آن هنگام که نقش مادر از کودکی تا ابد برای تو حک شد جهان برای تو و از آن تو گشت و تمامقد به کرامتت ایستاد. چرا که از زمانی که خود را شناختهای مادر بودی.
زیرنویس-گروه جامعه: نقشها در طبیعت و همچنین زندگی انسانها اساس پایداری یک جامعه انسانی و یا یک کلونی را تضمین میکنند؛ با این تفاوت که در طبیعت نقشها غریزی است اما در جوامع انسانی رویهای جداگانهای دارد که کمتر به آن پرداختهایم.
نقش مادری
تقریباً نیمی از جمعیت جهان و هر کشوری را زنان تشکیل میدهند؛ اما میزان برخورداری آنها از حقوق طبیعیشان در جامعه و سهمشان از قوانین و سیاستگذاریها بسیار ناچیز و در برخی مواقع حتی ناعادلانه است. با توجه به اینکه نقش زن چه به عنوان مادر، خواهر و همسر غیر قابل انکار است برای شخص او؛ از کودکی گرفته تا سرانجامش چه امکاناتی مهیا شده، بهطوریکه بتواند با مهارتهای کسب شده در سایه قانون و استفاده از ابزارهای در اختیار، برای این مسئولیت سنگین قدم بردارد.
آیا قوانین موجود باری از دوش زنان برداشته و یاریشان کرده است؟
با نگاهی گذرا به قوانین متوجه میشویم که نهتنها زن به عنوان یک قشر فعال و تأثیرگذار جامعه دیده نشده؛ بلکه گویا فقط آمدهاند در کنار مرد و جامعه مردان باشند آن هم برای آن که مردان را از تعدادی از چالشهایشان برهانند.
اما قوانین اسلامی که عدهای بهناحق آن را به سخره گرفته و بر آن تاختهاند حقوق زن را به بهترین شکل ممکن بر جامعه مرد پرست زنستیز حاکم و نقشی چون ملکه را به او داده تا جایی که حتی شیردهی را جزء وظایف مادر نگنجانده و این مهم در جزئیترین موارد از قلم نیفتاده است.
به گزارش زیرنویس، فرای جشنها و مبارک بادهای روزهای خاص به مناسبت مادر، زن و دختر که باید باشد و بیشتر هم ضرورت ایجاب میکند، کار قابل ذکر دیگری دیده نمیشود گرچه همین جشنها گاهی اوقات به نام آنان و به کام دیگران است.
صادقانه باید بگوییم هر یک از ما در انجام تعهدات و ادای دین، بهعنوان شخصیت حقیقی یا حقوقی نسبت به زنان کوتاهی کرده و آن را به فراموشی سپردهایم. وقتی اسلام برای زنان که فقط موظف به تأمین آرامش خانه است روا نمی دارد که از گل نازکتر بگوئیم و با لطایفالحیل در پی استقلال مالی اوست و او را بازیچه نمیخواهد و نقش زن را انسانساز میبیند، ما چه کردهایم؟ الان که دوشادوش مرد و حتی بالاتر از آن نقش سرپرست خانوار را هم یدک میکشد؛ خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل.
در دنیای بهاصطلاح متمدن امروز در ورای حمایتهای نمایشی از زن که در عمل به بازیچهای برای مردان، باورها و علایق آنها بدل گشته است؛ طوری به زن قبولانده شده که خود واقعیاش را به آن رنگ و لعاب ترجیح بدهد.
زن، متولی تربیت جامعه
اگر باور داریم متولی تربیت جامعه زن است، باید همهٔ شرایط و پازلهای تربیتی آن را به او داده باشیم. با شعار و جشن انسان تربیت نمیشود. اگر نقصی در نسل جدید دیده میشود ریشهٔ ناهنجاریها در جایی دیگر است، برای مثال باید گفت، برنامههای غیرکارشناسانهٔ دستوری یکبهیک از اقتدار خانواده کاسته و گزارشنویسی بهجای کیفیتاندیشی بر مدیران نشسته است و شده فقط حرف، حرف و حرف.
در حالی از تساوی حقوق زن و مرد دل از کف دادهایم که در گوشه گوشهٔ جامعه بردهداری نوین موجب بهکارگیری زنان به علت دستمزد پایین در کارگاهها و کارخانهها شده است. همچنین شرکتهای خدماتی و تبلیغاتی از آنان جهت فروش بیشتر کالا یا خدماتشان بهرهکشی میکنند. نه ما دم بر می آوریم و نه متولیان امر تا به امروز که منزلت زن را دستمایه هر روزهی خود قرار داده و بر آن مباهات میورزند و نه در نوشتار و نه در کردار حرکتی روبهجلو انجام میدهند. آنوقت بااینحال و روز ادعای کرامت و منزلت زن میشود کرد؟!
به بهانه این ایام مبارک و میمون، این نوشتار سعی نموده – با سنتشکنی از رویههای تکراری – نگاه تازه و کاربردی را به خوانندگان یادآوری کند؛ باشد که مطالبهٔ حامیان و دلسوزان به تغییر نگاه ابزاری از زن شده و در عوض تفویض مدیریت خانواده به آنها داده شود – که به حق تنها مدبر جوامع امروزی محسوب میشوند – البته به تمامیت کلمهاش با تأمین مسائل اقتصادی، اجتماعی و روانیاش.
به نظرتان فرهنگی را جا انداختهایم؟ نه… خود او نماد فرهنگ است.
ای همه دنیا روزتان مبارک