به گزارش تابناک باتو ــ تریدیویس یک برنامهنویس جنجالی اما درخشان بود که با اسکیزوفرنی دست و پنجه نرم میکرد. او به تنهایی یک سیستم عامل کامل را از ابتدا ساخت. از آنجایی که او نابغه برنامهنویسی بود، میتوانست استیو جابز دوم باشد. زندگی او به دلیل بیماری روانی، مسیر دیگری به خود گرفت و […]
به گزارش تابناک باتو ــ تریدیویس یک برنامهنویس جنجالی اما درخشان بود که با اسکیزوفرنی دست و پنجه نرم میکرد. او به تنهایی یک سیستم عامل کامل را از ابتدا ساخت. از آنجایی که او نابغه برنامهنویسی بود، میتوانست استیو جابز دوم باشد.
زندگی او به دلیل بیماری روانی، مسیر دیگری به خود گرفت و احتمالا تمجیدی که سزاوارش بود را از او سلب کرد. این داستان در مورد او، تریدیویس، نابغه فراموششده دنیای کامپیوتر است.
تری در ۱۵ دسامبر ۱۹۶۹ در وستآلیس، ویسکانسین، از پدری که مهندس صنایع بود به دنیا آمد. هفتمین فرزند از هشت فرزند خانواده بود. تری حتی در کودکی منحصر به فرد و باهوش بود. زمانی که در مدرسه ابتدایی بود، از طریق یک برنامه استعدادیابی در مدرسه، این فرصت را داشت که از Apple II استفاده کند، که یکی از اولین، انقلابیترین و موفقترین محصولات میکروکامپیوتری در آن زمان بود. در نوجوانی در دهه ۸۰، زبان اسمبلی (کد ماشین نمادین) را یاد گرفت که در آن زمان پرفروشترین مدل کامپیوتری تمام دوران بود. او برنامه نویسی را در دوران دبیرستان ادامه داد.
تری در سال ۱۹۹۴، با مدرک کارشناسی ارشد در رشته مهندسی برق از دانشگاه ایالتی آریزونا فارغ التحصیل شد.
زمانی که تری در کالج بود، به صورت پارهوقت در شرکت «تیکتمستر» استخدام شد و چندین سال پس از فارغالتحصیلی در آنجا به عنوان برنامهنویس برای ماشینهای VAX به کار ادامه داد. اگرچه او کار را دوست داشت، اما به پروژههای تحقیقاتی منتقل شد که هرگز محقق نشد.
تری دارای مدرک کارشناسیارشد و ذهنی درخشان بود و میخواست سیستمهای کنترل ماهوارهای بسازد. بنابراین او از «تیکتمستر» استعفا داد. در سال ۱۹۹۶، او رزومه خود را برای چند پیمانکار فرستاد تا به عنوان وسیلهای برای تحقق رؤیای خود عمل کند. اما به زودی، توهمات روانیاش، مسیر زندگی او را به آرامی در جهتی کاملاً متفاوت تغییر داد.
مبارزه او از سال ۱۹۹۶ و زمانی شروع شد که به دلیل توهمات در یک بخش روانپزشکی محبوس گردید. او به جسیهیکس، روزنامهنگار «وایس» اعتماد کرد و گفت که چگونه شروع به دیدن چهرههای سایهدار با کت و شلوار کرده که او را دنبال میکنند. در ابتدا، او گمان میکرد که آن مردان، ممکن است در حال انجام بررسی سابقه او برای شرکتهایی باشند که او برای کار در آنجا درخواست دادهاست. با این حال، به زودی افکار او به هزارتویی از تئوریهای توطئه تبدیل شد که شامل خودش، فرازمینیها و سازمانسیا میشد. تری که در پارانویا غرق شده بود از شهر خود گریخت و سفری بدون جهت به سمت جنوب را آغاز کرد. پشت فرمان نشست و متقاعد شد که رادیوی ماشینش، پیامهایی را مخابره میکند که به طور ویژه برای او بودهاست. تریدیویس ماشین «هوندا آکورد» خود را در مارفا، تگزاس رها کرد.
مغز او مملوء از توطئههای مربوط به بیگاویل، یکی از بزرگترین شرکتهای نفت و گاز جهان، و توطئه آنها برای سرکوب موتورهای کارآمدتر و مبتنی بر سوخت آب بود. او متقاعد شده بود کسانی او را ردیابی میکنند، بنابراین قبل از رها کردن ماشین، پنلهای جانبی ماشین را از آن جدا کرد. بعد کلید ماشین را در بیابان انداخت و راه افتاد. به زودی یک افسر گشت بزرگراه او را سوار ماشینش کرد. تری که ترس پارانوئیدی داشت از ماشین بیرون پرید و استخوان ترقوهاش شکست.
او به بیمارستان منتقل شد و در اسکن اشعهایکس صحبتهای پزشکان درباره جراحات خود را شنید. تری که متقاعد شدهبود اینها فرازمینی هستند، یک بار دیگر از بیمارستان فرار کرد. اما پلیس خیلی زود او را دستگیر کرد و پشت میلههای زندان انداخت. در زندان سعی کرد درب سلول مدار اتصال کوتاه، را باز کند. او عینک خود را شکست و سعی کرد قاب عینک را به پریز برق بچسباند، اما فریمهایش نارسانا بودند، بنابراین نتوانست کاری از پیش ببرد.
متعاقباً، تری به مدت دو هفته در یک بیمارستان روانی حبس شد، در حالی که دائماً در ترس زندگی میکرد و از خوردن و آشامیدن خودداری می کرد، از ترس اینکه ممکن است توی غذاها سم ریخته شده باشد.
تشخیص پزشکان در ابتدا دوقطبی بود اما با بررسی بیشتر بیماری او را اسکیزوفرنی تشخیص دادند.
در جولای ۱۹۹۶، تری به آریزونا بازگشت. در طی سال بعد، او با کارتهای اعتباری زندگی میکرد و تلاش داشت کسبوکاری حول یک ماشین فرز سه محوره که با قطعات ضایعاتی در خانه طراحی کرده بود، بسازد. او که تقریباً ۲۰ سال از زمان خود جلوتر بود، ماشینی سه بعدی را در ذهنش طراحی کرد که مانند یک چاپگر سه بعدی کار میکرد. علیرغم اعتقاد نبوغناک او مبنی بر اینکه پرینت سهبعدی صنعت را متحول میکند، سرعت سازهای او به طرز وحشتناکی کند بود. در حین کار روی آن با ابزار «دریمل»، تصادفا باعث آتشسوزی در آپارتمان خود شد.
در نهایت، او به لاس وگاس نقل مکان کرد تا با هدف صرفهجویی در خرج زندگی، با پدر و مادرش زندگی کند، و خود را وقف نوشتن کتابی کرد که میگفت ادامه رمان ۱۹۸۴ جورج اورول است، با این حال، این پروژه ناتمام ماند.
از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۳، دیوید تقریباً هر شش ماه یک بار حملات روانی شیدایی داشت. در ابتدا تشخیص داده شد که او دوقطبی است اما بعداً رسماً یک اسکیزوفرنی معرفی شد. او در ابتدا یک دارو مصرف می کرد و خیلی به تشخیص خود اهمیت نمیداد.
در سال ۲۰۱۴، در یک مصاحبه با «وایس»، اعتراف کرد که در سالهای جوانی، تقریبا دیوانه بود. اما او آرام شده و احتمالاً به شکل دیگری دیوانه خواهد بود.
در حدود سال ۲۰۰۳، تری ادعا کرد که خدا به او دستور داده تا، کار روی سیستم عامل Temple OS را آغاز کند.
او ۱۰ سال صرف ایجاد سیستم عامل معبد کرد. او کل سیستم عامل را از خانه والدینش در لاس وگاس نوشت. این نرمافزار چندین بازی از جمله یک بازی شبیه ساز به نام «بعد از مصر» داشت. همچنین دارای نرمافزار ایجاد موسیقی، شبیهساز پرواز و سایر برنامههای الهام گرفته از کتاب مقدس بود.
تری حرفهایش زنده پخش میکرد و حرفهای نژادپرستانه و توهینهای صریح جنسی را چاشنی حرفهایش کردهبود، به خاطر همین برخی سایتهای فناوری او را محدود کردند.
در ۱۱ آگوست ۲۰۱۸، در سن ۴۸ سالگی، تریدیویس در حال قدم زدن در کنار ریل قطار در دالس، اورگان بود و بر اثر برخورد قطار جان خود را از دست داد.
در سالهای پیش از آن، تری اغلب بیخانمان بود. از سال ۱۹۹۶، زمانی که بیماری روانی او شروع شد، تا سال ۲۰۱۷، بیشتر با پدر و مادرش در لاس وگاس و با بودجه تأمین اجتماعی زندگی میکرد. وضعیت او در سال ۲۰۱۷ وخیمتر شد زیرا او به نوشیدن الکل رویآورده و از مصرف داروهایش امتناع میکرد. او همچنین به اتهام خشونت خانگی علیه پدرش دستگیر شد. در نهایت از تری خواسته شد که خانه را ترک کند. او زندگی در ون را آغاز کرد و با دسترسی به اینترنت از کتابخانهعمومی به حضور آنلاین خود در فضاهای فناوری ادامه داد. تریدیویس طرفداران زیادی در دنیای فناوری داشت. طرفدارانش اغلب برای او غذا میآوردند و به او سرپناه میدادند، اما او همیشه از گرفتن کمک امتناع میکرد.
در آگوست ۲۰۱۸، تری ویدیویی را منتشر کرد که آخرین ویدیوی او بود. او گفت که «شاه تری» هستم و بیخانمان بودن سخت است. او همچنین به شوخی گفت که چگونه پادشاه بودن خوب است.
پس از آن، دالسکرونیکل مقالهای در مورد یک مرد بیخانمان ناشناس که با قطار برخورد کرد، منتشر کرد. یکی از خبرنگاران روزنامه با تماسهایی از طرفداران فناوری تری مواجه شد که میپرسیدند آیا این مرد تری بوده است، یا نه، که بعداً صحت آن تأیید شد. مقامات مطمئن نبودند که این خودکشی بوده یا تصادف. بر اساس گزارش پلیس، پشت او به قطار بوده و درست قبل از برخورد قطار به سمت قطار چرخیده است.
تری دیویس یک نابغه بود که زندگی خوبی نداشت. به قول خود تری، جهان شاید او را به عنوان یک «اسکیزوفرنی رقتانگیز که یک سیستم عامل بیهوده ساخته است» به یاد بیاورد، اما خودش راضی بود.