خیلی واضح و مبرهن است که فناوریهای ریز و درشت در کنار همه مزایا و تسهیلاتی که برای انسان فراهم میکنند، اغلب ظرفیت تبدیل شدن به یک دردسر، مشکل بزرگ و حتی یک وسیله و آلت قتاله را هم دارند.
خیلی واضح و مبرهن است که فناوریهای ریز و درشت در کنار همه مزایا و تسهیلاتی که برای انسان فراهم میکنند، اغلب ظرفیت تبدیل شدن به یک دردسر، مشکل بزرگ و حتی یک وسیله و آلت قتاله را هم دارند! ماجرای کشف قدرت اتم و ساخت بمب اتم به کنار، بشر از همان عصر حجر به بعد و وقتی که یاد گرفت از سنگ و چوب وسیله شکار بسازد تا بتواند شکمش را سیر کند این را هم فهمید که فناوری جالب و کارراهاندازش ممکن است فردا تبدیل به دشمن و بلای جان خودش شود.
خدا میداند چند هزار سال بعد هم که ضربالمثل «تیغ در دست زنگی مست» ساخته شد، نشان داد دلواپسی مخترع بخت برگشته و نخستین سلاح سنگی بیهوده نبوده است.
نماگرفت
البته اینترنت و جهان بی در و پیکر و بیکران مجازی از این قبیل دستاوردها که میتوانند به دستهگل تبدیل شوند و یا به دست «زنگیِ مست» افتاده و دردسرآفرین شوند، زیاد دارد. یعنی الحق والانصاف میان این همه قابلیتها و تواناییهای شگفتآور و پیچیدهای که اینترنت و فناوریهای نسل جدید در اختیارتان میگذارد، «نماگرفت» یا همان اسکرینشات که به شما اجازه میدهد از صفحه نمایش گوشی، لپتاپ و غیرهتان عکس بگیرید، بیآزارترین به نظر میرسد. با این همه، چند سالی است که کارشناسان میگویند «اسکرینشات» میتواند بهشدت آبروبَر و خطرناک و دردسرآفرین باشد! «کیتلین تیفانی» پژوهشگر حوزه فناوری در مقاله چاپ شدهاش در «آتلانتیک» که در ایران هم «ترجمان» آن را منتشر کرده میگوید: «اوایل سال۲۰۱۷ شایعهای هراسآور در اینترنت پیچید. یک بهروزرسانی نرمافزاری برای آیفون در راه بود و آنارشیستها در اپل تصمیم گرفته بودند قابلیت جدیدی به نرمافزار آیفون اضافه کنند؛ بهزودی دستگاه شما هر اسکرینشاتی که از مکالمههای متنی میگیرید را ثبت و ضبط میکند و به طرفین دیگر هم اطلاع میدهد… البته هیچگاه این قابلیت ایجاد نشد، نشانهاش هم همین است که هنوز داریم در یک جامعه کنار هم زندگی میکنیم!»
در واقع قابلیتِ ثبت و ضبط و بعد هم افشای لایههای خصوصی زندگی افراد است که اسکرینشاتها را ترسناک و آشوببرانگیز میکند. فکر اینکه هر کاری که آنلاین انجام میدهیم را ممکن است کسی، جایی، ضبط کند و برای بهرهبرداریهای آتی نگه دارد زندگی آنلاین ما را آکنده از احساسات نهفته پارانویایی میکند. این واقعیت زندگی بیشتر ماست، اما خودمان را مجبور میکنیم که فراموشش کنیم تا بتوانیم همچنان در آرامش (یا چیزی شبیه آن) پیام بفرستیم و پست بگذاریم و چت کنیم و البته اسکرینشات بگیریم.
من بهاندازهای که از اسکرینشاتها هراس دارم از بقیه چیزها ندارم، چراکه خودم دائم اسکرینشات میگیرم. همیشه خدا هم ترسی دائمی همراهم است که با این بادی که کاشتهام روزی طوفان درو خواهم کرد. هراس از اینکه روزی اسکرینشاتها را اشتباه برای کسی ارسال کنم یا دیگران اسکرینشاتهایی را که از فعالیت من گرفتهاند، به اشتراک بگذارند و من مضحکه عام و خاص شوم!
اسکرینشات، سلاح نبود
دلیل گرفتنشان هر چه باشد، بسیاری از اسکرینشاتها زندگانی آرام و بیسروصدایی را سپری میکنند. مجموع آنها تبدیل میشود به آرشیوی صمیمی از زندگی مجازی یک فرد. بااینهمه میتوان سرخود از اسکرینشاتها در مسیرهای دیگری استفاده و با آنها شیطنت کرد. در سالهای اخیر، اسکرینشات به ابزار شیطنتآمیزی برای عدالت یا حداقل به وسیلهای برای بردن آبروی افراد تبدیل شده است. خبرنگاران به خیل کسانی پیوستهاند که چتهای شخصی را ضبط میکنند تا ماجراهای جذابی که در نیویورک تایمز، آمازون، فیسبوک و دیگر شرکتهای بزرگ اتفاق میافتد را در معرض دید عموم قرار دهند. چند سال پیش در یک چت دوستیابی یا همسریابی، مرد چاخان کرده بود که «من به کاخ کنگره حمله کردم» و زن در پاسخش گفته بود: پس ما به درد هم نمیخوریم… بعد هم این خانم از مکالمهشان اسکرینشات گرفته و آن را به افبیآی ارسال کرده بود!
زمانی بود که اسکرینشات چیزی جز «عکسگرفتن از صفحهنمایش» به حساب نمیآمد. آن هم برای مقاصد تجاری و … مثلاً در دهه۸۰ میلادی. اواسط دهه۹۰ قرن بیستم هم گرفتن عکس یا استفاده از تصویر محتویات روی صفحه نمایش به مثابه یکجور سلاح نبود و فقط گرفتن و ضبط محتوا یا داده از آن محسوب میشد. بعد از ادغام دوربین در تلفن همراه بود که ایده جدید اسکرینشات به وجود آمد. همانطور که عکسگرفتن با تلفن همراه فراگیر میشد و درستکردن تصاویری مستند از خود میان مردم گسترش مییافت، زندگی روزمره هم رفتهرفته به سمت آنلاینشدن پیش میرفت. با گذشت فقط ۱۰ سال از رواج فرهنگ اسکرینشات، نخستین بار مطلبی در مجله «دِیزد» منتشر شد که نگاهی متفکرانه و سؤالی به مقوله اسکرینشات و عواقبش داشت. از آن زمان تاکنون «اسکرینشات» میان اهالی فضای مجازی به محتواهایی محدود شد که در آن کسی تحقیر شده باشد! در حال حاضر مهمترین ویژگی اسکرینشاتها این است که نمیتوان از آنها مطمئن بود. چند سال پیش یک جنبش ادبی اینترنتی راه افتاد. بنیانگذاران این جنبش از اسکرینشاتهای گرفتهشده از پیامهای متنی و از گفتگوهای گوگلچت و اسنپچت استفاده میکردند تا اشعار و آثار هنری دیجیتال درست کنند. مدتی بعد، اما این جنبش بهخاطر سوءاستفادههای افرادی که به شکارچیان جنسی معروفاند از رونق و اعتبار افتاد!
دارایی شما نیست
البته ذکر همه آبروریزیها و مصائبی که اسکرینشاتها به بار آوردهاند در این مطلب ممکن نیست، اما خانم «تیفانی» درباره اسکرینشات از قول دیگران میگوید: «تکنیکی مبتنی بر مدرک که همچون شبحی در قلمروهای آنلاین پرسه میزند». بعد هم به ماجرای «آنتونی وینر» نماینده سابق مجلس آمریکا اشاره میکند که در سال۲۰۱۱، با درزکردن پیام مستهجنش در توییتر، خوار و خفیف شد و کار به استعفای او از کنگره کشید و حتی دو سال بعد که خواست شهردار شود، اسکرینشاتها اجازه چنین کاری را به او ندادند. این قدر بدگویی از اسکرینشات برای این نیست که بگوییم ما دچار آن نمیشویم. هرآن ممکن است ندانمکاری ما در فضای مجازی و حین کار در اینترنت، کار دستمان بدهد و اسکرینشاتها دمار از روزگارمان دربیاورند. اما در هر حال باید متوجه باشیم که آنها بخشی از واقعیت دنیای امروز ما هستند. واقعیتی که با آمدن فناوریهای جدید، هر روز خودش را تازهسازی هم میکند و اجازه نمیدهد بشر به راهی برای مقابله با آنها فکر کند. وقتی داریم سرخوشانه چت میکنیم یا فعالیتی در فضای مجازی انجام میدهیم و حتی اسکرینشات میگیریم باید حواسمان باشد که نمیتوان اسکرینشاتها را در جایی ثابت نگه داشت یا کنترل کرد، چه رسد به اینکه آنها را جزو داراییهای خود حساب کنیم!
منبع: ایسنا