طی روزهای گذشته قسمت نخست از سریال «ازازیل» به کارگردانی حسن فتحی از پلتفرم نماوا منتشر شد. موضوع این سریال که ظاهرا در ژانر وحشت تولید شده حول محور زندگی شوکا( با بازی پریناز ایزدیار)، متخصص زنان و زایمان، و همسرش مانی( با بازی بابک حمیدیان) میچرخد. به گزارش خبرتگار فرهنگی تابناک، در شب تولد […]
طی روزهای گذشته قسمت نخست از سریال «ازازیل» به کارگردانی حسن فتحی از پلتفرم نماوا منتشر شد. موضوع این سریال که ظاهرا در ژانر وحشت تولید شده حول محور زندگی شوکا( با بازی پریناز ایزدیار)، متخصص زنان و زایمان، و همسرش مانی( با بازی بابک حمیدیان) میچرخد. به گزارش خبرتگار فرهنگی تابناک، در شب تولد مانی، مرجان همسایه آنها گم میشود و احتمالا سرگرد بهروز شریفی (با بازی پیمان معادی) که مسئول پیگیری پرونده های گم شدههاست به حل و فصل ماجرای او میپردازد.
پریناز ایزدیار و علت بازیهای تکراری
جدا از جزئیاتی که سریال دارد که تا حد زیادی قابل نقد است، یکی از مسائلی که مورد توجه قرار میگیرد، بازی پریناز ایزدیار است که کم کم دارد برای تماشاگر تبدیل به عادت میشود. او در این سریال تازه پخش نیز تا حدی به سمت الگوهای تکراری نقش های قبلیاش متمایل است.
بعید است بازیگری که با افراد بزرگی کار کرده و در پروژههای بزرگی مشارکت داشته در سیستم بازیگریاش دچار نقصان و اشکال غیر قابل حلی باشد.
شاید بررسی نکات مشترکی که در اکثریت نقش های او وجود دارد بتواند تبیین مناسبی برای یکسری از شباهتهای همیشگی بین غالب شخصیتهای او به دست دهد.
وجوه مشترک بازیگری
نقش هایی که ایزدیار در آنها بیشترین ایفای نقش را داشته به شرح زیر است:
یک) شخصیت زن مستقل و فداکار:
ایزدیار در غالب نقش های خود، زنی مستقل است که با بحران های روحی، عاطفی و خانوادگی درگیر است. هنگامیکه تعداد نقشهایی که دارای چنین ویژگیهایی است در کارنامه هنری او زیاد میشود، برای مخاطب حالت کلیشه ایجاد میکند. برای مثال چه در ابد و یک روز، و چه در فیلمهایی نظیر سرخپوست، لتیان و تابستان داغ، طیفی از شباهت را میتوانیم به وضوح حس کنیم.
دو) سیستم و مدل بازیگری:
او در استفاده درست از زبان چشم و بدن قدرتمند است اما بنظر میرسد که در موقعیت های هیجانی شدید گاها به سمت الگوهای تکراری کشیده میشود. هرچند همین الگوها بارها مسبب درخشش او در آثار سینمایی، تلویزیونی و نمایش خانگی شدهاست، ولیکن تمایل او و یا حتی کارگردانان به تکرار این الگوها، از ادامه درخشش او در سایر فیلمها میکاهد.
سه)انتخاب نقش های مشابه:
ایزدیار به دلیل موفقیت در نقشهای قبلیاش در قالب زن قوی، فداکار و مستقل معمولا برای این نقشها برگزیده میشود که این نقصانی در سیستم کارگردانان ایرانی است که قدرت ریسک و خطر پذیری اندکشان سبب میشود تا بازیگران را وادار به تکرار خود سازند. در «ازازیل»، حتی بازی بابک حمیدیان با سابقه ویژهای که در تئاتر دارد نیز، مخاطب را به یاد نقشهای دیگری که در آنها دارای اختلال روانی بود میاندازد.
شوکا چه تفاوتی با دیگر نقش های ایزدیار دارد؟
هرچند که یکی از نقاط ضعف بازیگری در این سریال تمایل به تکرار است، اما در عین حال تفاوتهایی نیز وجود دارد که میتواند مورد بررسی قرار گیرد:
اینجا بحث مرگ و زندگی در میان است!
یکی از پروژه های جذاب و چالش برانگیز برای بازیگران، ژانر معمایی و وحشت است. آنها در این موقعیتهای متفاوت بازیگری خود را مورد آزمایش قرار داده و به موازات آن زیست عجیبی را تجربه میکنند. «ازازیل» نیز جدا از نقاط ضعفی که دارد، برای مثال تلاشهای کلیشه ای برای ترساندن مخاطب، پتانسیل این را دارد که بازیگران را از فضای تکراری خود جدا سازد و شکل متفاوتی را از آنها استخراج کند. فضای این کار با اغلب کارهای ایزدیار فاصله ملموسی دارد و همین موقعیت جنایی و خود کاراکتر شوکا، میتواند در روند پیش روی فیلم بازیگری متفاوتی از او را به ما نشان بدهد.
حسن فتحی؛ از عرش به فرش؟
یکی از نکاتی که در کلیت سریال ازازیل و به طور دقیق در قسمت نخست آن به چشم میخورد، حضور ستارههای مطرح سینمای ایران و از آن مهمتر نام حسن فتحی به عنوان کارگردان است. همه این عوامل کنار یکدیگر باعث میشوند که سطح انتظار و توقع مخاطب بسیار بالا باشد. اما در برخورد اولیه با فیلم، بازیهای تکراری، سکانسهای تعلیقدار کلیشهای، پرداخت نه چندان قوی به ایجاد دلهرهی واقعی و تکیه بیش از اندازه بر موسیقی و پیشبینی پذیری اثر، توقع ما از اسامی بزرگ را به شدت خدشهدار میسازد. جدا از این، خود حسن فتحی که در کارنامهاش آثاری به وزن مدار صفر درجه و شهرزاد را دارد، سریالهای اخیر او مانند جیران و ازازیل، نقاط کور و نسبتا ضعیفی به شمار میروند.
هرچند درباره «ازازیل» در چند قسمت آینده میتوان بهتر و منصفانهتر صحبت کرد.