ارگ بم کرمان هنوز هم که هنوز است مثل الماسی به رنگ خاک از هیچ ساخته و پرداخته شد و با همت مردمان این خطه حتی زلزله مهیب هم نتوانست نابودش کند.
چطور میشود که یک بنا مثل ارگ بم، هزار سال پیش، از گل و کاه و خشت در وسط بیابان ساخته میشود، یکی از شدیدترین زلزلههای کشور را پشت سر میگذارد، مرمت خاصی برایش انجام نمیشود اما باز هم سر پا میماند؟ ارگ بم کرمان هنوز هم که هنوز است مثل الماسی به رنگ خاک از هیچ ساخته و پرداخته شد و با همت مردمان این خطه حتی زلزله مهیب هم نتوانست نابودش کند.
ارگ بم کجاست؟
ارگ بم در شرقیترین نقطه شهر بم ساخته شده است. حالا که بم برای خودش شهری شده تقریبا دورتادور این ارگ بزرگ را با ساختمانهای جدید احاطه کردهاند به همین دلیل آدرسش به خیابانهای شهر میرسد.
آدرس ارگ بم کرمان
آدرس ارگ بم به کرمان، شهر بم، خیابان بهمن ختم میشود. شما میتوانید با سفر به کرمان و بم بهراحتی به ارگ برسید. آسمان را که نگاه کنید الماس لوت ستارهای از نور خودش درست کرده تا موقعیتش مشخص باشد.
آدرس: استان کرمان، شهر بم، خیابان بهمن
لوکیشن ارگ بم روی گوگل مپ
ساعت بازدید ارگ بم
- ساعت بازدید از ارگ بم کرمان در شش ماه اول سال: ۷:۳۰ صبح تا ۱۹ عصر
- ساعت بازدید از ارگ بم کرمان در شش ماه دوم سال: ۷:۳۰ الی ۱۷ بعدازظهر
ارگ بم قبل از زلزله
ارگ بم کرمان یکی از آن دیدنیهای عجیبوغریب است که عظمتش شما را انگشت به دهان میگذارد. این دژ مستحکم قبلا در مسیر جاده ابریشم قرار داشت و یکی از شاهراههای ارتباطی پررونق ایران با آسیای مرکزی، خلیج فارس و مصر محسوب میشد که بعدها به دلایل نامشخصی متروکه شد.
این بنای تاریخی، یک شهر باستانی عظیم است که از دو بخش حکومتی و رعیتنشین تشکیل شده است. ارگ بم کرمان، ۱۸هزار مترمربع وسعت دارد و ارتفع دیوارهای آن به ۷ متر هم میرسد. فضای داخلی ارگ پر از کوچهها و دیوارهای تودرتو است که بخشهای مختلف شهر را از هم جدا میکنند. اگر بخواهم داخل ارگ بم پیش از زلزله را توصیف کنم، شبیه یک هزارتو با دیوارهای کاهگلی بلند است.
ارگ بم به خاطر ویژگیهای منحصربهفردش در سال ۲۰۰۴ میلادی در فهرست میراث جهانی یونسکو جا گرفت تا اینکه زلزله بم با آن تخریب ناگهانی، همهچیز را با خاک یکسان کرد.
عکس ارگ بم قبل از زلزله
همه دوست دارند ببینند که ارگ بم قبل از زلزله چه شکلوشمایلی داشته. در این قسمت میتوانید چند تا عکس از ارگ بم قبل از زلزله ببینید:
ارگ بم بعد از زلزله
در تاریخ جمهوری اسلامی دو زلزله بسیار بزرگ ثبت شده است که همیشه از آنها بهعنوان وقایع بسیار تلخ یاد میشود. زلزله رودبار و زلزله بم، دو واقعهای بودند که دل تمام ایران را برای سالهایسال خون کردند، هزاران کشته دادند و زلزله بم توانست امنترین نقطه کویر ایران را نابود کند.
با اینکه سالها ارگ بم کرمان بهعنوان یکی از جاذبههای گردشگری جهانی در فهرست میراث فرهنگی یونسکو ثبت شده بود، زلزله توانست آن را از این فهرست خارج کند و به فهرست آثار درحال تخریب ببرد. شاید این زلزله تلنگری از سمت خداوند بود که به فکر تاریخ خود باشید، زیرا بعد از آن نهتنها ایرانیها، بلکه دنیا برای احیا امنترین نقطه کویر دست بهکار شدند.
پهلوانان نمیمیرند را شنیدهاید؟ پهلوان کویر ایران با اینکه در نیمه شب ۵ دی سال ۸۲ با زلزله ۶/۶ دهم ریشتری که نزدیک سطح زمین بود لرزید و ۸۰ درصد آن تخریب شد، نمرد! اگر عکس ارگ بم قبل از زلزله و بعد از آن را مقایسه کنید، خیلی سریع یاد عکسهای قبل و بعد از فاجعه هیروشیما و ناکازاکی میافتید. ۸۰ درصد این ارگ ۱۸۰ هزار متری که ذرهذرهاش از خاک ساخته شده بود بعد از زلزله بم فرو ریخت.
نمایندههای یونسکو همان روزهای اول تشخیص دادند که پهلوان کویر دیگر سرپا نمیشود، اما یادتان هست گفتم ایرانیها مرد انجام کارهای نشدنیاند؟ از همان سال یعنی ۸۲ کمیته ترمیم ارگ تشکیل شد و جهان عزم خود را برای ساخت دوباره ارگ بم جدید جزم کرد.
در سال ۱۳۸۲، ارگ بم بعد از زلزله از فهرست میراث جهانی یونسکو به فهرست آثار در حال تخریب منتقل شد اما پس از مرمتهای فراوان، کمیته میراث جهانی سازمان یونسکو این اثر تاریخی را در سال ۱۳۹۲ از فهرست آثار در خطر خارج کرد.
با اینکه بیشتر متخصصان تا سال ۸۸، بیشتر روی پروژههای تحقیقاتی کار میکردند، اما از سال ۸۸ تا ۹۲ یونسکو را به این نتیجه رساندند که پهلوان کویر ایران هنوز نمرده است. سازمان جهانی یونسکو سال ۹۲ بازسازی، ترمیم و ساخت دوباره این سازه جهانی را پذیرفت و آن را از فهرست آثار در خطر تخریب خارج کرد.
جز بومیهای بم و کرمان که حدود ۹۰ درصد از بازسازی ارگ را انجام دادند، سه کشور یعنی فرانسه، ژاپن و ایتالیا و خود یونسکو کمکهای شایانی به ساخت دوباره ارگ بم کرمان کردند. یکی هزاران یورو پول و نقشه سهبعدی ارگ را تهیه کرد، دیگری بخش عمدهای از تحقیقات و تامین هزینهها را بهعهده گرفت و در آخر، این مردم بودند که دستان خود را مثل نیاکانشان در گِل بردند تا اینبار ارگ بم جدید را مستحکمتر از قبل بسازند.
عکس ارگ بم بعد از زلزله
شاید به جرات بتوانم بگویم که عکس ارگ بم بعد از زلزله کرمان، یکی از غمانگیزترین تصاویری است که میتوان دید. تماشای عظمت فروریخته یک دژ به آن عظمت، دل هر تماشاکنندهای را به درد میآورد.
بازسازی ارگ بم
به همت سازمان میراث فرهنگی، ارگِ امروز جز قسمتهایش که هنوز بازسازی نشده، تفاوتی با ارگ بم قبل از زلزله ندارد. بازسازی این بنای تاریخی با تخصص و دقت بسیار زیاد انجام شد و همین مسئله ارگ بم جدید امروزی را تبدیل به یک دژ مستحکم، درست مثل قبل کرد. بخشهای بزرگی از ارگ بم کرمان بازسازی شده که مهمترین آن دروازه اصلی ارگ است.
نکته بسیار جالبی که درباره دروازه اصلی برج وجود دارد تنههای نخل است که زمان زلزله از تخریب بیشازحد دروازه اصلی ارگ جلوگیری کردند. اگر اکنون سر از بم دربیاورید و روبهروی دروازه اصلی آن سبز شوید، فکر نکنم به ذهنتان خطور کند که روزی اینجا با زلزله ویران شده است.
خصوصا که کوچههای اصلی ارگ هم به خوبی فرش شده است. شاید تنها چیزی که ذوقتان را کور کند آن تصوری باشد که ما از بناهای قدیمی داریم که معمولا خشتهای لهیده و فرسوده را ببینیم، زیرا با بازسازیهای انجام شده دیوارهای بنا خیلی بینقص و مثل روز اول شدهاند.
عکس ارگ بم امروز: بعد از بازسازی
تاریخچه ارگ بم کرمان
نیمقرن، صد سال، پیش از اسلام، پس از اسلام، ساسانیان، هخامنشیان یا اشکانیان، راستش را بخواهید کسی نمیتواند با قطعیت بگوید بزرگترین سازه خشتی جهان متعلق به چهکسی، کِی و کجای تاریخ است. این ساختمان بزرگ که هزاران سال از ساختش میگذرد، هنوز هم پابرجاست و گردشگران ایرانی و خارجی زیادی را به ایران دعوت میکند.
هرکس پا به ارگ بم میگذارد به واقعیت نامیرایی این سازه ایمان میآورد. گویی مثل کویر که هیچگاه شروع و پایان آن مشخص نیست، این سازه نیز اول و آخری ندارد. بالاخره هرچه نباشد این دژ مستحکم هم از جنس همین کویر است.
سالها پیش که هیچکس نمیداند کِی بوده، پادشاهانی اولین کلنگ ساخت این بنای بزرگ را با هدف امنیت و محافظت از منطقه و مردم به زمین زدند. بهنظرم باید دوراندیشی را از تاریخ این سرزمین یاد بگیریم. از شاهان سامانی تا قاجار، همه در دورههایی از تاریخ به ارگ بم پناه آوردند و این نشان میدهد ارگ به خوبی از پس رسالتش برآمده.
ارگ در لغت به معنی دژ یا حصار محافظ است، اما ارگ بم معنی جز عظمت و بزرگی ندارد. لایهلایه این سازه از گروهی محافظت میکند، لایههای اولیه از حیوانات و بعد از آن مردم، غذاها، پادشاهان و سربازها و…
تقریبا تا قبل از سال ۱۸۵۰ پساز میلاد این قلعه هزاران نفر را در خود جای داده بود. دژ، شهر، ارگ یا هرچه که میخواهید به آن بگویید؛ این سازه کار خودش را کرده است. مردم زیادی در این قلعه دو بخشی زندگی میکردند. بخش اول آن سفلی نام دارد که زندگی عادی مردم در آن جریان داشته. بهنظرم حس عجیبی دارد، اینکه در کوچههای ارگ قدم بزنیم و فکر کنیم روزی مردم با پشتهای از کاه بهسمت اصطبل یا با لباسهای نو به طرف مسجد میرفتند.
از دیوارهای بلند سفلی که بهسمت بخش علیای دژ بروید، دنیا نیز تغییر میکند. شکل ساختمانها، برجهای بزرگ محافظتی و… مثل اینکه تبعیض از قدیم هم در حکومتها بوده است. اما اگر بخواهم در یک کلام این شهر خشتی را توصیف کنم باید بگویم که ارگ بم جایی برای زندگی بوده که حالا به یکی از جاهای دیدنی کرمان تبدیل شده است.
ارگ بم پس از اسلام
اگر بخواهیم واقعبینانه و بهنسبت تلخیوشیرینی به دوران بعد از اسلام ارگ نگاه کنیم تلخیها با اختلاف به شیرینی میچربند. نمیدانم چرا، اما بعد از اسلام تقریبا ارگ بهجای محافظت از حکومتها از شورشیها، فراریها و پادشاهان شکست خورده مراقبت میکرده.
همین مسئله باعث شده تا ارگ بم کرمان به محلی برای خونوخونریزی تبدیل شود. داستانهای زیادی از فتح، فرار، تحصن و… بهگوش میرسد که همه نشان از ضعف پادشاهان در مقابل شورش جریانهای مختلف دارد. فرقی نمیکند سلطان حسین صفوی از محمود افغان ترسیده باشد یا لطفعلی خان از محمد قاجار در هرصورت ترس است که مرگ را بر ارگ بم بعد از اسلام مسلط میکند.
داستانی درباره فرار پادشاه زندیه به این دژ است که میگویند:
لطفعلی خان بعد از شکست به دژ پناه میبرد. با اینکه ورود به آن خیلی سخت بوده، اما محمد قاجار بعد از محاصره وارد ارگ میشود و ۶۰۰ اسیر را بین خودش و حاکم بم تقسیم میکند!
بهنظرتان با آنها چه کردند؟ بله، همه آنها را با قصاوت گردن میزنند؛ طوریکه تاریخ خبر از درست شدن برجی از سرهای بریده شده میدهد.
اگر اهل کتابها و منابع تاریخی هستید، بهتر است بدانید که ردپای ارگ در آنها نیز دیده میشود. مورخانی مثل ابنخردادبه، قدامه و فیروز میرزا در کتابهای خود به این مکان اشاره و داستانهایی از آن را برای ماندگاری در تاریخ ثبت میکنند.
جنگوخرابیها در دوران اسلام با ترک مردم از ارگ به سمت نخلستانهای بم تکمیل میشود و تقریبا از آن روز تا زمانی که این بنا بهعنوان جاذبه گردشگری ثبت شد کاربری خیلی مهمی نداشته است.
معماری ارگ بم
اهل غلو و تملق نیستم، اما خدا پدرومادر جماعتی که بنایی اینچنین ساختند را بیامرزد. اگر به تاریخ این بنا از نظر معماری نگاه کنیم خطی صعودی و مستقیم را میبینیم که شاید در دورهای رشد آن متوقف شده باشد، اما با شروع دوباره رشد از همان نقطه و روی همان خط ادامه یافته است.
واقعا این حجم از همبستگی در تاریخ ایران بیسابقه بوده. دیوارهای اولیه ارگ بم از کف زمین که دورتادور تپهای بلند است، شروع میشود. شروع از کف همان و اوج گرفتن در ارگ اصلی دژ بم همان. این معماری نشان میدهد همهچیز برای ساخت ارگی مستحکم خرج شده است.
معماری ارگ بم را میتوان از جنبههای مختلفی مورد بررسی قرار داد. قلعه بم از نظر هندسی یک مستطیل با طول ۳۰۰ و عرض ۲۰۰ متر است که از دو بخش علیا و سفلا تشکیل شده است. یکی از مهمترین ویژگیهای معماری ارگ بم کرمان، همین دو بخشی بودن بنا است که بخش علیا مخصوص درباریان و بخش سفلا مناطق رعیتنشین بوده است.
- منطقه حکومتی: بخش حکومتی که در درونیترین قسمت شهر قرار گرفته شامل عمارت چهارفصل، سربازخانه، چاه آب، دژ نظامی و اصطبل است.
- منطقه رعیتنشین: اطراف بخش حکومتی با منطقه رعیتنشین احاطه شده که شامل ورودی اصلی شهر، حدود ۴۰۰ خانه و ساختمانهای عمومی شهر است.
جالب است بدانید که خانههای ارگ بم به سه دسته تقسیم میشد:
- خانههای کوچک که مخصوص خانوادههای فقیر بوده و تعداد اتاق آنها نهایتا به ۲ یا ۳ اتاق میرسید.
- خانههای بزرگ که ۳ تا ۴ اتاق و حتی ایوان بودند و به طبقه متوسط جامعه اختصاص داشتند.
- خانههای مجلل با چندیدن اتاق که متناسب با فصلهای مختلف سال ساخته شده بودند. این خانهها حیاط و طویله هم داشتند و برای خانوادههای اعیان طراحی شده بودند. البته باید بگوییم که تعداد این مدل خانهها در ارگ محدود بوده.
شما میتوانید اوج نبوغ و هنر ایرانی را در معماری این کوچک شهر قدیمی ببینید. وقتی معماران برای امنیتومحافظت، نهتنها مردم داخل شهر، بلکه اطراف آن نیز سازههایی را طراحی میکنند که هنوز هیچکس مثلش را نیاورده.
واقعا لقب «قلعه خدای آفریده» برازنده این سازه است. برجوباروهای حفاظتی در نقطهنقطه دژ، قلعهای بزرگ روی تپه بلند، پیشبینی محوطهای برای اضافه شدن سازههای جدید مثل مسجد و حسینیه که در دوره صفویه ساخته شد، نقشهای شطرنجی و… از جمله ویژگیهای بارز معماری ارگ بم است.
بهنظرم مهمترین ویژگی این دژ که ستایش را مختص این سازه میکند، استفاده از خاک رس، سنگریزه، کاه، آب و خشت در ساخت آن است. تمام محققان، بدون استثنا معتقدند:
آنچیز که ارگ بم کرمان را ارگ بم کرده است استفاده از خاک رس، سنگریز، کاه، آب و خشت در ساخت آن است، زیرا جز بلایای طبیعی چیز دیگری نمیتوانسته نابودش کند.
یکی دیگر از ویژگیهای این سازه از نظر معماری و نقشهکشی، نوع ترکیب محلههای مسکونی و مراکز امنیتی با یکدیگر است. خیابانها و کوچههای این دژ طوری تنظیم شدهاند تا برج و باروها بر همه قسمتهای شهر مسلط باشد. بهتر است بدانید تاکنون چندین راه فرار و راهرو زیرزمینی هم پیدا شده که از زیر دژ به بیرون راه دارد.
همانطور که میدانید از گذشته تاکنون لوت ایران جزو گرمترین نقاط جهان بوده. اینکه مهندسان بتوانند با فناوری بادگیروآبگیر، سیستمهای خنک کنندهای طراحی کنند و هوای ارگ را قسمتبهقسمت از غرببهشرق و از شمالبهجنوب طوری خنک کنند که اوجش در قسمت حکومتی باشد، جای تقدیر و تشویق ایستاده ۱۰ دقیقهای دارد.
پلان ارگ بم
در تصویر زیر میتوانید پلان ارگ بم کرمان را ببینید:
عجایب ارگ بم کرمان
نمیتوان اسم ارگ بم را آورد و انتظار شگفتی نداشت. شاید برای کسانی که الماس لوت را ندیدهاند کمی گنگ باشد، اما همینکه قدم در ارگ بگذارید خشتها لالایی شگفتانگیز را در گوشتان میخوانند.
ارگ بم در شاهنامه
پای ارگ بم کرمان به شاهنامه نیز باز شده است. فردوسی در بزرگترین افسانهدان دنیا درباره افسانهایترین سازه خشتی جهان مینویسد و پای جنگ اردشیر بابکان و کسی مثل هفتواد را به ارگ بم باز میکند.
قبرستان ایستاده کودکان در ارگ بم
پس از زلزله بم، استخوانهایی از دیوار ارگ بیرون ریخت که طبق بررسیهای انجامشده شامل ۶۸ جسد نوزاد و کودک بود که در سالهای دور در دیوارههای ارگ دفن شده بودند. خیلیها این پدیده را با عنوان عجایب ارگ بم معرفی میکنند که به نام گورستان ایستاده کودکان معروف شد.
آزمایشهای DNA نشان داد که سن حدودی اجساد بین یک تا ۶ سال بوده و همگی پسر بودند. احتمالا با خودتان فکر میکنید حالا با استخوانها چه کار کردهاند؟ پس از کارهای مطالعاتی، در حین مرمت، استخوانها مجدد در همان محل دفن شد.
نظریههای مختلفی درباره گورستان ایستاده ارگ بم وجود دارد، عدهای معتقدند که این کودکان متعلق به خانوادههای غیرمسلمان بودند، به همین دلیل جسدشان در کنار مسلمانان دفن نمیشده. از طرفی پسر بودن همه اجساد این احتمال را ایجاد میکند که شاید این استخوانها به رسم پسرکشی در یکی از دوران تاریخ ارتباط دارد.
بههرحال، کسی دقیق نمیداند موضوع از چه قرار است اما هرچه هست، یک شگفتی عجیب در ارگ بم محسوب میشود.
جنگ لطفعلی خان زند و آغامحمدخان قاجار، برگ عجیبی از تاریخ در ارگ بم
میگویند هنگام حمله محمدخان قاجار، لطفعلی خان از کرمان به سمت بم فرار کرد. در حین فرار، پسر حاکم بم، جهانگیر خان سیستانی در طوفان شن مفقود شد و دو روز بعد از این اتفاق، لطفعلی خان بهتنهایی وارد ارگ بم شد. حاکم بم جویای حال پسرش شد، فکر کرد که آغامحمدخان او را اسیر گرفته. به همین خاطر لطفعلی خان را برای برگرداندن پسرش تسلیم قاجار کرد.
جنگ عجیبوغریبی بین لطفعلی خان و آغامحمدخان شکل گرفت که در تاریخ صحبتهای زیادی درباره آن میکنند. بعضیها میگویند لطفعلیخان در این جنگ آنقدر سرباز کشت که از جنازههای آنها یک تپه بزرگ ساخته میشد. این جنگ بزرگ در نهایت با تسلیم شدن لطفعلیخان به پایان رسید اما خاطره شگفتانگیز آن از تاریخ ارگ بم کرمان پاک نشد.
یادبودی برای آیندگان
با نهمین سالگرد زلزله بم اطلاعاتی منتشر شد که نشان میدهد در این مکان سنگ نگارههایی با تصویر شکار حیوانات مثل پلنگ و بُز با تیروکمان کشف شده است.
تهویه مطبوع و بادگیرها از ویژگیهای اصلی ارگ بم
با انتخاب محلی که در آن منطقه بیشترین میزان وزش باد را داشته، بخش عظیمی از تهویه ارگ پیش میرفت. با اینحال مهندسان تاریخی ارگ با ترکیب سازههای بادگیر با قسمتهای آبی آنجا فضای مرطوبی که در هیچجای کویر نیست را میسازند. هواساز مهندسان ارگ بودند، بقیه ادای آنها را درمیآورند.
سیستم آبرسانی بهتر از پایتختها
سیستم آبرسانی ارگ هرچه که الآن ما داریم را داشته. از موتورخانه و لولهگذاریهای زیرزمین تا رودخانه و قنات. آب از بالاترین نقطه ارگ بهسمت قسمتهای رعیتنشین و پایین حرکت میکرده که به نظرم مهندسی آن با توجه به تجهیزات آن زمان جای ستایش دارد.
معرفی بخش های مختلف ارگ بم
همانطور که از یک شهر کامل انتظار میرود ارگ بم کرمان نیز بخشهای متعددی دارد که همه با هم چفت و یکی هستند. این بخشها جز برای محدودیتهای حکومتی دردسترس همه بوده و کل کوچک شهر بم میتوانستند از آن استفاده کنند.
در این بخش از معرفی ارگ بم، شما را با بخشهای مختلف ارگ آشنا خواهیم کرد، فقط کافی است همراه من وارد این شهر باستانی شوید.
بخش خندقها و حصارها
دو عامل دفاعی که از گذشتههای دور برای محافظت از شهرها استفاده میشده، خندق و دیوارهای بلند بودند. تقریبا نمیتوان برای این دو سیستم دفاعی تاریخ ابداعی عنوان کرد، زیرا دیوار چین و خندقهای اسلام هم جزو همین سیستم دفاعی بوده.
یک ویژگی که خندق های ارگ بم را از دیگر خندقها متمایز میکند، حفر آن در مسیر آب رودخانه است. سیستم دفاعی دیگری که در ارگ بم استفاده شده حصارهای ۱۸ متری است که واقعا من نمیدانم با توجه به تجهیزات آن زمان چرا اینقدر خودشان را اذیت کردهاند.
دروازه ارگ بم
تنها راه ورود و خروج به قلعه بزرگ بم دروازههای پدرومادردارش بودند که یکی از آنها چهار لایه داشته! این دروازهها طوری طراحی شدهاند که پس از بسته شدنشان موش هم نتواند وارد قلعه شود. یکی از دلایلی که محمد قاجار را پشت در این قلعه معطل کرد، همین سیستم امنیتی قوی بود.
دروازههایی در این قلعه شناسایی شده که انتهای اصلیترین آنها به بازاری ۹۰ متری میرسد. اینهم هوشمندی معماران بود، زیرا اولین قسمت مورد نیاز یک خارجی را پیش دستش گذاشتند تا دلیلی برای ورود به قسمتهای دیگر ارگ نداشته باشد.
بخش علیایی در ارگ بم کرمان
طبق چیزی که قبلا هم به آن اشاره شد کل این ارگ به دو بخش علیا و سفلی تقسیم شده است که بهخوبی میتوان آن را تشخیص داد. بخش علیا محل زندگی بزرگان حکومتی و رفتوآمد پادشاه بوده است. قسمت شمالی ارگ معروف به علیایی و حکومتیهاست و از پایگاههای نظامی، عمارت چهارفصل، برجوبارو، اصطبل، سربازخانه،آسیاب آبی و… تشکیل شده.
بخش سفلایی ارگ بم
بعد از بخش علیا بخش سفلا یعنی جایی که بدنه جامعه هستند، ساخته شده است. این بخش از ارگ بم، پر است از نمادهای جامعه آن زمان که فرهنگ و شرایط زندگیشان را نشان میدهد.
فکر کنم ارگ بم شهر خوبی بوده، زیرا مدرسه، مسجد، زورخانه، بازار، منطقههای مسکونی، برجهای مراقبتی دژ، دروازه ورود به شهر و… در آن پیشبینی شده بود، چیزیکه همین الآن در شهرهای جدید ما پیشبینی نمیشوند یا اگر میشوند هم با هزار ایراد به اتمام میرسند. فقط زورخانه این شهر مثل استادیومها از یک گنبد، چهار ایوان و یک گود میانی تشکیل شده بود.
بخش مسکونی
شاید مرموزترین نقطه این ارگ بخش مسکونی باشد. بخشی از ارگ که هنوز ویژگیهای غیرقابل باوری از آن هست و متخصصان چیزی درباره آن نمیفهمند. از جمله این موارد میتوان به نوع دوطبقه بودن خانهها و وسعت غیراستاندارد آنها اشاره کرد.
منطقه مسکونی ارگ از سه قسمت اعیانی، متوسط و فقیرنشین تشکیل شده است. نوبل خانهسازی خانههای این مجموعه به همان عمارت چهار فصل میرسد که جایگاه حاکم بوده، اما جز آنجا خانههایی با دو، سه یا چهار اتاق اندرونی و بیرونی، بادگیر، چاه و نانواییهای مخصوص در خانهسازی ارگ دیده شده است.
مسجد جامع ارگ
ساخت مسجد جامع کوچک شهر بم را مربوطبه دوره صفویه میدانند. جایی برای نذرواعتکاف مردم شهر برای درخواست بخشش از خدا بوده است. این ساختمان ساخته شده تا همین مراسمها در آن برگزار شود وگرنه مثل قدیم بازار تاجران میماند.
بخش قضایی ارگ
مگر میشود شهری مدرسه داشته باشد و دادگاه نداشته باشد. وجود زندان نشان میدهد سیستم قضاییوامنیتی این قلعه با استفاده از زندان محکومان حکومتی را تنبیه میکرده. زندان جزو ساختمانهای اصلی دژ بم بوده است.
بخش برج های نگهبانی ارگ بم
همانطور که در بخشهای قبلی هم به برجهای نگهبانی اشاره شد، گوشهگوشه این ارگ عظیم را با برجهای دیدهبانی حفظ و کنترل میکردند. این برجها بعضا در دیواره و گاهی نیز وسط خیابان ساخته شده بودند.
نقطه تفاوت برجهای این ارگ با دیگر برجها، محل قرارگیری آنهاست. برجهای این قلعه، نه با فاصله معین هستند و نه ارتفاع مشخص، بلکه هر برج شرایط بهخصوصی دارد که باتوجه به آن منطقه و ارتفاع مورد نیاز ساخته شده است.
خانقاه یا مدرسه
یکی از نشانهای رشد و تعالی فرهنگی جامعه ارگ وجود خانقاه یا مدرسههای قدیم است. واقعا مگر چند شهر این مدلی در دنیا وجود دارد که مدرسه جزو ساختمانهای تعداد بالا و اصلی نقشهکشی آن باشد. به نظرم باید این توجه به مدارس را سرلوحه زندگی خود قرار دهیم.
حمام
حمام یکی از نشانههای مدرنیته این کوچک شهر در زمان خودش بوده. در این شهر دو نوع حمام وجود داشت. حمامهای خصوصی که بیشتر در ساختمانهای مسکونی اعیانها بوده اولین نوع و شاید بهترین حمام هستند. این نوع حمام آب مخصوص برایش سرازیر میشد. حمام عمومی بخش سفلی نوع دوم حمامها در ارگ بم است که برای استفاده عموم ساخته شده بود.
اصطبل
درک این مساله که چرا در اصطبل یک شهر باید از هنری مثل گچبری استفاده شود برای من سخت است. شما نظری ندارید؟ اصطبلهای ارگ بم در قسمت شمالی ارگ، کنار دروازه دوم آنجا ساخته شده بود که هنوز بقایای آبشخور و حوض آن موجود است. مطمئنا شهری بهوسعت ارگ بیش از یک اصطبل داشته و شاید اینجا جزو اصطبلهای حکومتی بوده است؛ الله و اعلم!
منبع: علی بابا