صداوسیما مثل مدارسی که آموزشهای آن با واقعیت ملموس جامعه بیگانه است با مردم خود هماهنگ نیست. نه درد آن را میشناسد و معرفی میکند نه مطالبهگری دارد. نه از میزان وخامت اجتماع مینالد نه از پیشرفتها و امیدهای در راه پرده بر میدارد. در برنامه هایش استرس و فشارهای عصبی بر سلامت و بهداشت روانی چربش بیشتری دارد، گویا اهداف تعیین شدهای جهت ارتقای فرهنگ عمومی جامعه وجود ندارد، یا صداوسیما تعهدی به انجام آن نمیبیند و مردم هم بدون مطالبه گری به راه خود میروند.
صداوسیما مثل مدارسی که آموزشهای آن با واقعیت ملموس جامعه بیگانه است با مردم خود هماهنگ نیست.
زیرنویس-گروه فرهنگ: رسانه های صوتی و تصویری در دنیای مدرن به تریبون شهرها و کشورها بدل شده است. برنامه ها و تصاویر پخش شدهاش نشاندهنده تمدن، فرهنگ، صنعت و … یک جامعه، همچنین محافظ و مروج فرهنگ آن است. روزگاری چاپارها، کبوترها، جارچیان و… بر عرصه خبررسانی سیطره داشتند و اخبار گاهی ماهها یا حتی سالها طول می کشید تا از مملکتی به مملکتی دیگر برسد و دولتها نیز به نسبت توانمندی در دریافت و نشرِ اطلاعات از آنها، در اداره حکومت و رفع نیازمندی اجتماع توانا بودهاند. بنابراین بهنوعی ارتباط مستقیمی بین قدرت بلامنازع بودن منطقه و گستردگی این راههای اطلاعرسانی وجود داشت.
با به وجود آمدن اشکال جدید خبر رسانی، خبرسازی و نشر گسترده آن به صورت لحظه ای و دسترسی آسان به کانالهای دریافت اخبار همه چیز تغییر کرده است.
در عصر جدید یورش و تهاجم فقط از مرزها – آن هم به شکل گذشته – اتفاق نمیافتد و حمله نظامی و کشورگشایی تنها راه کسب منفعت و سود نیست؛ در تجارت مدرن سعی میشود با عبور از مرزهای فرهنگی و تحمیل مصرفگرایی شیوه جدیدی از استعمار را در پیش بگیرند.
این مسئله شاید در ظاهر بهسختی حمله نظامی نباشد؛ اما به همان اندازه دارای پیچیدگی است؛ چرا که به ابزاری برای نفوذ و تغییر در سلیقه و خواست مردم نیازمند است تا بتواند پیشنهاد دهنده و تصمیمگیرنده برای آنها باشد.
به گزارش زیرنویس، رسانههای صوتی و تصویری در گذر زمان به بهترین شکل ممکن توانست این نقش را بر عهده گیرد. دسترسی آسان، محتوای عامهپسند، تنوع کمی و کیفی، تماموقت بودن، موضوعات روزمره، هزینه کم، تداوم همراهی و… از جمله مسائلی بود که این رسانه ها را از دیگر رسانههای هم عرض خود متمایز کرد. گرچه سرگرمی و برنامههای تفریحی از اولویتهای رسانههای دولتیبوده، ولی مهمترین اصل آن اهدافی است که دولتها از آن انتظار دارند و برنامهسازان این حرفه و صنعت در لفافه و کنایه توسط محصول خود آن را ارائه میدهند.
بر همین اساس میبینیم که برنامههایی برای مردم یا کشور خاص تهیه و تدارک میشود؛ ولی در همان کشورِ سازنده دارای محدودیت پخش است. رسانه پس از بازاریابی و رصد مخاطب خود در کل جهان، سعی می کند مطابق سلیقه ی او فیلم بسازد و به هدف اصلی خود که فروش محصول بیشتر هست دست یابد.
رسانه در هر کشوری، بر مبنای فرهنگی که از مردم کشور خود یا کشورهای دیگر طلب میکند درصدد تولید محتوا بر میآید؛ بنابراین اگر شما یک بازه زمانی این نهاد را تحلیل کنید متوجه سرفصلهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، نظامی و… آن خواهید شد. هیچ کشور و دولتی هم از آن مبری نیست مگر آنکه – تعمدی در کار باشد – سادهلوحانه این بستر باز تلقین و سوپاپاطمینان را به دیگری بسپارد.
اگر صداوسیمای خودمان را کنکاش کنیم؛ از اولین روزی که به نام دانشگاه خوانده شد تاکنون زمان زیادی گذشته است و فارغالتحصیلان آن – که خود ما و شما هستیم – مدتی است وارد جامعه شدهاند؛ به نظر شما در چه آموزهای موفق بوده است؟ فرهنگِ جامعه چطور؟
ما مردم به سمت فضایل انسانی رفتهایم یا…؟
افراد، کالا و… بهعنوان ویترین چند ساله این صداوسیما است نتوانسته خدمترسانی به مردم و سادهزیستی را ترویج کند. فیلمها با تجملات زیاد و دور از واقعیت جامعه به خورد جوانان داده و فرهنگ تحمیلی ایجاد میکنند. مجموعه های نمایشی بسیار کم و با موضوعات چند باره و پیش پا افتاده پخش می شود.
چهرهها و بازیگرها ساده میآیند و وقتی از مردم اعتبار میگیرند بر گرُده ملت سوار شده بر آنان میتازند. تفریحات و سرگرمی شادیآور به حداقل رسیده و برنامههای طنز فاخر تبدیل شده به تمسخرِ فرهنگهای بومی و منطقهای که دلاورانه و دلسوزانه به دفاع و حمایت از ایران و ایران اسلامی میپردازند؛ در صورتی که همیشه هنرمندان و اندیشهورزان از هنر و اندیشه ی خود از گذشته تاکنون چون عبید زاکانی و … علی رغم فشار حکومتی در کنار و خدمت مردم بوده و استفاده کرده اند. بودجه های کلان و سرسام آور صدا و سیما به نسبت خروجی محصولات آن چون جرعه آبی در شن زار شده است. و اینچنین است که هر روز بیش از پیش شاهد ریزش مخاطبان خود به رسانه های دیگر به ویژه آن سوی مرزها می شود.
صداوسیما مثل مدارسی که آموزشهای آن با واقعیت ملموس جامعه بیگانه است با مردم خود هماهنگ نیست. نه درد آن را میشناسد و معرفی میکند نه مطالبهگری دارد. نه از میزان وخامت اجتماع مینالد نه از پیشرفتها و امیدهای در راه پرده بر میدارد. در برنامه هایش استرس و فشارهای عصبی بر سلامت و بهداشت روانی چربش بیشتری دارد، گویا اهداف تعیین شدهای جهت ارتقای فرهنگ عمومی جامعه وجود ندارد، یا صداوسیما تعهدی به انجام آن نمیبیند و مردم هم بدون مطالبه گری به راه خود میروند.
یا بیاطلاع از این حق قانونی خود هستند و یا آنها را مطابق با نیات درونی و زندگی خود ندانسته و نیازی به پیگیری نمی بینند. دولتی بودن صدا و سیما جز فربه شدن یک نهاد پر هزینه و کم اثر، ابزار تبلیغات ضد سلامت و بیگانه با مخاطب چیزی نداشته است.
کوتاهسخن؛ بیش از اینکه جامعه را مقصر در آسیب های اجتماعی بدانیم، صداوسیما به عنوان یک نهاد آموزشی فرهنگی نتوانسته است کفایت دانشگاه بودن خود را به اثبات و انجام برساند و در جایی که کشورهای مدعی و حتی نوظهور به رقابت در ساخت فیلمها و محتواهای در خور پرداختهاند و با مستندها و گزارش هایی واقع بینانه در شفافیت و کشف حقیقت برای مخاطبان خود گام برداشته اند؛ عرصه را واگذاشته و ناموفق عمل کرده است .
- نویسنده : گروه فرهنگی زیرنویس
- منبع خبر : زیرنویس نیوز