در گزارش تحلیلی زیر جنبه‌های مختلف سیاست‌ها و رویکرد‌های احتمالی ترامپ و راهکار‌های ایران را بررسی می‌کنیم. ​​​​​​​پس از رقابت‌های فشرده و چالش‌برانگیز در انتخابات ۲۰۲۴، دونالد ترامپ به‌عنوان چهل‌وهفتمین رئیس‌جمهور آمریکا انتخاب شد. در این میان، کارشناسان و تحلیلگران سیاست خارجی به‌سرعت به بررسی آثار این تحول بر ایران، منطقه غرب آسیا و معادلات […]


در گزارش تحلیلی زیر جنبه‌های مختلف سیاست‌ها و رویکرد‌های احتمالی ترامپ و راهکار‌های ایران را بررسی می‌کنیم.

​​​​​​​پس از رقابت‌های فشرده و چالش‌برانگیز در انتخابات ۲۰۲۴، دونالد ترامپ به‌عنوان چهل‌وهفتمین رئیس‌جمهور آمریکا انتخاب شد. در این میان، کارشناسان و تحلیلگران سیاست خارجی به‌سرعت به بررسی آثار این تحول بر ایران، منطقه غرب آسیا و معادلات جهانی پرداختند. ترامپ، با دیدگاه‌های بی‌پروایانه و تمایل به بهره‌برداری از ابزار‌های فشار و تهدید علیه رقبای خود، بار دیگر توجه‌ها را به خود جلب کرده است. این تغییرات برای ایران و منطقه غرب آسیا چالش‌ها و فرصت‌های خاصی ایجاد می‌کند که باید با نگاهی جامع و استراتژیک مورد بررسی قرار گیرد. در این تحلیل، جنبه‌های مختلف سیاست‌ها و رویکرد‌های احتمالی ترامپ و راهکار‌های ایران را بررسی می‌کنیم.

تغییر نگرش محاسباتی ترامپ درباره ایران
هدف سیاست حاکمیت آمریکا درباره ایران، همواره وادار کردن ما به پذیرش نظم سیاسی و اقتصادی مد نظر غرب در منطقه بوده است. از دیدگاه استراتژیک، آمریکا به‌دنبال ایجاد ثبات نسبی در غرب آسیاست؛ اما این ثبات، به نفع منافع ژئوپلیتیکی خود و متحدانش است که همیشه همراه با تنش و آشوب در این منطقه بوده است. غرب آسیا از منظر آمریکا نه‌تن‌ها به‌عنوان منطقه‌ای با اهمیت استراتژیک، بلکه به‌عنوان یک عامل کلیدی در مقابله با نفوذ روزافزون چین در نظم نوظهور جهانی تلقی می‌شود. از سوی دیگر، واشنگتن در تلاش است تا از ایران به‌عنوان الگویی از حکمرانی شکست‌خورده یاد کند و از این طریق به دیگر کشور‌ها پیام دهد که مقاومت در برابر نظام هنجاری غربی به ناکامی می‌انجامد. با این‌حال، باید توجه داشت که سیاست‌های آمریکا در قبال ایران همواره از یک چارچوب منسجم پیروی کرده است. هرچند رؤسای جمهوری مختلف از تاکتیک‌های متفاوتی استفاده کرده‌اند، اما هدف نهایی محدودسازی قدرت ایران، تحت فشار قرار دادن آن و در نهایت وادار کردن به پذیرش نقش محدودتر در منطقه و نظام جهانی است.

 با این حال در اتخاذ تاکتیک‌ها برای رسیدن به این اهداف بین نامزد‌های مختلف ریاست جمهوری فرق است و در مقابل ایران هم باید با هوشمندی در برابر این تاکتیک‌ها تصمیم گیری کند. یکی از مهم‌ترین رویکرد‌های ترامپ نسبت به ایران، تلاش برای وادار کردن این کشور به پذیرش نظم مد نظر آمریکاست. با این حال، پیش‌بینی می‌شود ترامپ مانند دوره قبلی، به دنبال اعمال تحریم‌های حداکثری و محدودسازی اقتصادی ایران باشد. ایران، به‌عنوان بازیگری مستقل در منطقه، تنها از طریق نشان دادن قدرت تاب‌آوری و اعلام و اعمال توانمندی برای مقابله با اقدامات خصمانه، می‌تواند ذهنیت ترامپ را درباره ایران دستخوش تغییر کند. ایران با تکیه بر دیپلماسی هوشمندانه و قدرت نظامی بازدارنده باید هزینه‌های احتمالی برای هرگونه اقدام نظامی علیه خود را افزایش دهد.

با توجه به اولویت‌های ترامپ در سیاست خارجی و تلاش برای کاهش حضور مستقیم نظامی در غرب آسیا، انتظار می‌رود تنش‌های ایران و رژیم صهیونیستی یکی از چالش‌های او باشد. در واقع، سابقه سیاست‌های ترامپ در غرب آسیا نشان می‌دهد که او تمایلی به افزایش هزینه‌های نظامی آمریکا در این منطقه ندارد و حتی ممکن است نسبت به نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، در مورد برخورد با ایران اختلاف‌نظر پیدا کند. هرگونه واکنش مناسب ایران به اقدامات تجاوزگرانه رژیم صهیونیستی که نیاز نتانیاهو به حمایت نظامی آمریکا را افزایش دهد، می‌تواند ترامپ را به بازنگری در سیاست‌های خود وادارد و تمایل به کاهش تنش را در او تقویت کند.

لزوم دیپلماسی فعال و ارتباط هدفمند با قدرت‌های بزرگ
روابط استراتژیک با قدرت‌های بزرگ، به‌ویژه چین، در مواجهه با فشار‌های دولت ترامپ اهمیت فوق‌العاده‌ای پیدا می‌کند. ترامپ در دوره پیشین، به‌دلیل نگرانی‌های اقتصادی و امنیتی، سیاست‌های تقابلی شدیدی علیه چین در پیش گرفت و این احتمال می‌رود که رویکرد مشابهی را دوباره دنبال کند. ایران می‌تواند با تقویت همکاری‌های استراتژیک و اقتصادی با چین و کشور‌های دیگر، از میزان وابستگی و آسیب‌پذیری خود در برابر تحریم‌های آمریکا بکاهد و به‌عنوان یک شریک مؤثر در نظم چندقطبی جدید جایگاه خود را تثبیت کند. علاوه بر این، گروه بریکس نیز به‌عنوان یک ائتلاف اقتصادی و سیاسی با ظرفیت‌های فراوان، می‌تواند نقشی کلیدی در کاهش فشار‌های اقتصادی بر ایران ایفا کند. ایران باید به‌دنبال توافق‌های راهبردی و امتیازات اقتصادی از کشور‌های عضو بریکس و تقویت روابط با چین و روسیه باشد تا به یک توازن قوی‌تر در برابر فشار‌های خارجی دست یابد.

روابط متشنج ترامپ با اروپا، از دیگر فرصت‌های دیپلماتیک پیش روی ایران است. خروج احتمالی آمریکا از جنگ اوکراین در دوره جدید ترامپ می‌تواند تنش‌های بیشتری میان ایالات متحده و کشور‌های اروپایی به وجود آورد. ایران باید از این شرایط استفاده کند تا از حمایت‌های اروپا در برابر سیاست‌های تحریمی آمریکا برخوردار شود و برای ایجاد شکاف در مواضع آمریکا و اروپا به سمت تعاملات دیپلماتیک هوشمندانه با کشور‌های اروپایی برود. اگرچه اروپا پس از تحولات اخیر در منطقه غرب آسیا و حوادثی نظیر ۷ اکتبر مواضع تندتری در قبال ایران اتخاذ کرده، اما تقویت روابط اقتصادی و دیپلماتیک با کشور‌های اروپایی می‌تواند به کاهش فشار‌ها کمک کند. ایران می‌تواند با استفاده از ظرفیت دستگاه دیپلماسی و ایجاد پل‌های ارتباطی با کشور‌های اروپایی، در راستای کاستن از فشار‌های سیاسی و اقتصادی آمریکا گام بردارد.

تقویت دیپلماسی عمومی؛ تأثیر فرهنگی و اجتماعی بر سیاست خارجی
دیپلماسی عمومی یکی از مهم‌ترین ابزار‌هایی است که ایران می‌تواند برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی جهانی و کاهش فشار‌های بین‌المللی استفاده کند. در این راستا، ایران می‌تواند با گسترش گردشگری، تعاملات فرهنگی و هنری و همچنین برقراری ارتباطات علمی، فلسفی و دینی، تصویر مثبتی از خود در جامعه جهانی ایجاد کند. این اقدامات می‌تواند به کاهش پیش‌داوری‌ها و شکل‌دهی به تصورات مثبتی از ایران در میان افکار عمومی جهان کمک کند. هرچند ممکن است اثرگذاری این نوع دیپلماسی زمان‌بر باشد، اما نقش آن در تغییر نگرش‌های عمومی نسبت به ایران انکارناپذیر است. تعاملات اجتماعی و فرهنگی، نه‌تن‌ها می‌تواند به افزایش همدلی و درک بین‌المللی منجر شود، بلکه با ایجاد ارتباطات گسترده‌تر، راه‌های جدیدی برای مقابله با سیاست‌های سخت‌گیرانه ترامپ فراهم می‌آورد.

وفاق و وحدت ملی؛ ضرورت هماهنگی داخلی در برابر فشار‌های خارجی
در شرایط حساس کنونی، تقویت وحدت ملی و وفاق داخلی، مهم‌ترین سلاح ایران در برابر فشار‌های خارجی است. در دوره جدید ریاست‌جمهوری ترامپ، ضرورت دارد که سیاست‌مداران و نخبگان سیاسی و اجتماعی از تفرقه و کشمکش‌های بی‌حاصل داخلی پرهیز کنند و با وفاق و همکاری، به‌سمت اتخاذ تصمیمات مؤثر و هوشمندانه گام بردارند. افزایش ظرفیت‌های داخلی و تقویت همبستگی ملی، علاوه بر کاهش آسیب‌پذیری، زمینه‌های مقاومت در برابر تهدیدات خارجی را تقویت خواهد کرد. بر این اساس، یکی از اولویت‌های ضروری برای ایران، حل و فصل شکاف‌های داخلی است. پذیرش اصول وحدت ملی و کاهش فاصله‌ها میان نهاد‌های حکومتی و مردم می‌تواند به افزایش تاب‌آوری و تقویت جایگاه ایران در برابر فشار‌های آمریکا کمک کند. ارائه گزارش‌های شفاف و دقیق از عملکرد دولت و تحقق وعده‌های آن، می‌تواند به افزایش اعتماد عمومی و همگرایی بیشتر مردم کمک کند.

منبع: روزنامه خراسان

+