«طوفان الاقصی»؛ به چه قیمتی؟!
«طوفان الاقصی»؛ به چه قیمتی؟!

آیا حماس تبعات حمله خود به اسرائیل را نمی‌دانست؟ پس چرا حمله کرد؟ چرا جمهوری اسلامی، با جلو انداختن حماس، مردم غزه را قربانی اهداف منطقه‌ای خود کرده؟ اصلا چه دلیلی دارد از عملیات حماس دفاع کنیم؟ به نظرم این‌ها سوالات مهم این روزهاست.

اگر بخواهیم برای این سوالات پاسخی بیابیم، به نظرم این گفتگوی چالشی کریستن امانپور در CNN با «حسام زملط»، سفیر دولت خودگردان فلسطین یکی از بهترین‌هاست.

«حسام زملط» فتحاوی است. از چهره‌های بسیار نزدیک به محمود عباس، جنبش فتح و دولت خودگردان فلسطین. شیوه فتح با شیوه گروه‌هایی مثل حماس حزب‌الله لبنان و جهاد اسلامی، برای مقابله و یا تعامل با اسرائیل خیلی متفاوت است.

فتح سال ۱۹۹۳ و بعد از قرارداد اسلو، سلاح را زمین گذاشت و به این راضی شد که نه ۴۷ درصد زمین‌های سرزمین خودش بر اساس بیانیه ۱۹۴۷ را که حتی ۲۲ درصد زمین‌های فلسطین بر اساس توافق ۱۹۶۷ را هم که شده با مذاکره در اختیار بگیرد و به همزیستی مسالمت آمیز با اسرائیل تن بدهد.

در اسلو پای این برگه را هم امضا کرد و قرار شد کرانه باختری، باریکه غزه و قدس شرقی را در اختیار بگیرد و از دعوا کنار بکشید.

این‌ها خیلی فرق داشتند با حماس و جهاد و حزب اللهی که اساسا موجودیت اسرائیل را نامشروع می‌دانستند و می‌گفتند کل سرزمین فلسطین برای ماست و باید با این اشغالگر جنگید و زمین را آزاد کرد.

طبیعتا این ایده، یعنی گفتگو و کنار آمدن، پشتیبانانی در منطقه هم داشت. از مصر انورسادات به بعد گرفته تا عربستان سعودی و اردن و بلوک کشور‌های همراه با سعودی.

نتیجه‌اش هم این بود که هر بار گروه‌های مقاومت وارد درگیری نظامی با اسرائیل می‌شدند، این گروه و همراهانش در منطقه یا کنار می‌کشیدند و در مقابل جنایات سکوت می‌کردند، یا حتی چراغ خاموش، با اسرائیل هم جهت می‌شدند تا این برهم زنندگان صلح را هر طور که شده گوشمالی بدهد.

نمونه‌اش رفتار این بلوک‌سیاسی در جنگ ۳۳ روزه با حزب الله و در جنگ ۲۲ روزه با حماس و جهاد که عملا پشت آن‌ها را خالی کردند.

«حسام زملط» یکی از چهره‌های اصلی این جریان صلح و سازش است، نماینده دولت خودگردان در امریکا بوده، مشاور محمود عباس و حالا نماینده آن‌ها در لندن.

اما حالا همین چهره، خیلی محکم از اقدام حماس دفاع می‌کند. هم در CNN و هم در گفتگو با BBC

استدلالش چیست؟

می‌گوید ما با اسرائیل صلح کردیم. با هم قرارداد بستیم و توافق کردیم، ما که حماس نبودیم، بودیم؟ آن‌ها را قبول هم نداشتیم. آمدیم پای توافق.

اما همان زمین‌های توافق شده، همان ۲۲ درصد را هم اسرائیل کامل به ما نداد، این به کنار، هر روز در همان زمین‌ها شهرک جدید ساخت. غزه را هم‌محصور کرد تا حیاتش را بگیرد. روزانه از فلسطینی‌ها بازداشت کرد و آن‌ها را کشت. امریکا حتی یکبار اجازه نداد علیه این خلف وعده در شورای امنیت اجماعی صورت بگیرد. او هر روز پیش آمد و غرب از او حمایت کرد.

مگر غزه دیگر چیزی برای از دست دادن دارد؟ دو میلیون مردمش ته خط هستند و به نقطه جوش رسیده‌اند، چرا علیه اسرائیل اقدام نظامی نکنند.

در حالی‌که در منطقه، کشور‌ها یکی یکی پشت‌شان را خالی کردند و به سمت عادی سازی روابط با همین اسرائیل پیمان‌شکن و ظالم و همین نتانیاهو پیش می‌رفتند.

او می‌گوید حتی دادگاه بین المللی لاهه هم شکایت ما را رسیدگی نکرد. این مردم ته خط هستند، آن‌ها را از چیزی نترسانید.

اسرائیل در ظلم آنقدر زیاده‌روی کرد که دیگر جایی برای سکوت سازش‌کارترین‌ها و اهل صلح‌ترین‌ها هم باقی نگذاشت، اینرا حتی عربستان سعودی هم در بیانیه‌اش مطرح کرد.

این‌ها را برای کسانی می‌نویسم که می‌گویند مگر حماس نمی‌دانست اسرائیل چگونه پاسخ می‌دهد، یا آن‌هایی که می‌گویند حماس را جمهوری اسلامی پیش انداخت تا موازنه قدرت در منطقه را به نفع خود تثبیت کند.

نخیر!
ماجرای طوفان الاقصی ماجرای هیچکدام از این‌ها نیست.

تصمیم ملتی است که همه راه‌ها را رفته، صلح کرد، ظلم‌کشیده، نادیده گرفته شده و حالا قیام کرده است.

ممکن است تبعات این قیام به لحاظ راهبردی به سود جمهوری اسلامی هم باشد، اما تصمیمش با خود آن‌ها بوده است. آن‌ها از ظلم زیاد به ستوه آمدند و قیام کردند، مگر می‌شود این مظلومیت بزرگ را دید و هیچ نگفت یا گوشه‌ای نشست و به قیام این ملت علیه ظلم بی‌پایان ایراد گرفت؟
لا یحب الله الجهر بالسوء الا من ظلم

نویسنده: علی نادری

+