تاریخ انتشار : چهارشنبه 26 دی 1403 - 12:59
کد خبر : 160310

شاپور بختیار که بود و چه کرد؟

شاپور بختیار که بود و چه کرد؟

در تاریخ معاصر ایران، شاپور بختیار چهره‌ای پیچیده و چندبعدی است که سرنوشت او به طرز عمیقی با تحولات سیاسی و اجتماعی کشور گره خورده است. او در مقام آخرین نخست‌وزیر حکومت پهلوی، نقشی تاریخ‌ساز در تحولات ایران ایفا کرد. زادگاه و تحصیلات؛ از ایل بختیاری تا دانشگاه سوربن شاپور بختیار در سال ۱۲۹۳ در

در تاریخ معاصر ایران، شاپور بختیار چهره‌ای پیچیده و چندبعدی است که سرنوشت او به طرز عمیقی با تحولات سیاسی و اجتماعی کشور گره خورده است. او در مقام آخرین نخست‌وزیر حکومت پهلوی، نقشی تاریخ‌ساز در تحولات ایران ایفا کرد.

زادگاه و تحصیلات؛ از ایل بختیاری تا دانشگاه سوربن

شاپور بختیار در سال ۱۲۹۳ در جنوب غربی ایران به دنیا آمد. خانواده او از طوایف ایل بختیاری بودند. وی تحصیلات دوره ابتدایی را در شهرکرد گذارند و تحصیلات متوسطه را ابتدا در اصفهان و سپس در بیروت به پایان رساند. او مدرک دیپلم خود را از مدرسه فرانسوی بیروت دریافت کرد. آشنایی او با دنیای سیاست و نظریات سوسیال دموکرات ها و علاقه به فرهنگ و ادبیات فرانسه خصوصاً شعر از همان دبیرستان فرانسوی شروع شد و تا آخر با او ماند.

شاپور بختیار و همسر و فرزندانش

وی در ۱۳۱۵ به فرانسه رفت و در دانشگاه سوربن ثبت‌نام کرد. در ۱۳۱۸ با مدرک کارشناسی از این دانشگاه فارغ‌التحصیل شد. با شروع جنگ جهانی دوم و اشغال فرانسه تحصیلاتش با وقفه‌ای ۲ ساله روبه‌رو شد.

شاپور وارد نهضت مقاومت ملی فرانسه شد و به عنوان یکی از سربازان فرانسه (ارتش سربازان خارجی مقیم فرانسه) در گردان اورلئان در راه آزادی این کشور جنگید. در ۱۳۲۴ دکترای خود را در حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه سوربن دریافت کرد. او دو مدرک کارشناسی در زمینه‌های فلسفه و اقتصاد عمومی، نیز دارد.

شاپور بختیار سیاست‌مداری شعردوست و شعرشناس بود و به حافظ انس و شیفتگی خاصی داشت. او به زبان فرانسوی و انگلیسی تسلط داشت و علاوه بر آن با زبان‌های آلمانی و عربی و بسیاری از نویسندگان و سیاست‌مداران برجستهٔ غرب و فرانسه آشنایی داشت.

حضور شاپور بختیار در وزارت کار

در اواخر ۱۳۲۹، به تهران احضار و مشاور وزیر کار شد و همزمان با تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت و اوج گیری جریان های سیاسی، به عضویت حزب ایران درآمد. بختیار در اواخر ۱۳۳۰ ش به معاونت وزارت کار انتخاب شد و در تیرماه ۱۳۳۱ در دولت پنج روزه احمد قوام کفالت وزارت کار را به عهده گرفت. پس از بازگشت مصدق به نخست وزیری، بختیار در سمت سابق خود تثبیت شد. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، از معاونت وزارت کار استعفا داد و هیچگونه مزاحمتی برای او فراهم نشد.

زندانی شدن شاپور بختیار به اتهام توطئه بر ضد امنیت داخلی

در بهمن همان سال، به هنگام انتخابات دوره هجدهم مجلس شورای ملی و دوره دوم مجلس سنا، اعلامیه‌ای مبنی بر مخدوش بودن انتخابات تهران و سایر شهرها صادر شد. بختیار در زمره امضاکنندگان آن بود که در نتیجه دستگیر شد و یک ماه در زندان لشکر دو زرهی به سر برد. در شهریور ۱۳۳۳، بختیار به اتهام توطئه بر ضد امنیت داخلی بازداشت و به سه سال زندان محکوم شد که پس از تحمل شانزده ماه و نیم، مورد عفو قرار گرفت. در اوایل نخست وزیری علی امینی نیز ۲۳ روز بازداشت شد.

در بهمن ۱۳۴۰، به دنبال وقایع دانشگاه تهران، به عنوان یکی از سران جبهه ملی به زندان افتاد و مجموعاً شش ماه و نیم در زندان بود. همچنین در چهارم بهمن ۱۳۴۱، به خاطر مخالفت با اصول ششگانه پیشنهادی محمدرضا پهلوی دستگیر شد و مدت هفت ماه در زندان به سر برد.

بختیار پس از آزادی، به فعالیت های اقتصادی پرداخت و مدتی مدیریت کارخانه وطن اصفهان و آبگینه قزوین و شرکت داکتیران را به عهده داشت. شرکت داکتیران با سرمایه‌گذاری عده‌ای از فرانسویان و چند بانک ایرانی و بنیاد پهلوی تشکیل یافته بود.

پیش از نخست وزیری

سال‌های بعد از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، برای افرادی هم‌چون بختیار سال‌های عذاب آوری بود و جو مایوس کننده‌ای در فضای سیاسی کشور وجود داشت. مصدق زندانی بود و جنبشش منزوی شده بود. بختیار همانند بسیاری دیگر از سران جبهه ملی سعی کرد در این سال ها سکوت کرده و محتاط باشد و در عین حال دشمنی خود با شاه را حفظ کند. تنها فعالیت سیاسی که بختیار در این سال ها داشت تحت عنوان جنبش مقاومت ملی و با حضور افرادی چون مهدی بازرگان و سید محمود طالقانی که بعدها از شخصیت‌های کلیدی جمهوری اسلامی گردیدند بود.

بختیار در بخش خصوصی آغاز به کار کرد و مدیر برخی کارخانجات یا مشاور بعضی کارخانجات بزرگ بود

نامه شاپور بختیار به شاه

در جریان انقلاب نام او با امضای نامه سرگشاده به شاه همراه با کریم سنجابی و داریوش فروهر بر سر زبان‌ها افتاد و سرانجام بعد از سقوط دولت ازهاری در شرایطی که انقلاب به روزهای اوج و پیروزی خود نزدیک شده بود و هیچ‌کس از جمله کریم سنجابی، دبیرکل جبهه ملی عنوان نخست‌وزیری را نپذیرفته بود، پیشنهاد شاه برای تشکیل کابینه را البته با شروطی قبول کرد. اولین شرط بختیار برای پذیرش مقام نخست‌وزیری اخذ رأی تمایل مجلس بود که از سوی شاه پذیرفته شد. علت اصرار بختیار بر کسب رای اعتماد از مجلس این بود که بعد از سال ۱۳۳۲ سنت رأی اعتماد مجلس توسط شاه از بین رفته بود، چرا که این امر به مجلس فرصت می‌داد تا نخست‌وزیر منتخب شاه را رد کند. شرط دیگر طبق قول و قرار شاه و بختیار این بود مادام که مجلسین به دولت بختیار رأی اعتماد نداده‌، شاه تهران را ترک نکند.

اوج‌گیری انقلاب و قبول نخست‌وزیری

در اواخر سال ۱۹۷۸ و اوج گیری انقلاب ایران، شاه دستور آزادی بختیار از زندان را صادر کرد و از وی در دیداری خصوصی در کاخ نیاوران تهران خواست که مقام نخست‌وزیری ایران را قبول کند. بختیار با شاه توافق کرد که برای کابینه اش از مجلس سنا رای بگیرد، شاه از کشور خارج شود، ساواک منحل شود، زندانیان سیاسی آزاد شوند و شرایط آزادی مطبوعات فراهم شود.

بختیار دولت خود و برنامه آن را در ۲۰ دی ۱۳۵۷ به مجلسین (شورای ملی و سنا) معرفی کرد. در ۲۶ دی ۱۳۵۷ بختیار به همراه وزرایش با ۱۴۹ رأی موافق، ۴۳ رأی مخالف و ۱۳ رأی ممتنع از مجلس رأی اعتماد گرفت. مجلس شورای ملی قبلاً به او رأی اعتماد داده بود. تنها دقایقی پس از اخذ رای اعتماد محمدرضا پهلوی که در فرودگاه انتظار می‌کشید، در ۲۶ دی ۱۳۵۷ به همراه فرح پهلوی از کشور خارج شد. در آخرین لحظات خروج شاه از ایران، بختیار به وی اطمینان داد که تمام تلاش خود را برای حفظ کشور به کار بندد. 

فرار از ایران

در ۲۷ دی، امام خمینی (ره) رفتن شاه را به ملت ایران تبریک گفت واعلام کرد که بزودی دولت موقت تشکیل خواهد شد. در چهارم بهمن، بختیار از پرواز هواپیمای امام خمینی(ره) از پاریس به تهران جلوگیری کرد. در پی این تصمیم جمع کثیری از مردم در اطراف مهرآباد اجتماع کردند و جامعه روحانیت در مسجد دانشگاه متحصن شدند. سرانجام، بختیار ناگزیر به گشودن فرودگاه شد و امام خمینی(ره) در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ به تهران آمد.

با به دست گرفتن کنترل تمام وزارتخانه ها و نهادهای دولتی از سوی کمیته های انقلابی، دفتر نخست وزیری نیز به دست انقلابیون جوان افتاد ولی یکساعت پیش از ورود آنها، بختیار به دانشکده افسری رفت و از آنجا با هلی کوپتر عازم مخفیگاه خود شد. وی در خاطرات خود نوشته است: «چند دقیقه پس از خروج از نخست وزیری، زندگی مخفی من آغاز شد. تنها رابط من با دنیای خارج … یک رادیو ترانزیستوری بود.»

گزارش‌های متناقضی درباره نحوه خروج بختیار از ایران منتشر شده است. برخی روایت ها حاکی از این است که وی ۱۲ روز پس از ترک مقام نخست وزیری از طریق مرزهای غربی خاک ایران را ترک کرد. اما روایت دیگری که خود بختیار جزئیات آن را فاش می کند این است که وی از طریق فرودگاه مهرآباد با چهره تغییر یافته و یک گذرنامه جدید خارج می شود.

ترور شاپور بختیار

شاپور بختیار از سال ۱۳۵۸ که از ایران خارج شد تا زمان مرگ در سال ۱۳۷۰ حداقل دو بار مورد سو قصد قرار گرفت. بار نخست در تابستان سال ۱۳۵۹ و یکسال پس از خروجش از ایران بود که از سوی یک تبعه لبنانی به نام انیس نقاش در خانه خود در حومه پاریس مورد حمله تروریستی قرار می گیرد ولی جان سالم به در می برد.

سوء قصد دوم علیه شاپور بختیار که به کشته شدن وی می انجامد در ۱۵ مردادماه سال ۱۳۷۰صورت می گیرد که در جریان آن سروش کتیبه، منشی شخصی وی نیز جان خود را از دست می‌دهد.

افراد درگیر در این ترور سه نفر به نام های علی وکیلی راد، فریدون بویراحمدی و محمد آزادی بودند که با استفاده از چاقوی آشپزخانه منزل بختیار، گلوی وی را بریدند. سروش کتیبه نیز با چندین ضربه چاقو به قتل رسید.

+

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

تازه ها

advanced-floating-content-close-btn