به گزارش سرویس فرهنگی تابناک، فیلم رها تصویری تلخ از خانوادهای فقیر ارائه میدهد که در تلاش برای بقا، درگیر وضعیتهایی فراتر از توانشان میشوند. در این فیلم، فقر نه یک مشکل اقتصادی که محرکی برای زوال شرافت انسانی نمایش داده میشود. این نگاه را میتوان با فیلم انگل (Parasite) ساختۀ بونگ جون-هو مقایسه کرد؛ هرچند […]
به گزارش سرویس فرهنگی تابناک، فیلم رها تصویری تلخ از خانوادهای فقیر ارائه میدهد که در تلاش برای بقا، درگیر وضعیتهایی فراتر از توانشان میشوند. در این فیلم، فقر نه یک مشکل اقتصادی که محرکی برای زوال شرافت انسانی نمایش داده میشود. این نگاه را میتوان با فیلم انگل (Parasite) ساختۀ بونگ جون-هو مقایسه کرد؛ هرچند در انگل، خانوادۀ فقیر برای بقای خود، به تدریج نقشهای اجتماعی را جعل میکنند و وارد خانۀ ثروتمندان میشوند، در رها فقر باعث ازدسترفتن مرزهای اخلاقی خانواده میشود و اعضای آن به تدریج در باتلاق دروغ، تحقیر و جرم فرو میروند.
رها مثلاً میکوشد نشان دهد که چگونه ثروت، عدالت را در اختیار خود میگیرد. شخصیت منفی ماجرا جوانی متمول، خشن، تحقیرکننده و قانونگریز است؛ اما بهطور ضمنی به او قدرت قانونی دادهاند؛ درحالیکه خانوادۀ فقیر، ناتوان از اثبات بیگناهی خود، به ناچار به روشهای غیرقانونی برای بقا متوسل میشوند.
رها مثلاً میکوشد نشان دهد که چگونه ثروت، عدالت را در اختیار خود میگیرد. شخصیت منفی ماجرا جوانی متمول، خشن، تحقیرکننده و قانونگریز است؛ اما بهطور ضمنی به او قدرت قانونی دادهاند؛ درحالیکه خانوادۀ فقیر، ناتوان از اثبات بیگناهی خود، به ناچار به روشهای غیرقانونی برای بقا متوسل میشوند. این نمایش، دوگانهای سطحی و کلیشهای ساخته: آدمهای فقیر افرادی بیغیرت، لجباز، متقلب، سست و قانونگریزند و ثروتمندان مغرور، زورگو و بیشفقت. از این روایت همدلی با فقرا درنمیآید.
تصویر زیر سؤالرفتۀ پدر، مادر و فرزندان یکی از ضعفهای جدی فیلم است. ضعفی که شاید عمدی در آن باشد. نمایش خانواده بهعنوان نهادی از هم گسیخته، بیمسئولیت و با کارکرد حمایتی وارونه که حتی گاهی منطق ماجرا برای مخاطب سوال میشود و شخصیتپردازی پدر از همین دسته است، یعنی آنجایی که خانواده پس از سیلی از بدبختیها به حمایت برمیخیزد اوضاع را بدتر هم میکند و دست به کارهای میزند که خط قرمز هر خانوادهای میتواند باشد. پدر که باید تکیهگاه باشد، فردی ناتوان و بیمسئولیت تصویر شده که نه میتواند نانآور باشد، نه محافظ خانواده. مادر در روایت نقشی منفعل دارد و جز تحقیر پدر کار دیگری انجام نمیدهد. هر چند در جایی نشان میدهد که اگر بخواهد، در عمل مجرمانه و مکارانه برای حفاظت از خانواده تلاش میکند. فرزندان نیز در این قصه یا کار را خراب میکنند یا خودشان را به باد میدهند.
این تصویر بهجای آنکه به ریشههای فروپاشی خانواده در اثر فقر و بیعدالتی بپردازد، خودِ مفهوم خانواده را زیر سؤال میبرد. این همان نقطهای است که فیلم به جای نقدی اجتماعی، تصویری تلخ و بیرحمانه از خانواده به عنوان نهادی ناکارآمد و بیمار ارائه میدهد. در آخر نیز حکم به بیارزشی زندگی فرودستان میدهد.
سؤال اساسی این است که آیا فیلم رها توانسته به مسئلهای اجتماعی بپردازد یا صرفاً تصویری سیاه از فقر و زوال اخلاقی ارائه داده است؟ اگر فیلم قصد داشت نقدی اجتماعی بر اختلاف طبقاتی و بیعدالتی باشد، باید حداقل یک نقطۀ امید، یک کورسوی اخلاقی یا تلاش برای یافتن راههای انسانی نشان میداد. اما در روایت فیلم، همۀ شخصیتهای فقیر گرفتار فریب، شکست، تحقیر و مرگ میشوند؛ در پایان، تنها میراثی که برای پدر میماند، مشتی موی دختر بهبادرفته است. این تصویر وهنآمیز بیش از اینکه متعلق به سینمای اجتماعی باشد، به ادبیات پوچگرایانه تنه میزند.
آیا فیلم رها توانسته به مسئلهای اجتماعی بپردازد یا صرفاً تصویری سیاه از فقر و زوال اخلاقی ارائه داده است؟
فیلم رها میتوانست اثری تلخ، اما تأثیرگذار دربارۀ تأثیر فقر بر شرافت، عدالت و خانواده باشد؛ اما بیشتر به سیاهنماییِ صرف نزدیک میشود تا یک نقد اجتماعی. در نتیجه، اگرچه فیلم سعی دارد مانند آثار اصغر فرهادی یا انگل به معضلات اجتماعی بپردازد، اما بهجای کشف علتها و تأثیرات، تنها خبر از فروپاشی میدهد؛ و ضعف در شخصیتپردازی در بعضی لحظهها مانع همراهی مخاطب و اثرگذاری درست میشود.درعوض فیلمبرداری درست، کارگردانی خوب و بازیهای استاندارد همگی کیفیت نمایش این سیاهی را بالا بردهاند.
زهرا رایگانی
دود و سینما: وقتی سیگار دبیر جشنواره فجر خبرساز میشود
زیرنویس را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: ایتا | تلگرام | اینستاگرام | توییتر