مروری بر کارنامه سینمایی بهروز افخمی در آستانه ۶۸‌ سالگی‌اش‌


افخمی متولد ۱۳۳۵ تهران، فارغ التحصیل تدوین از مدرسه عالی تلویزیون و سینما است؛ وی فعالیت هنری را با ساخت فیلم های کوتاه آغاز کرد.

 وقتی از «بهروز افخمی» سؤال می‌شود با شنیدن نام اسرائیل چه چیزی به ذهنتان می‌آید، پاسخ می‌دهد: «اسرائیل که وجود ندارد، همان فلسطین است.» نگاهی که در فیلم سینمایی «روباه» افخمی، خود را به خوبی نشان می‌دهد، فیلمی درباره شهدای هسته‌ای که داستان جاسوسی به نام یوهان نتانیاهو؛ یکی از برادران بنیامین نتانیاهو را روایت می‌کند. 

متولد سوم آبان ۱۳۳۵ و فارغ التحصیل تدوین از مدرسه عالی تلویزیون و سینماست. وی فعالیت هنری‌اش را با ساخت فیلم‌های کوتاه آغاز کرد، اما ساخت فیلم «عروس» در سال ۱۳۶۹، نقطه پرتابش بود و البته اتفاقی مهم برای سینمای ایران. 

فردی که در مجلس ششم شورای اسلامی، نمایندگی مردم در مجلس را نیز به اقداماتش اضافه کرد؛ او کسی نیست جز «بهروز افخمی» و پر بی‌راه نیست اگر او را نه تنها یک فیلم‌ساز مهم، بلکه هنرمندی جریان‌ساز دانست. 

او که تنوع آثارش از «شوکران»، «روز شیطان»، «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران»، «روز فرشته» تا «روباه» و «فرزند صبح» و «صبح اعدام» گسترده است. 

حال خالی از لطف نیست در آستانه سالروز تولد این هنرمند و فیلمساز تأثیرگذار در سینمای ایران، به بازخوانی مصاحبه‌ای که در پیش شماره دوم مجله سوره از او منتشر شده، بپردازیم و مابه‌ازای بیرونی برخی از اظهاراتش را در کارنامه هنری‌اش تصویر کنیم. 

مشروح این پل‌های ارتباطی به روایت کلمات در ادامه می‌آید:

«افخمی» در بخش‌هایی از این گفتگو درباره شهید مرتضی آوینی، نحوه مواجهه وی در شنیدن خبر قبول قطعنامه ۵۹۸ و تمام شدن جنگ صحبت کرده، اما رویکرد آوینی درباره فیلم «عروس» آن‌هم قبل از این آشنایی و همکاری عمیق با افخمی، قابل تأمل است. 

همزمان با اکران عمومی فیلم «عروس»، مرتضی آوینی با نام مستعار فرهاد گلزار، درباره این اثر نوشته بود: «عروس» فیلمی است استادانه و نمونه‌ای از سینمای مطلوب. نحوه رویارویی او در فیلم «عروس» با تماشاگر سینما بیشتر از کارگردانی‌اش استادانه است. او تماشاگر سینما را خوب می‌شناسد و در عین حال از این شناخت سوء استفاده نمی‌کند. 

تماشاگر در کاراکتر اول فیلم «عروس» که جوانی است انحراف یافته از مسیر حق، پای در تجربه ارزشمند معصومیت بشر می‌گذارد و حقیقت وجود خود را درمی‌یابد. تماشاگر نه می‌تواند خود را با حمید، کاملاً برابر بداند و نه می‌تواند از او فاصله بگیرد و تا آخر راه با او می‌ماند و در تجربیات او شریک می‌شود. این، نه شیوه‌ای است ایجابی و نه تماماً سلبی و از لحاظ روانی، وقایع و حوادث، شخصیت‌ها و دیالوگ‌ها هیچ کدام به گونه‌ای نیستند که تماشاگر بتواند در مقایسه آنها با اعتقادات خویش و یافتن نقاط تمایز و اختلاف از فیلم فاصله بگیرد. 

احساسی ندارم! / او همان است که دنبالش می‌گشتم 

«اوایل انقلاب هر شب مردم منتظر بودند حرفی از امام بشنوند شاید پیش از آن اولین جایی که حس این چنینی را منتقل کرد آنجایی بود که در هواپیما خبرنگاری از ایشان پرسید چه احساسی دارید؟ امام گفت: هیچ احساسی ندارم. آن زمان که امام این حرف را زد من از خوشحالی داشتم از جا می‌پریدم که این همان کسی است که دنبال او می‌گشتیم، هیچ احساسی ندارد!»

اینها سخنان بهروز افخمی، فیلمنامه نویس و کارگردان سینماست که نه تنها در حرف، بلکه در عمل علاقه و ارادت خود را در ساخت فیلمی با محوریت امام خمینی نشان داده است و «فرزند صبح» افخمی فارغ از فراز و فرود‌ها و جنجال‌های آن در اولین اکرانش در سالن سینما رسانه برج میلاد بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر روایتی دیگری هم دارد برای بازگو کردن. افخمی در اواخر تابستان ۱۴۰۱ که نسخه نهایی فیلم «فرزند صبح» پس از تدوین جدید، برای نخستین بار در شهرستان خمین رونمایی شد، گفت: اعتقاد بنده این بود هر کسی نقش امام (ره) را بازی کند زیر نگاه تیزبین ملتی قرار می‌گیرد که قصد دارد ادای امام (ره) را در بیاورد و در نهایت پیشنهاد من این بود که باید ۲۰ سال از حضور امام (ره) بگذرد و با نسلی روبه‌رو باشیم که تصویر واضحی از امام راحل نداشته باشند تا بتوان این فیلم را ساخت. 

وی توضیح داد: در نهایت پیشنهاد بنده برای روایت، کودکی امام (ره) و زمان ترور پدر ایشان بود و خانه امام (ره) به عنوان دنیایی که در آن کودکی خود را گذرانده‌اند و سال‌های نخست از دست رفتن خانه و اینکه حکومت بخشی از خانه را اشغال می‌کند به تصویر کشیده شود؛ البته این فیلم، گریز‌هایی به ۶۳سالگی امام و دستگیری ایشان و حتی گریزی به ساعت‌های آخر زندگی ایشان می‌زند و امروز که این فیلم را تماشا می‌کنیم، بسیار خوشحالم که بعد از حدود ۲۲سال این ایده مطرح و این فیلم دیده می‌شود. 

آن «یازده دقیقه و سی‌ثانیه» آخر

«بهروز افخمی، می‌گوید: اولین خبرنگاری که در جنگ شهید شد، رسول مصطفایی بود که من یک فیلم برای او ساختم و به او تقدیم کردم همان فیلم به اسم «یازده دقیقه و سی ثانیه.» 

حال کم و کیف «یازده دقیقه و سی‌ثانیه» چیست، این اثر نمایشی یک تله فیلم است که داستانش بر پایه خاطراتی از آغاز جنگ تحمیلی در ۳۱شهریور، حضرت امام (ره) و انقلاب نوشته شده است. 

عبدالرضا اکبری که با بهروز افخمی در پروژه «فرزند صبح» سابقه همکاری داشت، در این تله فیلم نیز در نقش حضرت امام (ره) جلوی دوربین رفت. 

داستان «یازده دقیقه و سی‌ثانیه» در طول مسیری از جماران، محل زندگی حضرت امام (ره) تا خیابان ولی‌عصر و ساختمان جام‌جم تلویزیون روایت می‌شود. 

«افخمی» و خلق یک اثر جاسوسی دیگر

در گفت‌وگوی پیش‌شماره دوم مجله سوره، وقتی از افخمی سؤال می‌شود، با شنیدن نام اسرائیل چه چیز به ذهن‌تان می‌آید او پاسخ می‌دهد: «اسرائیل که وجود ندارد، همان فلسطین است.»

نگاهی که در فیلم سینمایی «روباه» افخمی (محصول سال ۱۳۹۳) خود را به خوبی نشان می‌دهد. «روباه»، یازدهمین ساخته بهروز افخمی پس از فیلم «روز شیطان» است و او با گذشت ۲۱سال، با این فیلم سینمایی به ژانر جاسوسی بازگشت. داستان فیلم درباره شهدای هسته‌ای است و داستان جاسوسی به نام یوهان نتانیاهو را روایت می‌کند که یکی از برادران بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی است. افخمی درباره «روباه» اینطور می‌گوید: در این فیلم می‌بینیم برادر بزرگ نتانیاهو تصمیم می‌گیرد تا دانشمند هسته‌ای ما را ترور کند در حالی که اوباما به او گفته است، چنین کاری نکند. 

در ابتدای دهه ۹۰، اوباما مصاحبه‌ای کرد و چنین موضوعی را گفت که البته معنای ضمنی آن این بود که امریکا در جریان ترور‌ها بوده و اسرائیل آنها را انجام می‌داده است. پس نتانیاهو برای انجام این کار نباید از هیچ دستگاه امنیتی اسرائیل کمک بخواهد و فردی را که مورد اطمینان اوست را به ایران می‌فرستد تا این کار را انجام دهد. حال از اینجا به بعد داستان براساس همین منطق پیش می‌رود. 

سرپرست مأموران اطلاعات ایران به این موضوع مشکوک می‌شود که چرا یک مقام رده بالا برای یک کار پیش‌پا افتاده به ایران می‌آید و از طرف دیگر او از هیچ نیرویی کمک نمی‌گیرد چراکه این عملیات باید مخفی بماند. در نتیجه اطلاعات ایران تصمیم می‌گیرد تا او را دستگیر نکند بلکه برای او دام گذاری کند تا از این طریق شبکه‌های جاسوسی مرتبط با اسرائیل را کشف کند. برای این کار مجبور می‌شود تا صحنه‌سازی کند تا بقیه جاسوسان اسرائیل از حقیقت ماجرا خبردار نشده و به غلط به ادامه کارشان بپردازند.

منبع: روزنامه جوان

+

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn