه عرفان اجتماعی است. آیاتی که درشأن و ستایش ایشان به‌خاطر دستگیری‌ها و کمک‌کاری‌هاشان به نیازمندان، یتیمان، اسیران و گرفتاران نازل شد. این الگو رامی‌توان مانند منظومه‌ای معرفتی و هندسه‌ای همه‌سویه در ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، معرفتی و… همه زمینه‌های انسانی دید، سنجید و ارزیابی‌کرد تا الگویی همه‌جانبه برای همه ابعاد زندگی‌مان باشد؛ زیرا از این مسیر و شناخت است که می‌توانیم به حیات طیبه و زندگانی پسندیده دست‌بیابیم.

الگوی جاودانه برای بندگی خدا
 به تعبیر حدیث امام عسکری (ع) که دراین‌باره فرمودند: فاطمه (س) حجت خدا بر حجت‌هایش است (حجت‌ا… علی الحُجَجِه) که این اشاره‌ای به اوج مقامات معرفتی و سلوکی و عرفانی حضرت فاطمه (س) است. البته می‌توان افزود که از منظری دیگر می‌توان به جایگاه ایشان نگریست و از این منظر به الگوبرداری از ایشان پرداخت. در حوزه عبدیت و عبودیت برای ما الگو هستند و در رابطه خود و خلق خدا دارای مقاماتی‌اند که از آن زاویه (مثلا در پاسخ به پرسش‌های بانویی که از بسیاری پرسش شرمنده شد، فرمود: ماموریت من همین پاسخگویی است.) یعنی روشنگری در معارف دین اسلام و کوشایی در جهاد تبیین که عرض شد معلم اول این جهاد تمام‌عیار دقیقا ایشان است که به مسائل وزمینه‌های زمان، اجتماع و سیاست با تحلیل درست و دقت نظر، بسیار چیره و صاحب‌نظر بود و با ایفای نقش کلیدی‌شان در غصب جایگاه امامت غدیری در آن بازه و بزنگاه تاریخی به‌راستی رهبر فکری و سیاسی‌اجتماعی شد و بهنگام، آن جامعه را آگاه کرد و با روشی حساس و هوشمندانه، گونه‌ای جهادگری را بنا گذاشت و به انجام رساند که روشنگر هرحقیقت‌بین وحقیت‌خواهی در طول تاریخ است. ایشان نقش کلیدی، کلان و بسیار تاثیرگذار تاریخی‌شان را جامع ومانع به انجام رساندند. همان متن وصیتنامه‌شان برای همیشه تاریخ انسان‌ها، روشنگر و راهنمای راستین و جاودانه است.

منبع: روزنامه جام جم 

+