زیرنویس، گروه بین الملل، الناز رحمت نژاد: شهدا زنده اند؛ این عزیزان هم در حیات مادی هم در حیات معنوی یعنی بعد از شهادتشان بر حوادث سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه و فکر و روح انسانها تأثیرگذار هستند. این تأثیرگذاری تمام نشدنی است و شهدا زنده و هدایتگر جامعه هستند. مؤثر و تأثیرگذاری شهید یکی از لوازم زنده بودنش است به طوری که به جامعه و پیرامون خود اثر میگذارد و جامعه را به حرکت در میآورد، جایی که پس از شهادت شهید سلیمانی گفتند که «شهید سلیمانی برای دشمنانش خطرناکتر از سردار سلیمانی است.»
تأثیرگذاری شهدا محدود به سرزمینی که در آن زندگی یا مبارزه میکنند، نمیشود، همانطوری که شهیدان در کشورهای گوناگون مانند افغانستان، یمن، لبنان، عراق، پاکستان، سوریه و نیجریه اهداف والایی را در مقابل تجاوز و اشغالگری پیگیری میکردند، تأثیرگذاری شأن بعد از شهادت، جنبه ملی و فرا ملی دارد و از مرزها عبور میکند؛ چنانچه امروز اثر آن را در انگلیس، آمریکا، فرانسه، آلمان، کره جنوبی، اردن، سوئد و ایرلند میبینیم که دانشجویان آزادی خواه و حامیان فلسطین تظاهرات همبستگی با ملت فلسطین و محکومیت ادامه نسل کشی و کودک کشی رژیم صهیونیستی را برپا میکنند.
امروز مساله مقاومت به خصوص بعد از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ در بسیاری از کشورها و منطقه خاورمیانه به عنوان یکی از برجستهترین و شایستهترین اقداماتی است که در جامعه صورت میگیرد. مانند مقاومتی که مردم مظلوم یمن از خود نشان میدهند و مقاومتی که در فلسطین در مقابل رژیم صهیونیستی در جریان است.
با توجه به اینکه جوامع برای دستیابی به اهداف و ارزشهای خود نیازمند الگوهای مؤثر هستند. یکی از الگوهای خوبی که سبک زندگی آنها میتواند باعث پیشرفت فرد و جامعه شود، سبک زندگی شهدا است. البته که سرگذشت و سرنوشت بسیاری از شهدا تکان دهنده است و ابعاد زندگی آنها برای بسیاری از مردم به ویژه نسل جوان شناخته شده نیست. به فرموده مقام معظم رهبری امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد و نام شهدا کمتر از شهادت نیست؛ به دلیل اهمیت مساله مقاومت در بسیاری از کشورها و منطقه خاورمیانه پرونده «شهدای شاخص طوفان الاقصی» را باز میکنیم تا به یکی از مهمترین شئون تکریم و زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا یعنی بررسی و مرور زندگی آنها بپردازیم.
اولین گزارش این پرونده به بررسی و مرور زندگی شهید «مشتاق السعیدی» ملقب به «ابوتقوا» اختصاص دارد که از پیوند زیر قابل مطالعه و بررسی است:
«فرماندهای که مثل حاج قاسم و ابومهدی خستگیناپذیر بود / توجه «ابوتقوا» به معنویت و روحیه نیروها»
در فرصتی که دست داد در قسمت دوم پرونده مورد اشاره به بررسی و مرور زندگی «شهید صالح العاروری» پرداختیم که مشروح آن در ادامه گزارش میآید؛
تولد در روستای عاروره و تبعید به سوریه و ترکیه
صالح محمد سلیمان العاروری در ۱۹ آگوست سال ۱۹۶۶ در روستای «عاروره» واقع در رامالله به دنیا آمد. وی در مدارس فلسطین تحصیل کرد و فارغ التحصیل کارشناسی معارف اسلامی از دانشگاه الخلیل است.
العاروری یکی از فرماندهان سیاسی و نظامی برجسته فلسطینی بود. وی یکی از مؤسسان گردانهای عزالدین قسام، شاخه نظامی جنبش حماس و مغز متفکر در زمینه توانمندی تسلیحاتی این گردان به شمار میرفت.
او تقریباً ۱۸ سال از عمر خود را در زندانهای رژیم صهیونیستی سپری کرد؛ سپس از سرزمینهای اشغالی فلسطین تبعید شد. این فرمانده ارشد حماس آخرین بار در سال ۲۰۱۰ از زندان آزاد و به سوریه تبعید شد و سه سال در این کشور ماند. در پی بحرانی شدن اوضاع سوریه نیز از این کشور به ترکیه منتقل شد. چندین سال در ترکیه اقامت کرد و بعد از آن به کشورهای مختلفی مانند قطر و مالزی رفت و در نهایت در ضاحیه جنوبی بیروت مستقر شد.
العاروری در سال ۲۰۱۰ به عنوان یکی از اعضای دفتر سیاسی حماس انتخاب شد و در نهم اکتبر ۲۰۱۷ جنبش حماس اعلام کرد که وی به عنوان معاون اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس انتخاب شده است. وی همچنین یکی از اعضای تیم مذاکره کننده حماس در توافق «وفای به آزادگان» یا همان توافق شالیت بود.
در سال ۲۰۱۴ سه شهرک نشین صهیونیست در کرانه باختری ربوده شدند و رژیم صهیونیستی پس از متهم کردن العاروری به دست داشتن در این عملیات خانه وی در رامالله را تخریب کرد.
در یکم نوامبر ۲۰۲۳ و در جریان نبرد طوفانالاقصی نیز رژیم صهیونیستی بار دیگر منزل خالی از سکنه وی در رامالله را تخریب کرد. صالح العاروری سرانجام پس از یک عمر مبارزه با رژیم اشغالگر صهیونیستی ۲ژانویه ۲۰۲۴ در حمله پهپادی این رژیم در جنوب بیروت به شهادت رسید.
دلایل ترور مغز متفکر مقاومت فلسطین
۲ ژانویه ۲۰۲۴ یک حمله هوایی در محله ضاحیه بیروت، لبنان انجام شد که منجر به ترور صالح العاروری، معاون دفتر سیاسی حماس و یکی از طراحان حمله ۷ اکتبر به اسرائیل شد. در رابطه با هدف این ترور و دلایل ترور صالح العاروری نکاتی قابل توجه است که در ادامه میخوانیم؛
۱. پس از شکست رژیم صهیونیستی در عرصه نظامی، اولویت این رژیم بر ترور فرماندهان حماس در داخل و خارج از فلسطین اشغالی قرار دارد و ترور العاروری برگرفته از استراتژی صهیونیستها مبنی بر هدف قراردادن فرماندهان حماس است.
۲. رژیم صهیونیستی به دلیل عدم توانایی و ضعف اطلاعاتی در ترور رهبران حماس در داخل غزه اقدام به ترور فرماندهان حماس در خارج از فلسطین کرده است که در این میان تمرکز این رژیم بر فرماندهانی است که نقش اصلی را در حمایت و پشتیبانی از مقاومت فلسطین در داخل سرزمینهای اشغالی دارند.
۳. العاروری فردی است که رژیم صهیونیستی بارها اعلام به ترور آن کرده بود و وی را مغز متفکر مقاومت فلسطینی در داخل کرانه باختری به دلیل نوع ارتباطات و محل تولدش میدانستند. به گونهای که صهیونیستها بارها اعلام کردند که العاروری خطرناکترین عضو حماس است.
۴. العاروری کسی است که به عنوان توازن دهنده قدرت مقاومت فلسطین در برابر اسرائیل در کنار سایر فرماندهان حماس از آن یاد میکنند و وی نقش مهمی در استراتژی وحدت ساحات (میدانها) مقاومت فلسطینی در داخل کرانه باختری، غزه و لبنان داشته است.
۵. صالح العاروری یکی از شخصیتهای برجسته حماس بود که با حزب الله لبنان و ایران روابط خوبی داشت. وی مسؤول نظامی حماس در کرانه باختری هم بود و در تسلیح آن نقش بسزایی داشت. از العاروری به عنوان فرمانده در سایه حماس نام برده میشد.
تصمیم شوم صهیونیستی آمریکایی
العاروری که توسط اشغالگران قدس در ضاحیه جنوبی بیروت و به همراه عزام الأقرع و محمد الریس از فرماندهان گردانهای قسام به شهادت رسید، یکی از مهمترین طراحان پروژه «وحدت میادین نبرد» در جنبش حماس به شمار میرود.
«وحدت میادین نبرد» یکی از راهبردهایی است که جنبش حماس با جدیت تمام در چند سال گذشته پیگیر آن بوده و نمود این راهبرد را در نبرد «شمشیر قدس» که در مه ۲۰۲۱ به وقوع پیوست، شاهد بودیم.
حماس در حالی خبر شهادت العاروری را اعلام کرد که تلاشهای ارزنده ایشان را که آخرین موردش نبرد «طوفان الاقصی» بود، به خوبی به خاطر دارد، نبردی که او و برادرانش در دلِ آن حضور داشتند.
اشغالگران با ترور العاروری در صدد ضربه زدن به سه برنامهای بودند که «شیخ» (کلمهای که اعضای جنبش، العاروری را با آن نام میخواندند) در آن مهارت و هنر داشت و البته نتایج ملموسی را در این سه عرصه کسب کرد، نتایجی که به گفته تحلیلگران و برخی محافل جنبش حماس، باعث خشم رژیم صهیونیستی و ایالات متحده شد و باعث شد تا «تصمیم ترور ایشان، یک تصمیم صهیونیستی آمریکایی باشد.»
برنامهها و پروندههای مقاومتی که العاروری آنها را دنبال میکرد و باعث آزار رژیم صهیونیستی میشد و او را به یک دشمن برای اشغالگران تبدیل کرده بود، به شرح زیر است:
۱. تسلیح کرانه باختری: این مأموریتی بود که العاروری خیلی زود (در اواخر دهه هشتاد) آن را آغاز کرد.
۲. تلاش برای پایان دادن به شکاف داخلی در میان فلسطینیها
۳. هماهنگی «وحدت میادین نبرد» جهت حمایت از مقاومت فلسطین در عرصه عربی و منطقهای
چهار دهه خدمت تمام عیار برای فلسطین
اگر سالهای کودکی و جوانی العاروری را که در مسجد و برای حفظ قرآن و شرکت در فعالیتهای تبلیغی دینی گذراند، کنار بگذاریم این چهره بیش از دو سوم عمر خود را در حماس گذراند و از زمان ظهور این جنبش در سال ۱۹۸۷، خود از بنیانگذاران آن در کرانه باختری بود. وی مدت شش سال از عمر خود را در فعالیتهای سازمانی جنبش در دانشگاه گذراند و پس از آن، به مدت هجده سال در اسارت صهیونیستها بود و سیزده سال را نیز در تبعید گذراند یعنی در مجموع از ۵۷ سال عمر با برکت خویش، قریب به چهار دهه را کاملاً در خدمت به آرمان فلسطین گذراند.
خدمات مسجد را پنهانی انجام میداد
العاروری در آگوست سال ۱۹۶۶ به دنیا آمد. آن طور که دلال العاروری، خواهر شهید العاروری به خبرنگار «العربی الجدید» گفته است وی از زمان کودکی به همراه پدرش که مسئول مسجد بود، در این مکان مقدس حضور و در برنامههای حفظ قرآن و انجام فعالیتهای تبلیغی مذهبی مشارکت میکرد.
وی در ادامه آورد: است «برادرم صالح از همان کودکی، عاشق مسجد بود و در سنین کودکی یا نوجوانی، بیشتر وقت خود را در آنجا میگذراند. یکی از مهمترین و برجستهترین ویژگیهای او این بود که همه کارها (و خدمات به مسجد) را در خفا و پنهانی انجام میداد، بدون آنکه کسی از آن با خبر باشد.»
منزل العاروری؛ محل رفت و آمد اصحاب رسانه
منزل محقر العاروری در روستای محل سکونتش، جایگاه رفت و آمد و حضور اصحاب رسانه بود. سادگی این خانه تا حدی تعجب برانگیز بود که این پرسش را در ذهن هر بازدید کنندهای ایجاد میکرد که آیا این خانه متعلق به معاون رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس است؟ خواهر شهید العاروری گفته است: «به گونهای تربیت شدیم که ساده زیست باشیم و از مظاهر دنیوی فاصله بگیریم. صالح، ساده زیست و یک زاهد به تمام معنا بود و هیچ وابستگی به دنیا و وسوسههایش نداشت. یکی از مهمترین صفات و ویژگیهایش از خودگذشتگی بود. او دیگران از جمله خانواده، دوستان و حتی غریبهها را بر خود رجحان میداد.»
یک نامزدی ۱۲ ساله
«ساری عرابی» نویسنده و پژوهشگر به خبرنگار العربی الجدید گفته است: «در کنار شهید عادل عوض الله و آقای ابراهیم حامد، العاروری یکی از بنیانگذاران گردانهای قسام، شاخه نظامی جنبش حماس در کرانه اشغالی باختری بود. در آن برهه، آنها با دکتر موسی ابومرزوق (رهبر آن دوره جنبش) در ارتباط بودند.
العاروری نقش اساسی در تشکیل بسیاری از هستههای گردانهای قسام در جنوب کرانه باختری و به صورت خاص در الخلیل داشت و به همین خاطر، بازداشت شد؛ ولی رامردی و پایداری او باعث شد تا یگانهای بنیانگذاری شده توسط ایشان عملیاتهای نظامی بسیاری را در یک دوره طولانی (در جریان انتفاضه اول و دوم) در کرانه باختری انجام بدهند.
صالح العاروری یکی از نخستین کسانی بود که از هموطنان تحت تعقیب غزهای که به کرانه باختری میآمدند، استقبال میکرد. از جمله برجستهترین این افراد میتوان به عماد عقل، فرمانده نظامی جنبش و از اهالی اردوگاه جبالیا اشاره کرد.»
به گفته نویسنده مورد اشاره مقاومت و پایداری که العاروری در جریان بازجویی از خود نشان داد و همچنین شهادت شمار بسیاری از افرادی که با او همکاری داشتند، باعث آن شد که اشغالگران نتوانند حکمِ حبسی بیش از ۵ سال برای او صادر کنند؛ ولی با استفاده از قانون تمدید حبس و نیز با پرونده سازی، او را در حدود ۱۵ سال یعنی از سال ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۷ در حبس و زندان نگاه داشتند.
صهیونیستها در سال ۲۰۰۷، العاروری را برای مدت سه ماه آزاد کردند. در این مدت، او توانست با نامزد خود که دوازده سال انتظار حضورش را میکشید، ازدواج کند؛ البته پیش از آنکه دوباره و برای مدت سه سال به اسارت اشغالگران در آید. صهیونیستها سپس تصمیم به تبعید او به خارج از فلسطین گرفتند و ایستگاههای تبعید از سوریه شروع و با ترکیه، قطر و لبنان ادامه یافت.
عملیات ربودن سه شهرک نشین صهیونیستی
درخت تفکر و نیز تیمهای قسامی که او در اواخر دهه هشتاد بنیان نهاده بود، تا به امروز مثمر و نتیجه بخش است که از نتایج بارز آن میتوان به عملیات ربودن سه شهرک نشین صهیونیستی در الخلیل اشاره کرد، عملیاتی که در ژوئن ۲۰۱۴ انجام گرفت و العاروری، در کنفرانسی که در آگوست ۲۰۱۴ برگزار شد، با وجود اینکه جنبش حماس این خبر را پنهان کرده بود، تصریح نمود که گردانهای قسام مسؤول این عملیات است. وی تاکید کرد که هدف از به اسارت گرفتن سه شهرک نشین صهیونیست، استفاده از آنها جهت مبادله اسرای فلسطینی دربند در زندانهای اشغالگران است.
اقدام العاروری در اعلام خبر اسارت شهرک نشینان به دست مبارزان گردانهای قسام باعث خشم محمود عباس نسبت به جنبش شد و باعث آن شد تا وی، حماس را به دروغگویی و دسیسه چینی علیه وی متهم کند. البته موضع العاروری در خصوص مسئولیت عملیات یادشده ثابت ماند و تاکید کرد «جوانانی که عملیات ربودن شهرک نشینان صهیونیست را به انجام رسانده اند، از اعضای گردانهای قسام بوده اند.»
بعد از گذشت ۲۲ سال از بازداشت و تبعید به خارج از میهن، دوباره موضوع عملیات «ربوده شدن سه شهرک نشین صهیونیست» به موضوع روز رسانهها تبدیل و باعث شد تا ایالات متحده مسئله را پیگیر شود و در نوامبر ۲۰۱۸ اعلام کند که پاداشی ۵ میلیون دلاری را تقدیم کسی میکند که اطلاعاتی از وی ارائه کند به ویژه بعد از آنکه دولت آمریکا در سال ۲۰۱۵، نام وی را در لیست افراد تحت تعقیب قرار داد آن هم به بهانه اینکه یکی از این شهرک نشینان کشته شده (در جریان گروگانگیری) دارای تابعیت آمریکایی بوده اند.
حمایت از مقاومت در نوار غزه
در حوزه حمایت از مقاومت در نوار غزه، العاروری همکاری خود با شهید «عقل» را به طور مشخص در سال ۱۹۹۲ و با استقبال از این شهید و پناه دادن به وی در مکانی به دور از چشم اشغالگران آغاز کرد و با برقراری روابط سازمانی و شخصی مستحکم با رهبران اسیر حماس در زندانهای اشغالگران این فرآیند را ادامه داد تا به این ترتیب، دیدگاهها و راهبردهای ملی و گروهی خود (در جنبش حماس) را از طریق ارتباط با رهبران جنبش، توسعه دهد که از جمله برترین این رهبران یحیی السنوار بود که العاروری با مشارکت در مذاکرات موسوم به «وفای آزادگان» که در سال ۲۰۱۱ در قاهره انجام گرفت، باعث آزادی وی شد.
شخصیت کاریزماتیک
العاروری پس از تاریخ طولانی مدت حضور در جبهه جهاد علیه صهیونیستها، اسارت را تحمل کرد و از شخصیتی کاریزماتیک بهره مند بود تا جایی که بعد از تبعید از کرانه باختری در سال ۲۰۱۰، به سرعت عهده دار نقش رهبری در جنبش حماس و مسئول فعالیتهای میدانی در کرانه باختری در بخشهای مختلف شد و این نقش آفرینی از زمان تبعید وی از کرانه باختری تا زمان ترورش ادامه یافت تا به این ترتیب، فصلی جدید از فعالیتهای صهیونیستها علیه او آغاز شود.
به اتهام تسلیح گروههای مقاومت در کرانه باختری و نقش آفرینی در حمله علیه شهرک نشینان که اغلب آنها با برنامه ریزی و اجرای اعضای حماس انجام میشد، تحت تعقیب اشغالگران قرار گرفت.
ملاقات با دهها هزار اسیر فلسطینی
فواد خفش، کارشناسان امور اسرا و یکی از آزادگان فلسطینی که در سال ۲۰۰۳ در زندان النقب هم بند شهید العاروری بود، گفته است: «اغلب فعالان فلسطینی که بعد از مبادله «وفای آزادگان» بازداشت میشدند، اتهام همکاری با العاروری به آنها نسبت داده میشد.
در هجده سال اسارت، العاروری با دهها هزار اسیر ملاقات کرد و با وجود آنکه تقریباً همیشه در انفرادی به سر میبرد؛ ولی تمامی اسرا به خاطر شخصیت فرماندهی اش، او را میشناختند. علمای مسنتر، بستر را فراهم میکردند تا او در فرصت بعد از نماز عشا، به ایراد درس و موعظه روزانه بپردازد که دلیل آن نیز اطلاع و آگاهی گسترده او بود.
العاروری یک قاری حریص به قرائت قرآن بود. جلسات تدریسش حوزههای متنوعی از علوم از شریعت گرفته تا فلسفه و فیزیک را در بر میگرفت. صدها اسیر فلسطینی حضورش را انتظار میکشیدند.
او همچنین در نوبت صبح به ترجمه اخبار روزنامههای عبری به اسرای فلسطینی میکرد.
در آخرین دوره انتخابات مربوط به ریاست و رهبری جنبش، العاروری قویترین نامزد برای تصدی جایگزینی اسماعیل هنیه بود. او معاون شهید هنیه و رئیس بخش کرانه باختری در دفتر سیاسی حماس بود.
العاروری همچنین روابط متمایزی با بخش نوار غزه و بخش خارج فلسطین داشت که به عنوان بخشهای تشکیل دهنده دفتر سیاسی حماس به شمار می آیند.»
ایجاد وحدت در کرانه باختری، نوار غزه و اراضی اشغالی
با وجود آنکه کرانه باختری به خاطر اقدامات مستقیم اشغالگران و عملیاتهای مستمر نظامی ایشان در آن و همچنین هماهنگی امنیتی تشکیلات خودگردان با صهیونیستها تبدیل به «زمین سوخته شده» است؛ ولی العاروری توانست در اندک سالهای گذشته، بخش کرانه باختریِ حماس را به شکل شفافی رشد دهد. گفتنی است که این رشد در حالی روی داد که تشکیلات خودگردان، «حماس» را دشمن اول خود میداند و اعضای این جنبش در دانشگاهها و نهادهای مختلف را تحت تعقیب قرار میدهد.
العاروری، تلاشهای جنبش متبوعش را با تکاپوهای چشمگیر جنبش جهاد اسلامی در حوزه مقاومت و در میدان گره زد، جنبشی که پیش از این، اقدام به ایجاد هستههای مقاومت از جمله «گردان جنین» کرده بود. با این اقدام هم افزایانه العاروری، موج مقاومت در دوره بعد از نبرد «شمشیر قدس» در سال ۲۰۲۱ روندی صعودی به خود گرفت و باعث وحدت چشمگیر در عرصه میدانی در کرانه باختری، نوار غزه و اراضی اشغالی شد.
در کنار این وحدت میدانی، شاهد حمایت روحی و مشارکت در راهپیماییهایی بودیم که مجموعه «عرین الاسود» (بیشه شیران) در اردوگاههای آوارگان فلسطینی در لبنان انجام میداد و شعاری که در این راهپیماییها بیشترین تکرار را داشت، شعار «ما سربازان محمد الضیف هستیم» و این محمد الضیف کسی نیست جز فرمانده کل گردانهای قسام.
اقدامات تحریک آمیز صهیونیستها علیه العاروری حتی پیش از عملیات طوفان الاقصی به اوج خود رسیده بود تا جایی که نتانیاهو او را به ترور تهدید و به دست داشتن در تشدید عملیات مقاومت مسلحانه در کرانه باختری متهم کرد.
العاروری در پاسخ، ویدئویی از خود با لباس نظامی منتشر کرد که در حال گفتوگوی تلفنی بود و در برابرش تفنگ «ام ۱۶» و پشت سرش پرچم فلسطین قرار داشت.
العاروری و پایان دادن به شکاف داخلی
العاروری و جبریل الرجوب، دبیر کل کمیته مرکزی جنبش فتح، در چند سال گذشته تلاشهای مهمی را در مسیر پایان دادن به شکاف داخلی انجام دادند؛ ولی عصیان کسانی که از این شکاف چه در داخل فلسطین و چه در عرصه عربی و بین المللی سود میبردند، قویتر بود.
الرجوب در گفتوگوی خود با کانال العربی، العاروری را یک رهبر ملی گرای ممتاز و برجسته توصیف کرد و گفت: «او شریک بنده در توسعه ساز و کارها، اصول و بنیانهایی بود که به شکاف داخلی پایان میداد و یک وحدت و همکاری را بر اساس فرآیندهای سیاسی و مبارزاتی با دیدگاههایی راهبردی ایجاد میکرد و به عنوان بستر مشترکی بود که بر اساس آن، توافق نامه ۲۰۲۱ را طراحی کردیم.»
با وجود آنکه جبریل رجوب به مناسبت شهادت العاروری، پیام تسلیتی را تقدیم رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس کرد؛ ولی کمیته مرکزی جنبش فتح تا به امروز حاضر به صدور بیانیه تسلیتی در این خصوص نشده و این جنبش تنها به صدور بیانیهای عمومی اکتفا کرده است. ضمناً محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان نیز تسلیتی به این مناسبت نگفت و حتی از محکوم کردن ترور وی اجتناب کرد و همه اینها در حالی صورت گرفت که همین چهره برای قربانیان زلزله در ژاپن، پیام تسلیت صادر کرد. سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) نیز در قبال این ترور سکوت اختیار کرد.
یکی از رهبران جنبش فتح که نخواست نامش فاش شود، به العربی الجدید» گفته است: «نزدیکی جبریل رجوب با العاروری، باعث خشم نزدیکان ابومازن و اقدامات تحریک آمیز علیه وی شد؛ زیرا العاروری و یحیی سنوار، طرحی بزرگ برای پایان دادن به شکاف داخلی داشتند و از هر مناسبتی برای ارسال پیامهای دوستی با جنبش فتح استفاده میکردند.»
یکی از آزادگان فلسطینی که در سال ۲۰۰۲ با العاروری در زندان صهیونیستی عسقلان اسیر بود و البته از ذکر نامش اجتناب داشت نیز به العربی الجدید گفته است: «من کنار شیخ العاروری مینشستم و اخبار حمله اشغالگران به محل سکونت یاسر عرفات در رام الله را تماشا میکردم. العاروری بسیار عصبانی بود. به خدا این حرف را از دهانش شنیدم که میگفت اگر من خارج زندان بودم، برای دفاع از عرفات به رام الله میرفتم و نمیگذاشتم دست صهیونیستها به او برسد حتی اگر به بهای از دست دادن جانم میبود.»
وی در ادامه آورده است: «از حرفش تعجب کردم و از او پرسیدم که جناب شیخ، چطور چنین حرفی می زنید، آن هم در حالی که عرفات، توافق نامه اسلو را امضا و دستگاههایی امنیتی را ایجاد نموده است که برادران مان را بازداشت میکنند؟! پاسخ العاروری این بود: صهیونیستها اگر امروز محل استقرار وی در رام الله را محاصره کرده اند و در صدد قتل او هستند، به خاطر اشتباهات گذشته اش نیست؛ بلکه به خاطر اقدامات درستی است که در جریان انتفاضه الاقصی انجام داد و به اعضای فتح اجازه داد تا در این انتفاضه شرکت کنند و حتی آنها را به این کار تشویق میکرد. آنها با تحقیر عرفات، به دنبال تحقیر همه ما فلسطینیها هستند و این چیزی است که ما نباید به آنها اجازهی انجامش را بدهیم.»
طراح «وحدت میادین نبرد»
در برخی از محافل جنبش حماس، این دیدگاه رد و بدل میشود که ترور العاروری یک تصمیم آمریکایی صهیونیستی بوده و انگیزه اساسی آن به شکست کشاندن راهبرد حماس در زمینه وحدت میادین نبرد بوده است، راهبردی که العاروری به عنوان طراح آن شناخته میشود.
عادل شدید، کارشناسان امور رژیم صهیونیستی به العربی الجدید گفت است: «ترور العاروری یک تصمیم آمریکایی صهیونیستی بود؛ زیرا او در نگاه شأن به عنوان طراح و هماهنگ کننده پروژه (وحدت میادین نبرد) به شمار میرود، وحدتی که در حال حاضر در لبنان، سوریه، عراق و یمن شاهد آن هستیم. با وجود آنکه رژیم صهیونیستی صحبتی از این موضوع به میان نمیآورد؛ ولی این امر برایش یک تهدید موجودیتی غیر قابل قبول به شمار میرود. این عدم پرداختن رژیم مذکور به مسئله وحدت میادین نبرد به خاطر آن است که خود را نسبت به این امر، حساس نشان ندهد.
رژیم صهیونیستی با ترور العاروری به دنبال به شکست کشاندن طرح حماس برای ایجاد یک زیرساخت پیشرفته مقاومتی در کرانه باختری بود، زیرساختی که با هماهنگی کامل حزب الله و نیروی سپاه صورت بگیرد. اشغالگران به دنبال شکست پروژه ایجاد زیرساخت پیشرفته مقاومت برای مقاومت فلسطین در جنوب لبنان و سوریه (از طریق هماهنگی با نیروهای ذکر شده) نیز بودند.»
کارشناس امور رژیم صهیونیستی در ادامه آورده است: «امروز رژیم صهیونیستی و آمریکا خود را در بحرانی بزرگ میبینند؛ زیرا طرح وحدت میادین نبرد باعث شده است تا پروژه استعمارگرایانه غربی به خطر بیفتد. این برای اولین بار از زمان ۱۹۴۸ است که مسئله فلسطین به عمق عربی و اسلامی خود باز میگردد و یک ائتلاف نظامی در دفاع از فلسطین شکل میگیرد. این شبیه یک رؤیا است.»
عادل شدید گفته است: «طرح وحدت میادین نبرد، تهدیدی برای نظامهای عربی سرسپرده غرب و نیز آینده اسرائیل است و باعث شکست توافقات سازش به امضا رسیده میان تل آویو با کشورهای عربی میشود، توافقاتی که با هدف انزوای فلسطین و به حاشیه رانده شدن آن امضا شده است. این یک موضوع بی سابقه در عرصه راهبردی میباشد و باعث شده است تا مسئله فلسطین در صدر قرار گیرد و این همان چیزی است که یک گرفتاری برای ایالات متحده و نظامهای سرسپرده به آن ایجاد میکند، نظامهایی که سرنوشت خود را به حمایتهای واشنگتن و رضایت تل آویو گره زده اند.»