کودکی سرکوبشده، آیندهای تباهشده / سرگذشت تلخ سمیرا ۱۸ ساله
به گزارش زیرنویس، سمیرا، دختر ۱۸ سالهای که روزگاری در محلهای کوچک و فقیر زندگی میکرد، اکنون به خلاف کشیده و در دام اعتیاد گرفتار شده است. او که از همان دوران کودکی تحت فشارهای شدید روانی قرار گرفته بود، حالا در چنگال مشکلاتی گرفتار شده که راه بازگشتی برایش نمیبیند. سمیرا به یاد دارد که وقتی
به گزارش زیرنویس، سمیرا، دختر ۱۸ سالهای که روزگاری در محلهای کوچک و فقیر زندگی میکرد، اکنون به خلاف کشیده و در دام اعتیاد گرفتار شده است. او که از همان دوران کودکی تحت فشارهای شدید روانی قرار گرفته بود، حالا در چنگال مشکلاتی گرفتار شده که راه بازگشتی برایش نمیبیند.
سمیرا به یاد دارد که وقتی بچه بود، مادرش همیشه به او میگفت: ساکت باش، چیزی نگو، الان وقت حرف زدن نیست. او در دنیای کودکیاش هیچگاه اجازه نداشت تا سوالات خود را بپرسد یا احساساتش را بیان کند. فریادهای مادر که از سنین کم به گوشش میرسید، او را از دیگران جدا کرده و درونش را مملو از اضطراب و بیاعتمادی کرده بود.
پدر و مادر سمیرا در خانوادهای سختگیر و بسیار مشغول به کار زندگی میکردند و درک نمیکردند که نیاز به گفتوگو و توجه به احساسات کودکشان چقدر برای شکلگیری شخصیت او ضروری است. در نتیجه، سمیرا در دوران کودکی خود احساس کرده بود که حرف زدن و ابراز عقیده تنها موجب دردسر میشود. از این رو، به تدریج شروع به سکوت کرد و ارتباطات اجتماعیاش به حداقل رسید.
در دوران نوجوانی، سمیرا که هیچگاه فرصت نکرده بود در مورد مشکلاتش صحبت کند یا از خانواده مشاوره بگیرد، به محلههایی کشیده شد که در آنجا دیگران به او گفتند که سکوت کردن و ناتوانی در برقراری ارتباط، باعث ضعف و ترس در برابر دنیای بیرونی است. در نتیجه، او تحت تاثیر گروهی خلافکار قرار گرفت و به تدریج به رفتارهای خطرناک و خلاف کشیده شد.
او اکنون پشیمان شده و میگوید: وقتی هیچکس نمیفهمید من چه وضعیتی دارم، به گروهی ملحق شدم که وعده تسکین و آرامش میداد. موادمخدر به من آرامش داد و از وقتی شروع کردم، دیگر این احساس را نداشتم که همه چیز بر علیه من باشد. من به مخدر پناه بردم، چراکه مرا سرزنش نمیکرد و مانع از حرف زدنم نمیشد.
این دختر اظهار میکند: از آیندهای نامعلوم نگرانم؛ از بودن در کنار دوستانم که هیچ احساس مسئولیتی ندارند نگرانم و میدانم حالا با چنین شرایطی حتی نمیتوانم نزد پدر و مادرم بازگردم و آنها مرا نمیپذیرند.
او بهطور واضح اعتراف میکند که برای رهایی از احساسات سرکوبشده و تنهاییهای عمیق درونیاش به اعتیاد کشیده شده است. در دنیای مواد مخدر، او احساس میکرد که کنترل زندگیاش را به دست آورده است.
نظریه کارشناسی
کودکان در سنین پایینتر به تدریج توانایی درک توضیحات منطقی والدین را پیدا میکنند. آنها میتوانند دلایل رفتارها را درک کرده و با اعتماد به نفس بیشتری به زندگی خود بپردازند؛ اما اگر کودک در این دوران بهطور مداوم از ابراز احساسات خود منع شود، تأثیرات مخربی در ذهن او باقی میماند که ممکن است در آینده جبرانناپذیر باشد.
محققان بسیاری از مشکلات روانی و بیاعتمادی بهنفس در بزرگسالی را به این موضوع نسبت میدهند که کودک در دوران اولیه زندگی اجازه نداشته است تا از تجربیات و احساسات خود بگوید.
سمیرا تنها یکی از هزاران کودکی است که تحت فشارهای روانی در دوران کودکی قرار گرفت و نتوانست ارتباطی سالم با والدینش برقرار کند. او حالا در دنیای خلاف گرفتار شده است و هیچ راهی برای بازگشت ندارد. این داستان نشاندهنده اهمیت توجه به رشد روانی و اجتماعی کودک و اهمیت ارتباطات کلامی است. والدین باید از همان ابتدا به فرزندان خود این فرصت را بدهند تا احساسات و افکار خود را بیان کنند و از گفتوگوی منطقی با آنها برای رفع مشکلات استفاده کنند تا در آینده از گرفتار شدن در چالشهای زندگی جلوگیری کنند.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰