بهرام افشاری، بازیگر پر جنب و جوش این روزهای سینما و تئاتراحتمالا بهتر بود به بازیگری صرف رضایت دهد. به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، بهرام افشاری که اخیرا با حضور در پروژهی سیصد از سهراب پورناظری و به روی صحنه آوردن «چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» مخاطبان زیادی را به خود اختصاص داده، حالا […]
بهرام افشاری، بازیگر پر جنب و جوش این روزهای سینما و تئاتراحتمالا بهتر بود به بازیگری صرف رضایت دهد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، بهرام افشاری که اخیرا با حضور در پروژهی سیصد از سهراب پورناظری و به روی صحنه آوردن «چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» مخاطبان زیادی را به خود اختصاص داده، حالا نخستین قدم خود را در ساخت یک پروژه سینمایی بلند برداشته و از این بابت توجه و نقدهای بسیاری را نسبت به کارنامه و مسیر هنریاش جلب کردهاست.
افشاری برای تبلیغ فیلم، تیزرهایی با طرحهای جدید و طنزآمیز در صفحه شخصی خود منتشر کرد که یکی از این تیزرها، استفاده از تصویر خودش همراه با موسیقی بازی GTA بود، که باعث واکنشهای جالبی در میان کاربران شد.
او پیش از اکران این فیلم در صفحه شخصیاش نوشت :«این فیلم را با تمام وجودم ساختم.» این جمله شاید دیالوگی باشد که هر کارگردانی پس از ساختن اثر خود بگوید اما گفته شدن آن از زبان افشاری، که مخاطبیناش با زندگی دشوار او تا ورود حرفهای به سینما، در نمایش شخصیاش به نام «جوجه تیغی» و یا مصاحبههای او آشنایی دارند، شکل متفاوتی دارد. اما اینکه آیا این تلاش، ارزش دیده شدن و رفتن به سینما را دارد یا نه به عوامل بسیاری بستگی دارد.
«تو روز روشن عمهامو دزدیدن!»
در طول تاریخ کمدی سینمای ایران و حتی جهان، همواره این دغدغه و پرسش مطرح بودهاست که: «خنده به چه قیمت؟»
این سوال به مرور زمان واکنشهای متفاوتی از سمت کمدیسازان میگرفت؛ گاهی معیار آنها برای ساخت فیلمهای کمدی بود و در برخی موارد کاملا نادیده گرفته میشد و اصطلاح «هنر برای سرگرمی» جایگزین آن میشد. این دو گروه همواره با یکدیگر ضدیت داشتهاند؛ بطوری که در برهههایی از تاریخ، این ژانر کاملا به سمت یک رویکرد فرهیختهمدار و اخلاقی-خانوادگی تمایل مییافت و گاهی هم گروه مقابل، آنچنان این مسئله را نادیده میگرفت که به ابتذال و حتی کمدی مستهجن گرایش پیدا میکرد.
امروزه کارگردانان سعی دارند تا جای ممکن مسیر اعتدال را در پیش گیرند و وضعیت کنونی کمدیسازان سینمای ما نیز از این قاعده مستثنی نبوده و نیست. کمدی ما نیز گاهی از مسیر اعتدال خارج و متمایل به ابتذال میشود و فیلمهایی نظیر «رحمان ۱۴۰۰» و یا «در مدت معلوم» را تولید میکند، و گاهی مفهومی سنگین را حمل میکند که کلیت فیلم را برای مخاطب گنگ میسازد مانند «اسب حیوان نجیبیست» از عبدالرضا کاهانی. (هرچند کمدی نیز شامل سبکهای بسیاریست که شرح و بسط ویژگیهای آن ما را از موضوع دور میسازد.)
هفتاد سی در کدام بخش این دوراهی قرار گرفتهاست؟
یکی از نکات مثبتی که افشاری در نخستین گام خود رعایت کردهاست، اعتدالیست که به قاطعیت میتوان گفت ثمره تلاشهای او بودهاست. او با حواسجمعی و ظرافت نگاه، هم ضائقه مخاطب را لحاظ کرده و هم تلاش خود را برای دوری از ابتذال به ثمر رسانده است.
اما آیا تنها مبتذل نبودن برای یک کمدی کافیست؟
فیلم مانند هر اثر دیگری نقاط قوت و ضعفی دارد. اما اگر محوریت صحبت را بر شخص بهرام افشاری بگذاریم، باید سطح توقعمان تا حدی بالا ببریم. چرا که او پیش از این، تجربههای نو و به نسبت ویژهای، هرچند غیر سینمایی، در کارگردانی داشته است و کارنامه بازیگری او نیز بسیار جالب توجه است. بنابراین هنگامی که میخواهیم درباره سطح کیفی و اثرگذاری کار او صحبتی کنیم، باید تک اثر او را در نسبت با سایر آثارش بررسی کرد.
اینکه کار او مرز ابتذال را رد نکرده و کیفیات اولیه یک کمدی را داراست، کافی نیست و انتظاری که از این هنرمند میرود، آنهم در این برهه از موفقیت کاری و شهرت، «ریسک و نوآوری» است. اتفاقی که برای فیلم «بچه مردم» در این دوره از جشنواره فیلم فجر افتاد و آن را تبدیل به فیلمی موفق در میان رقبای قدرتمندش کرد.

شاید کارگردانی سینما برای افشاری زود باشد!
اساسا اولین تجربه کاری برای هنرمند، زمانی گامی بزرگ و درخشان به حساب میآید که چیزی به سینما اضافه کند و به نوعی امضای خود را زده و میخ خود را بکوبد. افشاری در نخستین تجربهاش دست به ریسک نزده و همین باعث میشود که در برخی موارد کمدی او به کلیشه و تکرار نزدیک شود. او سعی کرده راههای شناخته شده را در پیش بگیرد و از کمدیهای غالب الگوبرداری کند. اما این الگوبرداری لزوما به معنای آمادگی افشاری برای آغاز مسیر حرفهای کارگردانی نیست چرا که بطور مثال، روند تکنیکی فیلم مخصوصا در حیطه فیلمنامه، ابدا درست طی نشده است.
فیلمنامه عملا در نیمه دوم پس از شروعی بسیار قوی افت میکند و ریتم اولیهاش را از دست میدهد. علاوه بر این وارد کردن خرده داستانهای فرعی و زائد، باعث افت کیفی کل کار شدهاست.
جدا از همه اینها تکیه بسیار زیاد بر لهجه و گویش از یکجایی به بعد آن را بیاثر ساخته و در انتها نیز شیوه پایان دادن به فیلم، بسیار قابل پیشبینی و عجولانه پیریزی شده است.
با اینکه تمرکز بسیار خوبی بر بازیگری و ساختن لحظات شاد برای مخاطب گذاشته شده است، اما در کلیت میتوان گفت که هرچقدر بهرام افشاری برای رشد در مسیر بازیگری آماده است، هنوز کمی برای کارگردانی خام میباشد و شاید کسب تجربههای بیشتر و ریسکپذیری بیشتر برای پیدا کردن یک امضای خاص، در آیندهای نه چندان دور، کارگردان بسیار موفقی از او بسازد.
دود و سینما: وقتی سیگار دبیر جشنواره فجر خبرساز میشود
زیرنویس را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: ایتا | تلگرام | اینستاگرام | توییتر