تاریخ انتشار : چهارشنبه 21 آذر 1403 - 14:06
کد خبر : 133187

آیه‌ای که بالای سر رهبر انقلاب نقش بسته بود، چه تفسیری دارد؟ |

آیه‌ای که بالای سر رهبر انقلاب نقش بسته بود، چه تفسیری دارد؟  |

به گزارش خبرنگار مهر، حضرت آیت الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز چهارشنبه ۲۱ آذر ماه در دیدار هزاران نفر از اقشار مختلف مردم در خصوص مسائل منطقه به ویژه تحولات سوریه بیاناتی داشتند. در این دیدار آیه ۳ سوره طلاق «إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ؛ خدا امرش را نافذ و روان می‌سازد» نقش

به گزارش خبرنگار مهر، حضرت آیت الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز چهارشنبه ۲۱ آذر ماه در دیدار هزاران نفر از اقشار مختلف مردم در خصوص مسائل منطقه به ویژه تحولات سوریه بیاناتی داشتند. در این دیدار آیه ۳ سوره طلاق «إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ؛ خدا امرش را نافذ و روان می‌سازد» نقش بسته بوده است.

در ادامه به تفسیر این آیه می‌پردازیم.

«…اِنَّ اللّهَ بلِغُ اَمرِه». بر اساس بیشتر قرائات (بالغٌ أمرَه و بالغُ أمرِه) «أمر» در این آیه مفعول بالغ» و «بالغ» از اوصاف خداوند است.

ولی طبق قرائتی شاذ (بالغٌ أمرُه) «بالغ» وصف امر الهی و به معنای نافذ بودن امر خدا خواهد بود [۱] در حالی که در صورت نخست آیه بدین معناست که خداوند به امر خویش می‌رسد.

مفسران امر را در این آیه تکوینی دانسته و در توضیح این بخش از آیه گفته‌اند: خداوند به آنچه اراده کرده می‌رسد و از محقق ساختن هیچ مطلوبی عاجز نیست و هیچکس نمی‌تواند او را از تحقق آنچه اراده کرده، باز دارد، [۲] زیرا هر شأنی از شئون صنع و ایجاد از مصادیق امر الهی است و خداوند بر امر خویش غالب و آن امر مغلوب خداست و گزیری جز اطاعت از او ندارد: «واللّهُ غالِبٌ عَلی اَمرِه» (سوره یوسف، ۲۱ ۳ و نیز سوره بقره، ۱۱۷؛ سوره آل عمران، ۴۷؛ سوره انفال، ۴۲؛ سوره مریم، ۳۵ و…)

بنابراین خداوند به هر چیزی که مشیت و اراده‌اش به آن تعلق گیرد، دست‌می‌یابد. گرچه راه‌های عادی و اسباب شناخته شده نزد ما برای آن موجود نباشد. البته این بدان معنا نیست که خداوند به حادثه مورد نظر بدون سببی طبیعی و تنها با مجرد اراده دست می‌یابد، زیرا پایان آیه ۳ سوره طلاق/۶۵ دلالت دارد که خداوند برای همه مسبّبات، اعم از اینکه اسباب عادی اقتضای آنها را داشته باشد یا نه اندازه‌ای خاص قرار داده و میان آنها با دیگر موجودات، پیوندهایی وجودی برقرار کرده است بنابراین خداوند می‌تواند از طریق این پیوندها به آنچه اراده کرده، دست یابد.

گرچه اسباب عادی با آن رابطه‌ای نداشته باشد: «…قَد جَعَلَ اللّهُ لِکُلِّ شَیء قَدرا» (سوره طلاق )[۴] بر این اساس بالغ بودن خداوند قانون علیت و سببیت میان اشیا را نفی نمی‌کند بلکه آن را مبتنی بر اراده و مشیت الهی می‌داند که گاهی برخلاف چیزی است که ما بر حسب عادت میان ظواهر موجودات می‌یابیم [۵] زیرا خداوند خود سببی در عرض اسباب دیگر نیست بلکه او بر هر چیزی احاطه دارد و می‌تواند با اسبابی که نزد ما مجهول است به مراد خود دست یابد. [۶]

بالغ بودن خداوند می‌تواند مظهر داشته باشد، از این رو هر کس که به امر و اراده الهی عمل کند و اراده‌اش در اراده حق فانی باشد، مظهر بالغ بودن خداست و او نیز غالب خواهد بود پس فرشتگان که تنها به امر الهی عمل کرده، از آن سر باز نمی‌زنند (سوره انبیا، ۲۷؛ سوره تحریم، ۶) هیچگاه مغلوب نخواهند شد. [۷]

در سوره طلاق آیه ۶۵ پیش از بیان بالغ بودن خداوند به صورت مطلق وعده داده شده که هر کس تقوای الهی پیشه کند خداوند برای او راه خروج از مشکلات قرار داده. او را از طریقی که گمان نمی‌برد، روزی می‌دهد و هر کس بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد. سپس در مقام بیان علت این اطلاق به اسم بالغ الهی اشاره شده است، [۸] زیرا خداوند هرگاه وعده‌ای دهد آن را اراده کرده است و هرگاه امری را اراده کند، اسباب آن را مهیا می‌سازد: [۹] «…و مَن یَتَّقِ‌اللّهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجا * و یَرزُقهُ مِن حَیثُ لایَحتَسِبُ ومَن یَتَوَکَّل عَلَی اللّهِ فَهُوَ حَسبُهُ اِنَّ اللّهَ بلِغُ اَمرِه». (سوره طلاق، ۲‌۳) بنابراین عبارت «اِنَّ اللّهَ بالِغُ اَمرِه» انسان را به توکل بر خدا تشویق می‌کند، [۱۰] زیرا هرگاه انسان بداند که بر خدا توکل کند یا نکند در هر صورت امر الهی درباره وی نافذ است ولی در صورت توکل گناهانش پوشیده و اجرش عظیم می‌گردد [۱۱] و به راحتی و برکت دست می‌یابد و خدا او را کفایت می‌کند] [۱۲] و در صورت نداشتن توکل دچار خشم الهی شده، خدا او را به خود وا می‌گذارد. [۱۳] توکل بر خدا را ترجیح خواهد داد.

پی نوشت‌ها
۱ فتح‌القدیر، ج ۵‌، ص ۲۴۲؛ الکشاف، ج ۴، ص ۵۵۶‌.
۲ الکشاف، ج ۴، ص ۵۵۶‌؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۴۶۱؛ المنیر، ج ۲۸، ص ۲۷۲.
۳ المیزان، ج ۱۱، ص ۱۱۱.
۴ المیزان، ج ۱، ص ۷۷.
۵ المیزان، ج ۱، ص ۷۷.
۶ همان، ج ۸‌، ص ۱۹۷‌۱۹۸.
۷ همان، ج ۱۷، ص ۱۲‌۱۳.
۸ همان، ج ۱، ص ۷۶‌۷۷.
۹ التحریر والتنویر، ج ۲۸، ص ۳۱۳.
۱۰ تفسیر ثعالبی، ج ۳، ص ۳۴۷.
۱۱ جامع البیان، مج ۱۴، ج ۲۸، ص ۱۷۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۰۷؛ فتح القدیر، ج ۵‌، ص ۲۴۴.
۱۲ تفسیر ثعالبی، ج ۳، ص ۳۴۷.
۱۳ تفسیر ثعالبی، ج ۳، ص ۳۴۷.

منبع: مـهر

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

تازه ها

advanced-floating-content-close-btn