به گزارش سرویس سیاسی تابناک، مسعود پزشکیان نه مثل حسن روحانی “موضع از بالا” و تکبر آمیز دارد و نه ذهن پیچیده و تحلیلی دارد و نه سالها در مغز استخوان نظام بوده،مسعود پزشکیان نه مانند مرحوم رئیسی؛ سخنانش کاملا در چارچوب گفتمان و شعارهای رسمی و صداوسیمایی است و نه هنوز نماد وضع موجود […]
به گزارش سرویس سیاسی تابناک، مسعود پزشکیان نه مثل حسن روحانی “موضع از بالا” و تکبر آمیز دارد و نه ذهن پیچیده و تحلیلی دارد و نه سالها در مغز استخوان نظام بوده،مسعود پزشکیان نه مانند مرحوم رئیسی؛ سخنانش کاملا در چارچوب گفتمان و شعارهای رسمی و صداوسیمایی است و نه هنوز نماد وضع موجود شده است… او مسعود پزشکیان است، نمی تواند چیزی جز خودش باشد.
به یک معنا مسعود پزشکیان اصلا سیاستمدار نیست و به یک معنا بشدت سیاستمدار است یا می تواند باشد: او از شدت صداقت، حرف هایی را می زند که هیچ سیاستمدار و رئیس جمهوری تاکنون نگفته است: مثلا با سادگی هر چه تمام تر بعد از یک سخنرانی رسمی می گوید : خیلی خراب نکردم که؟! یا در عکس یادگاری با خانواده شهید ارمنی، روی دسته مبل می نشیند!
مسعود پزشکیان از شدت صداقت، حرف هایی را می زند که هیچ سیاستمدار و رئیس جمهوری تاکنون نگفته است: مثلا با سادگی هر چه تمام تر بعد از یک سخنرانی رسمی می گوید : خیلی خراب نکردم که؟! یا در عکس یادگاری با خانواده شهید ارمنی، روی دسته مبل می نشیند!
یا مثلا ابایی ندارد در یک همایش رسمی و در مقام رئیس جمهور ایران، شعر ترکی بخواند و وقتی نزدیکانش به او تذکر می دهند، همان تذکر را هم علنی می کند و با آن شوخی می کند، صریحا در برابر گلایه ها می گوید من که وعده ای ندادم! یا می گوید “مگر فکر کرده اید من که هستم که مشکلات را ناگهان حل کنم؟” یا حتی در موضوع حساس احتمال حمله به تاسیسات هسته ای، به گونه ای بی سابقه و عجیب می گوید “اگر بزنید، دوباره می سازیم!” یا حتی در میانه یک بازدید رسمی ، دست خبرنگار صداوسیما را می گیرد که زمین نخورد!
مسعود پزشکیان، تباری اصلاح طلب دارد، اما نه از جنس معمول اصلاح طلبان، او آمده است که “شکاف های اجتماعی” را با “وفاق” سامان دهد و تصمیمات سخت در حوزه ناترازی را بگیرد و البته آنطور که خودش گفته فقط یک دوره ، مهمان مردم و نظام است، هنوز قضاوت ها درباره او کامل نیست اما می توان از منظری جدید او را دید…!
سخنان خارج از چارچوب و دیسیلین مسعود پزشکیان و خیلی خودمانی بودن مسعود پزشکیان، فایده ای هم برای کشور دارد؟
یکی از آسیب های بزرگ سیاست در ایران، رئال نبودن سیاست در ایران است: غیر واقعی بودن و شعار زده بودن سیاست در ایران، در همین فضا است که حرف های بزرگ در سیاست ایران خریدار بیشتری دارد و البته خیلی زود با فروکش کردن هیجان اولیه و به سنگ خوردن توقعات، موجی از ناامیدی و در بخش هایی از جامعه ایجاد می شود و از سوی دیگر، تندروها در هر دو سوی میدان، با حرف های تند و به ظاهر عامه پسند، برای کشور نسخه می دهند و البته بحران های جدیدی درست می کنند.
در فرهنگ سیاسی ایران، گاهی انتقاد بهجای اینکه سازنده و راهحلمحور باشد، به تخریب یا سکوت تبدیل میشود. این موضوع مانع از اصلاح تدریجی و بهبود سیاستها میشود و یک سیکل معیوب می سازد، سیکل معیوبی که هم حکومت و هم مردم از آن ضرر می کنند
واقعیت این است که سیاست در هر جامعهای باید بازتابدهنده واقعیتهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن باشد. در ایران، با توجه به ساختار سیاسی و شرایط خاص تاریخی و اجتماعی، گاهی نشانههایی از فاصله بین سیاست و واقعیتهای زندگی روزمره مشاهده میشود.
مثلا مصداق و سئوال بسیار ساده اما مهم همین جا مطرح می شود، چرا در سیاست ایران، فیک نیوزها، آمدنیوزها، کانال های بی نام و نشان به راحتی با افکار عمومی بازی می کنند؟ این یکی از نشانه های رئال نبودن سیاست در ایران است، چون نبود دسترسی کافی به اطلاعات شفاف و قابلاعتماد، باعث شده که شایعات و اخبار غیررسمی در شکلگیری نگرشهای سیاسی نقش بزرگی ایفا کنند. این آسیب، تصمیمگیری آگاهانه را دشوار میکند.
با تکیه بر نظریههای مهم علوم سیاسی، از جمله نظریه واقعگرایی (Realism)، نظریه نهادگرایی (Institutionalism) و نظریه مشروعیت وبر (Weber’s Legitimacy)، می توان به بررسی مهمترین نشانههای «رئال نبودن» سیاست در ایران پرداحت:
وعدههای غیرقابلاجرا یا مبهم:
از منظر نظریه واقعگرایی، که بر اهمیت منابع و امکانات در سیاست تأکید دارد، وعدههایی که با ظرفیتهای موجود همخوانی ندارند، سیاست را از واقعیت دور میکنند. فقدان شاخصهای مشخص برای سنجش این وعدهها، شکاف بین ادعا و عمل را برجسته میسازد.
عدم انعکاس مشکلات روزمره در سیاستگذاریها:
نظریه نهادگرایی تأکید میکند که نهادهای سیاسی باید پاسخگوی نیازهای واقعی جامعه باشند. وقتی مسائل ملموس مانند معیشت یا آموزش در اولویت قرار نمیگیرند، نهادها از کارکرد اصلی خود فاصله میگیرند و سیاست غیرواقعی جلوه میکند.
فاصله بین شعارها و عمل:
ماکس وبر در نظریه مشروعیت، صداقت و عمل بهها را پایه اعتماد مردم به سیاست میداند. شکاف بین شعارها و نتایج عملی، مشروعیت سیاست را تضعیف کرده و آن را به امری غیرملموس تبدیل میکند. نظریه واقعگرایی سیاسی، بر اولویت مسائل عملی بر آرمانها تأکید دارد. اگر سیاست بیش از حد بر مباحث نظری متمرکز شود و از دغدغههای روزمره غافل بماند، از واقعیتهای ملموس جامعه دور میافتد.
عدم شفافیت در تصمیمگیریها:
نظریه انتخاب عمومی (Public Choice Theory) بیان میکند که شفافیت، مشارکت مردم در سیاست را افزایش میدهد. نبود اطلاعات روشن درباره تصمیمات، سیاست را از دسترس مردم خارج کرده و به یک فرآیند غیرواقعی تبدیل میکند. وقتی سیاستمداران به نیازها و پرسشهای مردم پاسخ روشن نمیدهند، سیاست از واقعیتهای اجتماعی جدا میشود.
پزشکیان، فارغ از همه نقاط ضعف اش، از این لحاظ یک فرصت برای ایران است، او با خودمانی صحبت کردن درباره سیاست و کاهش توقعات آرمانی از سیاستمداران و ارائه چهره یک سیاستمدار مردمی و کم ادعا، راه را برای واقعی تر شدن سیاست در ایران گشوده است
تکرار راهحلهای ناکارآمد گذشته:
نظریه مسیر وابستگی (Path Dependency) در نهادگرایی بیان میکند که تکیه بر الگوهای قدیمی بدون توجه به شرایط جدید، کارایی سیاست را کاهش میدهد. این امر سیاست را از واقعیتهای پویای امروز دور نگه میدارد. نظریه سرمایه اجتماعی (Social Capital) رابرت پاتنام تأکید دارد که مشارکت مردم، سیاست را تقویت میکند. نادیده گرفتن این ظرفیت، سیاست را به فرآیندی تحمیلی و غیرواقعی تبدیل میکند. وجود شکافهای فرهنگی، سیاسی یا اجتماعی که بهجای گفتوگو به تقابل منجر میشوند، از جمله آسیبهای جدی است. این دوقطبیها میتوانند انسجام اجتماعی را کاهش دهند و فرهنگ سیاسی را به سمت تعارض بکشانند و راه را برای افراطی ها در میدان باز کند.
مسعود پزشکیان، فارغ از همه نقاط ضعف اش، از این لحاظ یک فرصت برای ایران است، او با خودمانی صحبت کردن درباره سیاست و کاهش توقعات آرمانی از سیاستمداران و ارائه چهره یک سیاستمدار مردمی و کم ادعا، راه را برای واقعی تر شدن سیاست در ایران گشوده است، راهی که در آغاز آن هستیم، راهی میان آرمان و واقعیت، بدگمانی و خوش گمانی، امید و ناامیدی، راهی وسط که می تواند با تکمیل آن توسط نخبگان جامعه و رسانه ها، فضای جدیدی را برای سیاست ایران بگشاید.
داوود اردشیر شیرالی
نظر شما چیست؟ مسعود پزشکیان را تاکنون چطور یافتید؟
دود و سینما: وقتی سیگار دبیر جشنواره فجر خبرساز میشود
زیرنویس را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: ایتا | تلگرام | اینستاگرام | توییتر