به گزارش تابناک؛ «سهراب سبحانی از کارشناسان کمیته روابط آمریکا و اسرائیل (ایپاک) در کتاب خود به نام «توافق مصلحت‌آمیز» درمورد موضع امام در مقابل جشن‌های شاهنشاهی نوشته است: «.. بدون تردید تنها فردی که با سیاست شاه نسبت به اسرائیل سخت مخالفت داشت آیت‌الله خمینی بود. او مراسم برگزاری ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی ایران را در سال ۱۹۷۰ به عنوان «توطئه اسرائیل علیه اسلام» مردود دانسته و تقبیح می‌کرد.»

روزنامه کیهان در مطلبی به انتقاد از جشن های ۲۵۰۰ ساله پرداخت و آن را توطئه اسرائیل دانست.

این روزنامه نوشت: «… شاهنشاهی ایران، از اولی که زاییده شده است تا حالا، روی تاریخ را سیاه کرده است. جنایات شاه‌های ایران روی تاریخ را سیاه کرده است. برج از سر درست میکردند: سر مردم را میبریدند، قتل عام میکردند، بعد برج درست میکردند با آن. برای این شاه‌ها ما باید، ملت اسلام باید جشن بگیرد!؟ … ما مفاخرمان این است که «آغا محمد قجر» داشتیم، مفاخرمان این است که «نادر قلی» داشتیم. یک آدم مزخرف سفاک این آدم بود که خدا میداند که چه خبر بود. اینها جشن دارند؟! مسلمین باید عزا بگیرند برای این طور حکومت‌ها…»

این جملات بخشی از سخنرانی تاریخی حضرت امام خمینی رحمت‌الله علیه در مخالفت با جشن‌های منحوس شاهنشاهی بود که در اول تیر ماه ۱۳۵۰ در جمع طلاب و روحانیون حوزه علمیه نجف، ایراد کردند. پس از این سخنرانی بود که جنبش تحریم جشن‌های یاد شده از سوی انقلابیون و مردم آغاز شد.

برپایی جشن‌های منحوس ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی در سال ۱۳۵۰ شمسی برابر ۱۹۷۱ میلادی، از برجسته‌ترین تحرکات یهودی/ صهیونیستی در تاریخ معاصر ایران بود. صرف نظر از چگونگی زمینه‌سازی‌ها، اقدامات و توجیهات درباره برگزاری مراسم موسوم به جشن‌های ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی و به علاوه، صرف هزینه‌های هنگفت و نیز مفاسد فراوان این مراسم، به طور خلاصه می‌توان گفت؛ براساس اسناد و مدارک موجود، طراحی و اجرای این برنامه به تمامی از سوی مجامع صهیونیستی و اسرائیلی صورت گرفت. 

برخلاف آنچه که تبلیغات خارجی توجیه و القا کرده بود و علی‌رغم بزرگنمایی دربار پهلوی مبنی بر بزرگداشت ۲۵۰۰ سال سلطنت و پادشاهی در کشور ایران، واقعیت این بود که جشن‌های ۲۵۰۰ ساله، صرفا با هدف نکوداشت خاطره و تاریخ عزیمت یهودیان از بابل به ایران و بیت‌المقدس در زمان کوروش، در سال ۵۳۹ قبل از میلاد شکل گرفت. آن گونه که بعدها آشکار شد، محافل یهودی- صهیونیستی در سال۱۳۴۰ شمسی برابر ۱۹۶۱ میلادی، طرح و تمایل به برپایی این جشن را اعلام کرده بودند. 

شمس الدین رحمانی مورخ و پژوهشگر معاصر، در اثر تحقیقی خود به نام «لولای سه قاره» نیز در این باره چنین تصریح و تأکید کرده است: «…داستان آزادی یهود به دست کورش در تورات نقل شده و جشن‌های ۲۵۰۰ساله که محمدرضا پهلوی راه انداخته بود، در واقع به خرج ملت ایران و به خاطر بزرگداشت این واقعه تاریخی محبوب یهودی‌ها و با رهبری و برنامه‌ریزی صهیونیست‌ها بود. .» 

جشن‌های شاهنشاهی از کجا آمد؟ 

در اجلاسیه کنگره بین‌المللی یهود که از دهم تا بیستم مرداد ۱۳۳۸ (دوم تا دوازدهم اوت ۱۹۵۹) در شهر استکهلم سوئد تشکیل شد، کمیته اجرائی این کنگره مأمور شد که شخصیت کوروش پادشاه هخامنشی را (به مناسبت آزادسازی قوم یهود) در عرصة بین‌المللی مورد تجلیل قرار دهد و در قطعنامه‌ای از تمام سازمانها و جوامع یهودیان در سراسر جهان خواستار شد که طی باشکوه‌ترین مراسم، حق‌شناسی خود را نسبت به خاطره کوروش که درکتاب مقدس (عهد عتیق) از بزرگواری او نسبت به ملت یهود سخن رفته است، ابراز دارند. 

در اجرای قطعنامه یاد شده در سال ۱۹۶۱، اسرائیلی‌ها کنگره‌ای با شرکت تاریخ‌نویسان برگزار نمودند که مورخین و شرق‌شناسان ایرانی هم به این اجلاس آن‌ها دعوت شدند. از همین کنگره بود که ایده برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی بیرون آمد و از طریق شجاع‌الدین شفا (مشاور فرهنگی دربار شاه) به رژیم پهلوی ابلاغ گردید. 

احسان نراقی از مشاوران ارشد دربار در کتاب «از کاخ شاه تا زندان اوین» از ملاقات شفا با شاه برای برگزاری جشن‌های شاهنشاهی شرح مختصری نوشته است. شجاع الدین شفا که از اعضای شناخته شده فراماسونری و وابسته به محافل صهیونیستی بود، در این ملاقات، تصمیمات کنگره بین‌المللی یهود در سال ۱۹۵۹ و همچنین کنگره مورخین اسرائیلی در سال ۱۹۶۱ درباره برگزاری مراسم بزرگداشت کوروش با عنوان جشن‌های شاهنشاهی ایران را به شاه ابلاغ نمود. 

در آن زمان، بر اساس محاسبه کانون‌های صهیونیستی، سال ۵۳۹ قبل از میلاد (سالی که کوروش قوم یهود را از اسارت بابلی‌ها نجات بخشید) به عنوان مبدأ، با سال ۱۹۶۱ میلادی (۱۳۴۰ شمسی) جمع شده و رقم ۲۵۰۰ به دست آمده بود. بعضی دیگر عقیده دارند که چون کانون‌های مزبور موفق به برگزاری جشن‌ها در سال۱۳۴۰ نشدند، ده سال بعد یعنی سال ۱۳۵۰، به برپایی این مراسم اقدام کردند. بر این اساس، آن‌ها سال ۱۹۷۱ (۱۳۵۰ شمسی) را با سال ۵۲۹ قبل از میلاد، جمع و رقم ۲۵۰۰ را به دست دادند. به این ترتیب مبداء تاریخ ایران را با تاریخ یهود، همسان کردند. 

محافل یهودی و صهیونیستی نیز در این باره اعترافات جالب توجهی داشتند که در اینجا، فقط به دو نمونه از آن‌ها اشاره می‌کنیم: 

لطف الله حی یکی از سران انجمن کلیمیان تهران، نماینده مجلس شورای ملی، از مشاهیر و معاریف فراماسون وکلوب روتاری و عضو برجسته تشکیلات صهیونیسم که ریاست «شورای یهودیان ایران» در «شورای مرکزی جشن‌های ۲۵۰۰ ساله» را عهده‌دار بود، در مهر ماه ۱۳۴۹، طی اطلاعیه‌ای درمیان جامعه یهود ایران، درباره جشن‌های ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی چنین نوشت: 

«…این جشن‌ها در حقیقت ماده تاریخ ۲۵۰۰ساله جامعه یهودیان ایران شد… فی الواقع جشن‌های شاهنشاهی برای یهودیان ایران جنبه جشن ۲۵۰۰ ساله تاریخ ما [يهوديان‏] در ایران است… به همین منظور از مدت‌ها قبل، شورای یهودیان ایران وابسته به شورای مرکزی جشن‌های شاهنشاهی تشکیل و با مطالعه مستمر و عمیق و مشاورات لازم، برنامه اجرایی جامعه ما را در این باره تهیه نمود…که بموقع خود به اطلاع همگان خواهد رسید تا هرخانواده یهودی ایرانی سهم خود را در آن ادا نماید…» 

مئیر عزری، نخستین سفیر اسرائیل در ایران نیز در جلد اول خاطراتش در این باره ضمن اشاره به بازدید سپهبد علی کیا (رئیس کمیته ملی اطلاعات و امنیت کشور در سال ۱۳۳۸) از اسرائیل و سپس ارائه نتایج آن سفر در ملاقات با شاه می‌نویسد: «…از دیگر رهاوردهای گفت‌وگوی کیا با شاه، بازدید گلدامایر (وزیر خارجه اسرائیل) از ایران و همکاری‌های اسرائیل با ایران برای برپایی جشن‌های ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی بود…» 

ما (اسرائیلی‌ها) طراح جشن‌های شاهنشاهی بودیم

تدی کولک، مدیرکل دفتر نخست‌وزیری اسرائیل و همچنین شهردار اورشلیم پس از برگزاری این جشن‌ها گفت پیشنهاد اولیه و اصلی برگزاری جشن‌های دو هزار و پانصدساله را او در اختیار اسدالله علم قرار داد. روزنامه اسرائیلی هاآرتص نیز نوشت که فکر برگزاری جشن از سوی کارشناسان اسرائیلی طرح شد و این کارشناسان اسرائیلی بودند که برای نخستین بار فکر برگزاری جشن را به مناسبت گذشت دو هزار و پانصد سال از تأسیس شاهنشاهی مطرح کردند. هدف‌های این جشن‌ها به ویژه اسلام‌زدایی در ایران بود. 

در این راستا، تدی کولک به ریاست هیئت اسرائیلی برنامه‌ریزی جشن‌ها برگزیده شد. وی به همراه دو نفر دیگر به دعوت اسدالله علم نخست‌وزیر روز ۴ مرداد۱۳۴۱ به تهران عزیمت کردند و پس از ده روز توقف در ایران و چند بار ملاقات و مذاکره با علم روز ۱۴ مرداد به اسرائیل بازگشتند. در این سفر تدی کولک طرح‌های مختلف برگزاری جشن‌های دو هزار و پانصدساله را با همکاران ایرانی‌اش مورد بحث و بررسی قرار داد و احتمالا از همین نشست‌ها بود که برگزاری جشن‌ها را یک دهه به تاخیر انداختند. 

به هر صورت محافل یهودی صهیونیستی با برگزاری جشن‌های مزبور و تغییر تاریخ و تقویم هجری شمسی ایران به تاریخ ظاهرا شاهنشاهی و در واقع «تاریخ و تقویم یهود ایران» سعی در تعقیب مقاصد خود کردند که با افشاگری حضرت امام خمینی و مبارزات یاران ایشان، توطئه آن‌ها نقش بر آب 
شد.

افشاگری و روشنگری امام، ایران را تکان داد

در افشای ماهیت این جشن، مثل همه موارد مشابه بیش و پیش از هر کس، حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه) بودند که مردم مسلمان ایران را نسبت به ماهیت و اهداف برگزار کنندگان این مراسم هشیار و آگاه نمودند. آن هم باز در زمانی که مملکت ایران را سکوتی دهشتناک فراگرفته بود و هیچ یک از جریانات و گروههای مختلف تاریخ سیاسی این کشور توان یا جرات گفتن کلمه‌ای در این باب نداشتند. حضرت امام خمینی در یک سخنرانی به همین مناسبت گفتند: 

«…اطراف مملکت ایران در این مصیبت گرفتار هستند و میلیون‌ها تومان خرج جشن شاهنشاهی می‌شود…کارشناس‌های اسرائیل برای این تشریفات دعوت شدند به طوری که خبر شدم و نوشتند به من، کارشناس‌های اسرائیلی مشغول به پا داشتن این جشن هستند و این تشریفات را آن‌ها دارند درست می‌کنند. این اسرائیل که دشمن با اسلام است و الان در حال جنگ با اسلام است…» 

پس از انتشار بیانیه امام خمینی از نجف و توزیع آن در سراسر کشور موجی از مخالفت بلند شد، در این میان روحانیت مبارز و انقلابی نقش بسزایی ایفا کردند. ساواک هم به لحاظ ترس شدیدی که از قدرت معنوی و نفوذ کلام روحانیون در میان مردم داشت، مراقبت شدیدی را بر آنان از چندین ماه قبل از برگزاری جشن تدارک دید، اما علی رغم همة این اقدامات، همزمان با تقبیح این جشن‌ها توسط امام، روحانیون و طلّاب حوزه‌ها در شهرهای مختلف به افشاگری و روشنگری پرداختند. 

علما و فضلای مدارس علمی و دینی به اعتراض برخاستند و از سوی علما و روحانیون حوزه نجف و سایر حوزه‌های علمیه و همچنین روحانیون دیگر کشورها مانند افغانستان، لبنان، پاکستان و… سیل تلگرام‌های اعتراض به سوی ایران سرازیر شد. 

سهراب سبحانی از کارشناسان کمیته روابط آمریکا و اسرائیل (ایپاک) در کتاب خود به نام «توافق مصلحت‌آمیز» درمورد موضع امام در مقابل جشن‌های شاهنشاهی نوشته است: «… بدون تردید تنها فردی که با سیاست شاه نسبت به اسرائیل سخت مخالفت داشت آیت‌الله خمینی بود. او مراسم برگزاری ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی ایران را در سال ۱۹۷۰ به عنوان «توطئه اسرائیل علیه اسلام» مردود دانسته و تقبیح می‌کرد. خمینی می‌گفت کوروش، یهودیان را از اسارت بابل نجات داد و بدین ترتیب «از سرنگونی طبیعی عناصری که منتهای آرزویشان سلطه جهانی است جلوگیری کرد». استدلال او این بود که یهودیان اکنون به موفقیت برگزاری این مراسم کمک می‌کنند تا دین خود را به کوروش کبیر پرداخته باشند…»

 

+